(دکترای جامعهشناسی، استاد بازنشسته دانشگاه تهران)
همراستا با پنجمین همایش کنکاشهای مفهومی و نظری دربارۀ جامعۀ ایران
۱. مهمترین ویژگی جامعۀ ایران در تاریخ معاصر ایران چیست؟
اگر تاریخ معاصر ایران را یکصد سال اخیر یا حتّی نیم قرن اخیر در نظر بگیریم، مهمترین ویژگی جامعۀ ایران، غلبۀ یک دیدگاه دگرگونساز در تمام امور بوده است. دیدگاه دگرگونساز، آمیزهای از ارزشداوریهای مبتنی بر ایدئولوژی یک نظام و شرایط سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه است. بنابراین، من به مجموعهای از ارزشداوریهایی که در یکصد سال اخیر مبتنی بر ایدئولوژی وجود داشته و آنچه که در صحنههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور رخ داده مینگرم. واقعیّت این است که غلبۀ این دیدگاه در نظام تصمیمگیری کشور ما و همچنین در کل جامعه، تلاشی برای دستیابی به برخی آرمانها بوده است. در هر دورهای، مثلاً دورۀ پهلوی و بعد از انقلاب و در همۀ پنج یا شش دهۀ اخیر همه، چه سیاستگذاران، مجریان، طرّاحان و همۀ افرادی که به دنبال دستیابی به آرمانهایی ملی بودند و این غلبۀ دیدگاه دگرگونساز را در جهت دستیابی به آرمانها پیش بردهاند. اما در واقعیّت، این دیدگاه و مجریان آن، رهبران، سیاستگذاران و مردم خواستار تغییر ساختار جامعه بودهاند. از این رو، وضعیّت اقتصادی، مالکیّت داراییها، تلاش برای برابری و برخورداری از منابع کشور، دگرگونی در ارزشهای رایج جامعه، وضعیّت مستضعفین و کلّ برنامهها و فکر و تصمیمگیریهای جامعۀ ما تحت تاثیر و غلبۀ دیدگاه دگرگونساز بوده است. همچنین، دائماً به دنبال تغییر همۀ ابعاد اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بوده تا به آرمانهایی در سایۀ ایدئولوژی حاکم دست یابد. غلبۀ این دیدگاه تقریباً باعث شده به درونزا بودن برنامهها، خودکفایی و هر اسمی که بر آن گذاشته شود، بهعنوان آرمان نگریسته شود و کارگزاران این دیدگاه با به کارگیری استراتژیهایی تصوّر میکردند که ما خودکفا میشویم، روی پای خود میایستیم، از تسلّط غرب و شرق رها میشویم، مردم دلبستگی پیدا میکنند، و به عدالت اجتماعی میرسیم و غیره.
۲. مهمترین تغییر اجتماعی ایران معاصر از دید شما کدام است؟
نتیجۀ غلبۀ این دیدگاه در یکصدسال اخیر تبدیل به آزمون و خطاهای پیدرپی شده است. چون همیشه در ساختارهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به دنبال تغییر بودهایم و با تغییرات دائمی با فکر ساختن یک ساختار بهتر، به دام آزمون و خطا افتادهایم. این روند آزمون و خطا در برنامهها موجب شده تا بیاعتمادی و نااطمینانی مردم به وجود آید. این رَویّه باعث شده که تصمیمگیران و مردم هیچ اطمینان و اعتمادی به اتّفاقات آیندۀ دور و نزدیک، فردا، دو روز دیگر یا دو سال و پنج سال دیگر ندارند. نوعی بیبرنامگی و بلاتکلیفی به وجود آمده است. گرچه این دیدگاه به دنبال این بوده تا در لوای یک ایدئولوژی وضع را بهتر کند، اما این دگرگونیهای پیدرپی و آزمون و خطاهای مکرّر که گاهی هر دو سال، گاهی هر چهار سال و گاهی هر ده سال رخ داده، سبب بیبرنامگی و بلاتکلیفی مردم شده است. مهمترین تغییر، کاهش اطمینان مردم به آینده است. ما روی کاغذ برنامه داریم. برنامۀ هفتم توسعه در حال نوشته شدن است. ولی نوشتن این برنامهها به این معنا نبوده که مردم میدانند و اطمینان دارند که دو سال دیگر چه اتفاقی خواهد افتاد یا سرمایهگذار اطمینان داشته باشد که در ده سال آینده چه اتّفاقاتی رخ میدهد. این بیاعتمادی از وضعیّت امروز و آیندۀ دور و نزدیک مهمترین اتفاقی است که افتاده و با آن دست به گریبان هستیم. اما غلبۀ این دیدگاه و آزمون و خطاهای مکرّر و تغییرات پیدرپی با ویژگی دیگری در ابتدای قرن حاضر همراه شده است که حتی در پنجاه سال قبل نبوده است. ویژگیای که باعث شده تا پیچیدگی تغییرات افزایش یابد، این است که مردم امروز به اطّلاعات دسترسی دارند. این چیزی است که در شروع قرن پیش وجود نداشته است. امروز دسترسی مردم به اطّلاعات سبب شده تا غلبۀ این دیدگاه و این ایدئولوژی زیر سوال رود. چون امروز مردم حقایقی را میدانند و اخباری را به دست میآورند که در واقع، این دیدگاه دگرگونساز را که در بازههای زمانی متفاوت، کلّ کشور را زیر و رو میکند، زیر سوال بردهاند. اگر پنجاه سال پیش فکر میکردند که سرنوشت این است، امروز میدانند که سرنوشت غیرقابل تغییر اصلاً وجود ندارد. با دسترسی به اطلاعات، مردم فهمیدهاند و فهم عمومی به این رسیده که همه چیز میتواند تغییر کند و زیر سوال برود. بنابر این، میتوان این دو را در کنار هم قرار داد؛ یعنی دیدگاهی که هر چند وقت یک بار در همۀ ابعاد، همه چیز را تغییر میدهد، و در سوی دیگر، جامعهای که به اطّلاعات دسترسی دارد و این دگرگونیها را میفهمد، و از نتایج این دگرگونیها آسیب دیده و بیاعتماد شده است.
۳. چه مفهومی مهمترین خصوصیّت تغییرات اجتماعی ایران را وصف میکند؟
مفهومی که میتواند این ویژگیها را بهتر از همه نشان دهد و بیانگر این ترکیب باشد، «دوگانگی» است. ما در جامعه با دوگانگی چشمگیری روبهرو هستیم. دوگانگی به معنای اطّلاع مردم ولی عدم برخورداری آنها؛ اطّلاع مردم از وضعیّت اقتصادی اما عدم برخورداری از منابع اقتصادی، اطّلاع مردم از محاسن مشارکت اجتماعی اما عدم امکان مشارکت اجتماعیِ واقعی، اطّلاع مردم از محاسن داشتن حقّ انتخاب اما محدودیّت در حقّ انتخاب و محدودیّت در انتخاب در عرصۀ سیاسی.
۴. روندهای اصلی تغییرات اجتماعی کنونی ایران کدامند؟
روند دوگانگی در همۀ عرصهها اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در حال پررنگتر شدن است. حتی در عرصۀ فرهنگی که گاهی خیلی ملموس نیست، با دوگانگی روبهرو هستیم. عدهای قیممآبانه تصمیم میگیرند که برای مثال پارکها را زنانه و مردانه کنند، یا فضای مناسبی برای کودکان و زنان فراهم کنند، در حالی که عدۀ کثیری ترجیح میدهند با پدر یا مرد خانواده به پارک بروند. این دوگانگی در همۀ اجزای زندگی مردم دیده میشود. با اینکه مردم به اطّلاعات دسترسی دارند و میدانند این سرنوشت قابل تغییر است و این تصمیمها قابل تغییر هستند، اما در عین حال غلبۀ ایدئولوژی و دیدگاه موجود این دوگانگی را هر روز پررنگتر میکند. با این دیدگاه دگرگونساز، فکر میکنیم اگر مجلس و دولت همسان باشند، خوب است و چهار سال بعد باز هم میخواهیم تغییر دهیم. مرتّباً درهایی به این وسیله بسته میشوند و درهایی دیگر باز میشوند. تا زمانی که ما نپذیریم که این دیدگاه دگرگونساز باید به دیدگاه برنامهایِ با ثبات تبدیل شود، اینکه حدّاقل بتوانیم برای بیست سال آینده برنامه داشته باشیم، مشکل همچنان باقی خواهد ماند. با غلبۀ این دیدگاه دگرگونساز هیچ چیزی قابل پیشبینی نیست. امروز برنامهای اجرا میشود و فردا با یک بخشنامه همه چیز تغییر میکنند. مطالبهگریهایی که رخ میدهند به یک شرط میتوانند دسترسی به اطّلاعات و دیدگاه دگرگونساز برای تغییر بر اساس اطلاعات را پیوند دهند؛ بهشرطی که دوگانگی کمرنگ شده باشد. دلیل به نتیجه نرسیدن مطالبات همین دوگانگی است. من میدانم که در عرصۀ سیاسی باید مشارکت کنم، من با دسترسی به اطّلاعات میدانم که مشارکت من چه نتایج مثبتی میتواند داشته باشد، اما این دوگانگی باعث شده تا اقلّیتی تصمیم بگیرد که من در چه جایی و چگونه مشارکت کنم. بین آنچه که من میفهمم و میخواهم انجام دهم و آنچه که حکمرانان تصمیم میگیرند، فاصله وجود دارد. این، جایی است که باعث میشود من که صاحب اطّلاعات هستم بیش از همیشه احساس بیاعتمادی کنم. چون میدانم، اما در مقابلم دیوار میبینم. بنابراین علّت پیچیدهتر شدن هر روزۀ جامعۀ ما همین است.
۵. برای شخص شما کدام خصوصیت این تغییرات، امیدآفرین و کدام، بیمآفریناند؟
آزمون و خطاها ـ غلبۀ دیدگاهی که هر روز میخواهد تغییر ایجاد کند چون میخواهد به آرمانهای خودش دست پیدا کند در حالی که نتیجۀ آن سردرگمی مردم و بیبرنامگی مردم است ـ بیمآفرین هستند. اما دسترسی مردم به اطّلاعات و اینکه مردم فهمیدهاند و سطح آگاهی، اطّلاعات و کنجکاوی مردم بالا برود، بخش امیدآفرین تغییرات اجتماعی قرن معاصر بهخصوص دو دهۀ اخیر است. واقعیّت این است که نتایج بیمآفرین بیشتر در این دوره دیده میشوند. بیبرنامگیها، بلاتکلیفیها، تغییرات روزمرهای که از نتایج آن اطّلاعی نداریم بیمآفرین هستند. حکمرانان باید نتایج این دیدگاه را ببینند و از آزمون و خطا دست بردارند.
مصاحبهکننده همکار: خانم الناز شیری
مدیر بخش اقتراح: آقای حسین نورینیا