او در ابتدا کج فهمی پاردایم تفسیری، نادرستی در ترجمه کتابها، شرح نادرست از کتابهای تألیف شده در خصوص تفسیرگرایی و از همه مهمتر ترویج اندیشه استاد خویش پروفسور هربرت بلومر در خصوص مکتب کنش متقابل نمادین را از هدفهای سفر پژوهشی خود به این استان دانست. دکتر تنهایی در ادامه سخنان خود با اشاره به نظریات مرتن به عنوان یکی از شاخص ترین افراد حوزه جامعه شناسی نظری به تفاوت جامعه شناسی نظری و نظریه های جامعه شناسی پرداخت. وی افزود: افرادی چون مرتن، لائر، هندل، بودون، استرواس، بوریکو، گورویچ، کالینز و بلومر به چگونگی ساختن نظریه از مشاهدات و مطالعات میدانی اشاره کرده اند. همچنین او با توضیح تفاوت نقد شخصی و نقد علمی نظریه ها، به خرافه های علمی که ناشی از مکتبی دیدن مفاهیم جامعه شناسی است، اشاره نمود و ضمن تفکیک مفاهیم مکتبی و فرا مکتبی و نیز با توجه به مفاهیم فرامکتبی دیالکتیک، نظم، تضاد، ساخت و کارکرد، این مفاهیم را چند معنایی دانست و در نظریات مختلف تحلیل کرد.
سخنران این نشست نظریه اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری وبر، نظریه خودشکوفا شدگی مرتن و نظریه عاملیت و ساختار گیدنز را بعنوان گونه هایی از دیالکتیک چنداسلوبی، هم فراخوانی نظم و پویایی در نظریه های جامعه شناسی، تفاوت تحلیل کارکردی و کارکردگرایی از نظر مرتن، تفاوت سوسیالیسم فرهنگی از نظر دورکیم و سوسیالیسم راه های تولیدی از نظر مارکس را با تحلیل عنصری شرح داد و همه نظریه ها را تلفیقی دانست.
دکتر تنهایی بعد از بیان مقدمه ای درباره آثار خود و بلومر به این نکته پرداخت که جامعه شناسی نظری چیست؟ و گفت: برای روشن شدن این مفهوم نگاهی به نظریه های جامعه شناسی راهگشاست. در نظریه های جامعه شناسی به بررسی دستگاه های نظریه پردازی میپردازیم اینکه چه هستند و چگونه پدید آمده اند، اما چگونه باید این ها را نقد کنیم؟ آیا نقد شخصی کنیم یا از نظر سایر نظریه پردازان برای نقدشان استفاده کنیم؟
او سپس با رد دید اول این سوال را طرح کرد که آیا نقد شخصی یک دانشجو یک نقد علمی است؟ اگر به طور مثال از یان کرایب برای نقد مارکس بهره بگیریم این درست است؟ و افزود: وقتی یان کرایب مارکس و دیدگاهش را نقد می کند او ازدیدگاه خاص خود به نقد مارکس می پردازد و اشکال نحوه آموزش به دانشجویان این است که این دیدگاه را منتقل نمی کنیم و صرفاً به بیان نقد یک شخص از شخص دیگر می پردازیم. در کلاس های درس جامعه شناسی تفکیک و جدایی پذیری بین دیدگاه ها به خوبی رخ نمی دهد. او در ادامه با ارایه مثالی از مرتن گفت: مرتون از اینکه اکثرا به دلیل بیان مفهوم تحلیل کارکردی او را در زمره کارکردگرایان قرار می دهند، اظهار تعجبمیکرد. تحلیل کارکردی صرفاً کارکرد گرایانه نیست بلکه این تحلیل می تواند رنگ پذیر باشد یعنی هم میتواند محافظه کارانه باشد یا انقلابی و حتی تفهّمی. ما از تحلیل مفاهیم دو معنا داریم 1- تحلیل مکتبی 2- تحلیل فرامکتبی. نتیجه آنکه ما در جامعه شناسی به این نتیجه می رسیم که مفاهیم چند معنایی است. ما اغلب وقتی از دانشجویان می پرسیم آیا نظم به صورت توأمان در دستگاه نظری مارکس و دورکیم وجود دارد، دانشجویان در مورد مارکس جواب منفی می دهند و نیز در مورد اینکه آیا مرتن در نظر خود دیالکتیک دارد نیز پاسخ منفی می دهند. در این باره اکثراً در ایران به دیالکتیک هگل توجه دارند در حالی که ما دیالکتیکهای دیگری نیز داریم مثل دیالکتیک گورویچ. هر چند با نگاه هگلی، وبر و مرتن تز و آنتی تز ندارند ولی با نگاه گورویچی که از دیالکتیک تک اسلوبی و چند اسلوبی بهره میگیرد می توان نظریه وبر و مرتن را دیالکتیک تلقی کرد. ما با این دید می بینیم که در نظریه وبر به جای تز و آنتی تز دیالکتیک هم فراخوانی عین و ذهن داریم. گورویچ میگوید که 5 اسلوب دیالکتیکی داریم که تنها یکی از آنها تز و آنتی تز است.
دکتر تنهایی افزود: قلمرو جامعه شناسی در ابتدا نظم است چون زیر بنا در جامعه نظم است و سپس با ارایه مثالی به تحلیل عنصری بیگانگی از دید مرتن پرداخت و گفت چه عناصری سبب به وجود آمدن بیگانگی می شود.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی خاطر نشان کرد: از نظر مارکس کار، آفرینندگی و خلاقیّت است که بر اساس آگاهی بشر ساخته می شود و این کار سالم است و رشد چرخه سرمایه داری سبب بیگانه تر شدن آدمی از کار می شود. دراین تحلیل مارکس به وجود نظم اشاره می شود نظم در تحلیل مارکس یعنی سرمایه داری موجود در کشورها. آنچه که سبب می شود سرمایه داری 100سال کار کند و پابرجا بماند این نظم است اما نظم مبتنی بر نابرابری و اینجاست که مارکس می گوید لازم است طبقه کارگر آگاه شود تا از طبقه در خود بیرون آید و به طبقه برای خود بدل شود تا این نظم مبتنی بر نابرابری را بشکند. تحلیل عنصری در اینجا هم عنصر ذهنی یعنی «آگاهی طبقه» و عنصر عینی یعنی «شیوه تولید» بود.
او در ادامه گفت: هم مارکس و هم دورکیم هردو به تضاد اعتقاد داشته و آن را می بینند ولی در نهایت، دورکیم خواهان حل این تضاد است ولی مارکس می گوید به این تضاد دامن بزن. پس جامعه شناسان در کاربرد مفاهیم با هم تفاوت دارند ولی در خود معنای مفاهیم با هم اختلاف ندارند. در اندیشه مارکس تضاد جزء مفاهیم مکتبی مارکس است ولی در اندیشه دورکیم جزء مفاهیم تحلیلی اوست. برعکس نظم جزء مفاهیم مکتبی دورکیم است ولی جزء مفاهیم تحلیلی مارکس است. برای مثال یک اختلاف جمعی بین دولت و مردم را اگر دورکیمی نگاه کنید به شما می گوید این یک آسیب بود و اگر مارکسی نگاه کنید آن را یک جنبش می بینید؛ در واقع هر دو درست می گویند ولی چرا از یک واقعیّت واحد، دوتحلیل متفاوت بر میآید؟1- یا از ضعف جامعه شناسی است و 2– ناشی از تفاوت پارادایمی است.
دکترتنهایی ادامه داد: ما به دومی اعتقاد داریم و قبول داریم. ما در جامعه شناسی به نسبیّت باور داریم، بسته به نوع نگاه شما، نوع دید به پارادایم متفاوت است مثل نگاه شما به عدد 6 (انگلیسی) در جلوی پای شما و فرد دیگری که روبروی شماست این عدد را 9 می خواند و میبیند. ما باید به دید مکتبی و فرامکتبی توجّه داشته باشیم. جامعه شناسی نظری به شما می گوید نظریه ها را به شکل و جور دیگری بخوانید. حقیقت این است که حقیقت نسبی است. ما تنها به مکاتب توجّه نکنیم به فرامکتبیها هم توجه کنیم و این را درقلمرو جامعه شناسی نظری خواهیم دید و خواند. به نظر شما چرا این همه اختلاف بین گروههای مذهبی وجود دارد؟ چون هر کدام از دید مکتب خود به قضیّه می نگرند و هرکدام 6 و 9 خود را تنها می بینند. پس نیاز به فرامکتبی دیدن و بودن است. ما باید از سکوی(6و9) خود خارج شویم. و مشکل این است که خارج نمی شویم. اگر بفهمیم که واقعیت نه 6 است و نه9 و آگاه شویم به این و از بیرون نگاه کنیم بعد می توانیم تصمیم بگیریم که 6 را قبول کنیم یا 9 را. این دید تفسیری- پدیدارشناختی است.
دکتر تنهایی در پایان این نشست یادآور شد که جامعه شناسی تفسیری تنها اتکا به دید تفسیری ندارد و از نگرش و دیدهای مختلف بهره می گیرد.
برگزاری کارگاه «پارادایم تفسیرگرایی در علوم رفتاری با تاکید بر جامعه شناسی»
ساعت دو بعد از ظهر همان روز کارگاهی با حضور دکتر تنهایی در تالار حکمت دانشگاه برگزار شد. دکتر تنهایی اهداف این کارآگاه را علاوه بر انتقال دانش به دیگران، شنیدن نظرات موافق و مخالف در روابط متقابل دانست و گفت: بنابر تاکید رفتارگرایان، انسانها در مقابل محرکهای بیرونی از خود واکنش نشان می دهند و یا بر اساس دیدگاه دورکیم انسانها در مقابل جامعه، بهنجار و یا کجرو هستند، این گروه از جامعه شناسان عوامل گرا هستند که این عوامل را ناشی ازعلتها، انگیزهها و متغیرهای مستقل میدانند. این دیدگاهها به انسان توجه کافی نکرده اند در مقابل دیدگاه عوامل گرایی، تفسیرگرایی وجود دارد. بر اساس این دیدگاه انسان نیرویی بنام خود (self) دارد که این می تواند با بازنگری مخالف وضع وجود باشد.
دکترتنهایی با قراردادن پارادایم تفسیرگرایی (که بر اساس مدل چندرشته ای که در سالهای پس از دهة 60 میلادی مطرح شد) در مقابل عوامل گرایی، به مقایسه ایندو از نظر هستی شناسی و روش شناسی پرداخت. وی در تبارشناسی و هستی شناسی پارادایم تفسیری، نظریه کولی درباره سلف ( (selfرا شرح داد و گفت: در نظریه کولی فشار اجتماعی می تواند عاملیت را به عوامل بیرونی بدهد. اما در تفسیرگرایی آمریکایی با «خود بازنگر»، این عاملیت به کنشگر داده می شود.
او اظهار داشت: عوامل بیرونی تاثیر دارند ولی تعیّن ندارند. بقول فروم ما شرطی شرایط نیستیم ولی تحت شرایط هستیم. وی در این بخش سه عنصر کنش بر اساس فهم، خود و انتخاب مبتنی بر احتساب عملگرایانه را عناصر کلیدی پارادایم تفسیری به شمار آورد. وی گفت: از نظر تفسیرگرایان هر کس مسئول اعمال خودش است. ما با خودمان سبک و سنگین میکنیم احتساب عملگرایانه میکنیم. در این فرایند ما انتخاب میکنیم که آیا باید کنشی باید انجام بدهیم یا نه. پس بر اساس فهم از موقعیت دست به کنش میزنیم. وی تاکید کرد ما یک مفهوم «دیگری مهم» و «دیگری تعمیم یافته» داریم که انسانها بر اساس آن عمل میکنند. تا طرز تلقی انسان عوض نشود فرد تغییر نمیکند. اگر کنشگری را به سیستم بدهیم فرد تغییر نمیکند ولی اگر کنشگری را به انسان بدهیم فرد تغییر میکند. با تغییر بخشنامه فقط مقاومت زیاد میشود ولی قلب موضوع تغییر نمی کند.
دکتر تنهایی در بحث روش شناسی ادامه داد: انسان کنشگر با انسان منفعل فرق دارد. روش شناسی تفسیرگرایی، روش طبیعت گرایانه است. روش طبیعت گرایانه همان روش طبیعت گرایی داروین است. همانطوری که او گل را در دامن طبیعت جستجو میکرد ما هم وقتی گروه معتادین را بررسی کنیم باید به زندگی طبیعی آنها برویم. هرچیزی را در وضع طبیعی آن باید بررسی کنیم و داده های هر تحقیقی باید از وضعیت طبیعی آن گرفته شود و شناخت با بودن طولانی و مستمر و با کنش متقابل ایجاد میشود. بلومر میگوید باید فرود به زمین داشته باشید. در کجا؟ در آنجا که جرم یا اعتیاد صورت میگیرد، نه در کمپها و در زندانها. همان جا که صحنه جرم انجام می شود باید تحقیق انجام شود. مسئله ما نه در ذهن، نه در فرضیه ها و نه در چارچوب نظری بلکه در خود طبیعت مسئله نهفته است. وی تاکید کرد که کنش میتواند نمادی و نانمادی باشد و کنش متقابل نیز می تواند نمادی و نانمادی باشد. کنش نمادی در آن احتساب بازنگرانه و انتخاب اتفاق می افتد و تفسیر و کنش وجود دارد. ما اگر بر اساس جهان ابژهها انتخاب کنیم این کنش، کنش نمادی میشود. اما برخی مواقع نیز این کنش نه بر اساس کنش نمادی بلکه بر اساس فشارهای روانی صورت می گیرد. اینجا به نظر بلومر فرد بر اساس سازمان روانشناختی عمل می کند، و بر اساس معانی عمل نمی کند. اگر آن سه عنصر، اعیان، کنش متقابل و تفسیر را در نظر بگیریم، اگر قضایای اول و دوم (اعیان، کنش متقابل) صورت بگیرد و قضیه سوم صورت نگیرد یعنی کنش به مرحله تفسیر نرسد، این کنش، کنش نمادی نیست. کنش متقابل اجتماعی است ولی نمادی نیست که بلومر به آن واقعیت اجتماعی سرسخت و لجوج می گوید.
مدیر گروه جامعه شناسی تفسیری انجمن جامعه شناسی ایران با شرح سه مدل علّی، متغیّرشناختی و انگیزه، به نقد پاردایم عوامل گرایی پاسخ داد و سه رویکرد قیاسی، استقرایی و ابداکشنیسم (کنش پژوهی) را شرح داد. در مدل قیاسی یک چارچوب مفهومی طرح می کنیم. در اینجا بلومر می گوید شما یک چارچوب مفهومی از پیش ساخته دارید و یک پیش فرض دارید و با این امر شما نمی توانید کاری انجام دهید. مدل قیاسی به دلیل آزمون فرض های پیشاتجربی، روش جامعه شناسان صندلی نشین (armchair)است. و در مقابل رویکردهای طبیعت گرایانه و فرود به زمین یا گراندد تئوری و میان دامنه سه روش مقبول پارادایم تفسیری هستند. با استفاده از این روش ساترلند موفق به کشف جرم یقه سفیدان شد، مالینفسکی نظریه عقده ادیپ فروید را رد کرد و مرتن بر ویژگیهای سرندیپیتی، بازکانونی، و بازپردازی نظری تأکید کرد.
وی در ادامه تاکید کرد: پژوهش یک فرایند عجیب و غریب است، نیاز به بازنگری و تحلیل موقعیتی دارد. هوسرل بین دو امر نیت کننده و نیت شده که مبتنی بر تحلیل نیتی است فرق قائل شد، ما پرسشنامه تنظیم می کنیم و به عنوان پرسشگر مطرح هستیم اما پاسخگویان نیز در مورد ما تحقیق می کنند. من باید آنچنان فرود زمین داشته باشیم تا وضعیت پژوهش شونده مطالعه شود. یعنی کنش را باید بازیافت کرد، تنها با زندگی کردن در طبیعت واقعیت.
دکتر تنهایی در پایان به برخی تنگناهای روش تفسیرگرایی اشاره کرد و افزود: چیزهایی که ما نمی توانیم از نزدیک مطالعه کنیم کم نیستند به عنوان مثال ما سلسله مرتب قدرت در دولتها، درآمد طبقات اجتماعی، بعضی از اتفاقات درون خانواده را نمی توانیم مطالعه کنیم چون این موضوعات دور از تحلیل موقعیت قرار دارد. همچنین مطالعات طبیعت گرایانه زمان بر و مستلزم بودجه و هزینه بر است. با این وجود، درست است که خیلی چیزها را نمی فهمیم ولی آن مقدار فهمی که از واقعیت داریم نزدیکترین فهم به واقعیت است.
این کارگاه با پرسش و پاسخ دکتر تنهایی و حاضرین خاتمه یافت.
دیدگاهها
basis. It will always be exciting to read through articles from other authors and practice something from their
web sites.
Thank you for posting when you've got the opportunity,
Guess I will just book mark this blog.
it. I have you book-marked to look at new things you post…
like to say that this write-up very forced me to check out and
do it! Your writing taste has been amazed me. Thank you, very
nice article.
I say to you, I certainly get irked while people think about worries that they plainly don't know about.
You managed to hit the nail upon the top as well as defined out the whole thing without
having side-effects , people can take a signal. Will probably be back to get more.
Thanks
I will bookmark your weblog and check again here frequently.
I am quite sure I'll learn many new stuff right here! Good luck for the next!
my breakfast coming yet again to read more news.
I have always disliked the idea because of the expenses.
But he's tryiong none the less. I've been using WordPress on a number of websites for about a year and am nervous about switching
to another platform. I have heard fantastic things about blogengine.net.
Is there a way I can import all my wordpress posts into it?
Any help would be greatly appreciated!