درآمدی بر انسانشناسی کانت
نویسنده: میشل فوکو
برگردان (از انگلیسی): علیمراد عناصری
ناشر: کتاب برادر
معرفی کتاب:
کتاب «درآمدی بر انسانشناسی کانت» دیباچهای است که فوکو برای پایاننامه دوم (فلسفی) خود در سال 1969 نوشته و در آغاز برگردان او از کتاب «انسانشناسی از نظرگاهی پراگماتیک» (نوشته کانت) جای گرفته است؛ گرچه تنها این دیباچه در شکل کتاب پیش رو منتشر شده و برگردان فوکو از نوشته کانت تا کنون چاپ نشده است. مساله اصلی فوکو در این کتاب، جستوجوی ارتباط میان نقدهای کانتی با درسگفتارهای انسانشناسی او است؛ این که آیا انسان شناسی درباره هوموکریتیکوس است؟ انسان نقاد، که ملاک و تراز نقدهای سه گانه بوده و صرفا گونهای ویژه از انسان است که از فراز آسمان فلسفه ترنسندنتال پای بر زمین نهاده است، یا هوموکریتیکوس یک بار برای همیشه در شکل نظام سه تایی نقد فروبسته شده و دیگر از مرزهای خود گذر نخواهد کرد و گونهی دیگری پس از او نخواهد آمد؟ این که آدمی که پیاپی در حال فرگشت بوده، انگار یک جا برای همیشه به مقام آدم بودن میرسد و تمام. فوکو به سه گانه بندهنده یا سرچشمه، پهنه (جاری شدن) آن نیروی محرک، و مرزی که برای این پهنه جاری شدن وجود دارد میپردازد؛ یا به خدا، هستی و آدمی که برهمنهندهی خدا و هستی است، مفصل آن دو؛ نظیر سه گانه نقدها. فوکو نشان میدهد که دستورزی آدمی در طبیعت برای رسیدن به حقیقت، خواست «ابرمرد» برای گذر از مرزها، کارورزی و هنر جستوگذار در هستی و از این بابت ورزیده شدن خرد، با پرسش «بازگشت به خویشتن»، با جستوجوی خاستگاه و بن دهنده، با مساله خرد ناب جایگزین شده است؛ این که اصل، خاستگاه، بنیاد چیست. حال آن که مساله، میتواند گذشتن از آن باشد. این که به جای کاوش در مرزها و گذر از آنها، به جای جستوجوی حقیقت در هستی، مساله، کشیدن مرز میان خود و دیگری، میان خرد ناب و جز آن، شده است، جستوجوی چیزی در انسان که اصل اوست، «ناببودگی و انباشت عقل»: این چنین آدمی به مغاک ازخودبیگانگی در افتاده است.