(دکتری جامعهشناسی، عضو هیأت علمی دانشگاه گیلان)
همراستا با پنجمین همایش کنکاشهای مفهومی و نظری دربارۀ جامعۀ ایران
سرآغاز
واقعیت آن است که پرسشهایی این چنین بسیار پهندامنهاند و نمیتوان در چند سطر پاسخ شایستهای به آنها داد. به هر حال من تلاش میکنم. مبنای من در پاسخها، بیشتر دوران پس از انقلاب 57 را شامل میشود و پرداختن به قبل و پس از انقلاب به عنوان تاریخ معاصر، نیازمند فرصت و دقت بیشتری است.
1. مهمترین ویژگی جامعه ایران در تاریخ معاصر چیست؟
اگر بخواهم در چند کلمه این ویژگیها را خلاصه کنم میتوانم بگویم امید و یأس، اشتیاق و سرخوردگی، آرمانشهراندیشی و ویرانشهرسازی.
2. مهمترین تغییرات اجتماعی ایران معاصر از دید شما کدام است؟
وقتی از تغییرات اجتماعی صحبت میکنیم منظورمان میتواند از سطوح خرد نظیر نگرشها و طرز تلقیها تا سطوح کلان نظیر ساختارها و نهادها را شامل شود. من مهمترین تغییرات اجتماعی جامعه ایرانی را تشدید «فردگرایی» به معنای اهمیت یافتن فرد، خواستهها و نیازهای او میدانم. فردیت را در مقابل «جمعیت» قرار میدهم. در دوران قبلتر، «جمعیت» مهم بود که منظورم صرفا تعداد جمعیت به لحاظ عدد و رقم نیست. در کنار این، باز شدن درها و به روی صحنه آمدن مغفولشدگان و مطرودشدگان دوران پیشین را نیز تغییری مهم میدانم. منظورم آن است که در دهههای اخیر کسانی که بر حسب جنسیت، سن و باور مورد تبعیض و توهین قرار میگرفتند، و نادیده یا انکار میشدند، به تدریج در حال تولد و ظهورند مانند کودکان و دوره کودکی، نوجوانان و دوره نوجوانی، زنان و غیره. در دوران قبلتر «پیر» و «بزرگسال»سالاری حاکم بود که طبیعتا دست در دست مردسالاری داشت. در دهههای اخیر سایر سنین نیز دارند به رسمیّت شناخته میشوند.
در سطح نهادهای اجتماعی، حداقل در طبقه متوسط پرسشهای مهمی درباره نهاد خانواده و نهاد دین به وجود آمده است. هم اکنون جامعه ایران یا با شک و تردید درگیر است یا بخشهایی از جامعه در وضعیت پساشک به سر میبرند. گروه اخیر پاسخهایی یافته و آرام شده است. پیوندهای زناشویی، توزیع قدرت در خانواده، ازدواج کردن، فرزندآوردن، روابط قبل از ازدواج، همگی تبدیل به موضوعاتی برای حرف زدن شدهاند. انگار باید درباره آنها سوال کرد، شک کرد و تصمیم گرفت. این تغییر بسیار مهم است. این یعنی دیگر لزوماً سنت، جامعه را راهبری نمیکند. درباره باورها و اعتقادات هم همین طور. به نظر میرسد که پرسشهای جامعه درباره هر آنچه قبلتر مقدس شمرده میشد شدیدا دچار اما و اگر شده است. ما شاهد زوال تدریجی «امر مقدس» و تبدیل شدن شک و پرسش به «امری محترم» هستیم.
3. چه مفهومی مهمترین خصوصیت تغییرات اجتماعی ایران را وصف میکند؟
من فکر میکنم آن مفهوم، «احترام» باشد. گمگشته این جامعه «احترام» است. در جای جای جامعه شاهدیم که در مقایسه با قبل، مطالبه احترام تشدید شده است. برای مثال، نسل جدید از نسل قبلتر احترام میخواهد. میپرسد: یعنی چه که آنچه جوان در آینه بیند پیر در خشت خام بیند. چه کسی این را گفته؟ سوالی که دانشجویانم از من میپرسند. زنان از مردان احترام میخواهند. مردم از حکومت احترام میخواهند.
4. روندهای اصلی تغییرات اجتماعی کنونی ایران کداماند؟
جامعه به معنای گروههای اجتماعی مختلف و متنوّع به نظرم به سمت و سویی میرود که میخواهد خودش را پیدا کند. تبدیل «خود به مثابه پروژه زندگی» در جامعۀ ایرانی به ویژه در نسل جدید مشاهده میشود. یک «من» در حال شکلگیری است که به نظرم منفی نیست. حتی این روزها مادران جدید هم برداشت دیگری از مادری دارند و در کنار مادری، میخواهند فضای خودشان را حفظ کنند و آن «من» را نابود نکنند؛ منظور آن که تمام زندگی را در مادری خلاصه نمیکنند. اساساً این روزها دیگر کسی حاضر نیست به پای کسی دیگر بسوزد. در مقابل، چنین روندهایی، سیاست در مسیر کاملاً متفاوتی میرود. روندی که گویی هیچ پنداشت و برداشتی از جامعه ندارد. اصلاً انگار در این جامعه نیست و در خلاء وجود و حضور دارد. اصرار و تلاش برای اجرا و اعمال سنتهایی که به اجتماعات کوچک سدههای قبل تعلق داشته از آن جمله است. در سطرهای قبل گفتم دیگر کسی حاضر نیست پای کسی دیگر بسوزد. جالب آنکه در ایران حکومت انتظار دارد که مردم به پایش بسوزند بدون آنکه کارویژههای اصلی یک حکومت را انجام دهد، که به نظرم تأمین رفاه، آسایش و شادمانی مردم است.
5. برای شخص شما کدام خصوصیت این تغییرات، امیدآفرین و کدام، بیمآفریناند؟
درباره فردگرایی، درباره تولد«من»، از فردیت در مقابل جمعیت گفتم. همه اینها را مثبت میبینم. ولی در هر صورت، کمی هم نگرانم. معمولاً تولد «من» میتواند، تأکید میکنم میتواند، به وضعیتهایی منجر شود که در آن شاهد کاهش تعلّقات و بستگیهای اجتماعی باشیم. امیدوارم این «من» به تعبیر برخی روانشناسان زرد «کانون هستی» نباشد، بلکه این «من» خودش را عضوی از یک جامعه بزرگتر ببیند. پیشتر نکاتی درباره نهاد سیاست گفتم. واقعیت آن است که درباره آنچه سیاست در ایران انجام میدهد اساساً دیگر به بیمآفرین بودن فکر نمیکنم. من از نهاد سیاست در ایران مأیوس هستم.
مصاحبهکننده همکار: آقای محمدرضا ذوالفقاری
مدیر بخش اقتراح: آقای حسین نورینیا