گروه علمیـ تخصصی روششناسی و روشهای تحقیق در علوم اجتماعی انجمن جامعهشناسی ایران نشست هشتم خرداد ماه سال 91 خود را به موضوع « علیت فازی در علوم اجتماعی» اختصاص داد که در آن دکتر علی ساعی، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس، به سخنرانی پرداخت.
آنچه در ادامه میخوانید خلاصه مباحث این نشست است.
علیت رکن عمده دانش علمی است. درباب چیستی مفهوم علیت(causality) باید گفت در ذات این مفهوم رابطه(Relation) نهفته است. این رابطه میان یک رویداد به مثابه علت (Cause) و رویداد دیگر به مثابه معلول( Effect) قابل فهم است. علیت تابع نظمی حاصل از قدرت علی اشیا و خواص آنهاست که برحوادث و رفتارها حاکم است. در جهان اجتماعی مانند جهان فیزیکی، پدیدهها دارای استعداد و ساختار قدرت برای تولید نتیجه (معلول) هستند. برای مثال مدرنیزاسیون در ذات خود استعداد دموکراتیزاسیون را دارد. به عبارت دیگر مدرنیزاسیون بنا به ساختارش دارای قدرت علی برای دموکراتیزاسیون است. این سخن مانند آن است که گفته شود آب در ذات خود قدرت خاموش سازی آتش را دارد. دربحث علیت، باید نیرو و قدرت نهفته در پدیده ها یا اشیا(Objects) را فهم کرد. درک این نیرو درپرتو تئوری حاصل میشود. اگر تئوری از فهم علیت حذف شود، تحلیل علی به تحلیلی عامیانه دردانش عامیانه(Common sense) فرو میکاهد. بنابراین ساختار ناظر بر قدرت علی پدیدهها در پرتو تئوری قابل فهم است. جوهر علیت، رابطه ضروری است. این رابطه ممکن است از نوع ضرورت طبیعی - تجربی یا عقلی (منطقی ) باشد. فهم ما ازنوع رابطه ضروری مسبوق به دستگاههای معرفتی ماست. دراینجا به دو دستگاه معرفتی تجربهگرایی و عقلانیت انتقادی بسنده شده است. فهم علیت به مثابه یک رابطه تجربی مبتنی بر دستگاه معرفتی تجربهگرایی است. دراین دستگاه معرفتی علیت محصول تجربه است و تصور علیت از طریق تجربه کشف میشود. دراینجا علیت دلالت بر ارتباط ضروری(Necessary connection ) تجربی دارد.
استنتاج تجربی علیت → استدلال استقرایی
فهم علیت به مثابه یک رابطه عقلی(منطقی ) بر دستگاه معرفتی عقلانیت انتقادی استوار است. دراینجا علیت دلالت بر رابطه ضروری منطقی دارد. در افق معرفتی عقلانیت انتقادی، رابطه تجربی مسبوق به رابطه عقلی است.
استنتاج عقلی علیت → استدلال قیاسی
اساسا حکم به رابطه یا عدم رابطه ازمشاهده محض یا تجربه حسی حاصل نمیشود. رابطه در پرتو تئوری قابل فهم است. قانون علیت به مثابه یک رابطه عقلی از طریق استدلال قیاسی از تئوری استنتاج میشود و از طریق استدلال استقرایی در باب صدق یا کذب آن داوری نقادانه ارایه میگردد. استنتاج علی در نظم قیاسی ناظر بر رابطه ضروری منطقی است. اگر سوال ما این باشد که چرا دموکراسی در کشورخاصی نهادینه نشده است؟ پاسخ آن را می توان از تئوری زیر استنتاج کرد:
علت در مقام شروط لازم و کافی
قانون علیت معادل توالی نامتغیر(Invariable sequence) نیست. شب بلاتغییر بعد از روز می آید، روز علت شب نیست. علیت نیازمند شرایط لازم و کافی است که در زیر به این شروط پرداخته شده است.
شرط لازم: اگر جامعه مدنی دموکراتیک شرط لازم برای دموکراسی باشد ، دموکراسی هیچگاه بدون جامعه مدنی دموکراتیکرخ نمیدهد ، اگرچه ممکن است جامعه مدنی دموکراتیک، بدون دموکراسیواقع شود.
شرط کافی:اگرC شرط کافی برای وقوع Eباشد، c هیچگاه بدون E واقع نمی شود، هرچند ممکن است E بدون C رخ دهد.
شرط لازم و نه کافی: علتی، شرط لازم و نه کافی است که در ترکیب با علتهای دیگر به نتیجه منجر شود و در همه ترکیب های علی حضور داشته باشد. درمعادلهE =F(AC) ، A و C علّت لازم و غیرکافی برای E هستند. این قاعده درمعادله E =F( AC + BC) نیز صادق است.دراین معادله C علّت لازم و غیرکافی است، چون درهمه جملات حضوردارد.
شرط کافی و نه لازم: وقتی شرط کافی و نه لازم است که درآن شرطی به نتیجه منجر شود ولی تنها علتی نباشد که چنین قابلیتی را دارد. دراین شرط، علتی دیگر هم میتواند به همان نتیجه منجر شود. درمعادله E = F(A + B ) ، A و B علّت کافی و نه لازم E اند. هر دو شرط، شروط کافی هستند، ولی احتمال دارد محقق تنها در جستجوی شرطA یا B باشد. این وضعیت معمولاً زمانی اتفاق میافتد که نتیجه در اثرعلل گوناگون حادث شود.
علیت دردستگاه معرفتی فازی
دستگاه معرفتی فازی برمبنای الزامات معرفتشناسی و هستیشناسی و روششناسی که دارد، منطقی متفاوت از دستگاههای معرفتی غیرفازی یا دو ارزشی دارد. برخی ازالزامات روششناسی فازی در مقایسه با غیرفازی به شرح زیراست:
روش شناسی دوارزشی 1. مفهوم ← متغیر برای مثال مفهوم دموکراسی ← میزان دموکراسی 2. سنجش( Measurement) 3. تابع عضویت: crisp set Membership & Nonmembership عضویت یا عدم عضویت در یک مجموعه. عضویت قطعی است. عضویت دریک مجموعه با ارزش منطقی صدق و عدم عضویت با ارزش کذب نشان داده می شود. پایه عضویت دو نقطه ثابت:1. عضویت ؛2. عدم عضویت در یک مجموعه .درمنطق دو ارزشی محمول ها(Predicate) قطعی فرض می شوند 4. رابطه علی عقلی یا تجربی: استدلال عقلی یا تجربی 5. داوری درباب فرضیه قطعی یک گزاره صادق یا کاذب است. یک گزاره مشاهده ای ناسازگار می تواند فرضیه رابطه علی را ابطال کند. 6.شرط لازم وکافی : صدق یا کذب شرط لازم یا کافی 7. درروش شناسی متغیر محور تحلیل همبستگی correlation مبتنی براصل هم تغییری. درتحلیل تطبیقی بولی می توان از رابطه مجموعه ای Set-Relation استفاده کرد اما در اینجا ارزش های صفریا یک شرایط اطلاق دارند. رابطه قطعی میان علت و معلول برقرار است |
روش شناسی فازی مفهوم به مثابه مجموعه فازی مفهوم دموکراسی به مثابه مجموعه کشورهای دموکراتیک کشورهای دموکراتیک به مثابه یک مجموعه دردستگاههای معرفتی فازیموردها (Cases)به مثابه یک Configurationقابل فهم است . بنابراین سنت فازی بر سنت کیفی نزدیک تر است. این Configurationبه عنوان یک مجموعه درنظر گرفته می شود، آنگاه میزان عضویت فازی موردها در این مجموعه تحلیل فازی می گردد. 2. درجه بندی( Calibration) 3. تابع عضویت: Fuzzy set درجه بندی عضویت مجموعه ای در بازه [0،1] با پایه عضویت مبتنی بر سه نقطه ثابت:1. کاملا عضو؛2. نقطه گذار؛3. کاملاغیرعضو /درمنطق فازی محمولها غیر قطعی واز نوع محمولهای فازی محسوب می شوند 4. رابطه علی فازی : حضور همزمان عقل(استدلال عقلی) و تجربه(استدلال تجربی) 5. داوری درباب فرضیه فازی: درروش فازی صدق یک گزاره زیر مجموعه فازی یک بازه [0،1] فرض می شود و بین صدق و کذب ارزش سومی وجود داردکه گزاره های این ارزش غیر قطعی و از حیث صدق وکذب غیر دقیق هستند. درجه عضویت در مجموعه گزاره های فازی مبتنی برارزشهای بین صفر و یک است. صدق و کذب گزاره ها همواره با درجاتی از عدم قطعیت همراه است. 6. شرط لازم وکافی: درجه صدق و کذب شرط لازم و کافی 7. تحلیل روابط بین مجموعه ها. رابطه مجموعه فازی مبتنی بر اصل زیر مجموعه ای . ارزیابی Fuzzy Set-Relationازطریق: consistency measure& measure coverage |
علیت در دستگاه معرفتی فازی ماهیت فازی دارد. درعلیت فازی رابطه عقلی و تجربی میتوانند حضور هم زمان داشته باشند و نیز میتوان درباب هرکدام از این دو رابطه، تابع عضویت فازی جاری کرد. در تابع عضویت فازی عنصر کلیدی ، درجه بندی عضویت مجموعهای است.
داوری در باب رابطه علی به روش فازی متفاوت از روشهای غیرفازی است؛ برای نمونه در روش تحلیل کمی مفاهیم فرضیه علی به متغیر تبدیل وهمبستگی میان متغیرها بررسی میشود اما در روش فازی مفهوم به مثابه یک مجموعه فازی تلقی می شود؛ آنگاه نوع و میزان عضویت درآن مجموعه تحلیل میگردد. اگر توسعه سیاسی دموکراتیک در سطح کشورها به عنوان یک متغیر در نظر گرفته شود، در روش کمی میزان دموکراسی در سطح کشورها مورد توجه محقق قرارمیگیرد؛ در حالیکه در روش فازی میزان توسعه سیاسی دموکراتیک مدنظرنیست، کشورهای دموکراتیک به مثابه یک مجموعه، نوع و میزان عضویت درآن کشورها دربازه [0،1] مورد توجه است.
مفاهیم توسعه اقتصادی (علت) و توسعه سیاسی دموکراتیک (نتیجه)، هر کدام تبدیل به یک مجموعه و زیر مجموعه میشوند، آنگاه نوع و میزان عضویت کشورها در هریک از این مجموعهها و زیر مجموعهها تحلیل میشود. مجموعههای فازی حالتهای دو ارزشی حضور یا غیاب را به درجه حضور و غیاب تغییر میدهد.
" کشورهای کاملا ثروتمند(99/)، کم وبیش ثروتمند(75/)، نقطه گذار(5/)، کم وبیش غیر ثروتمند(25/) ، کشورهای کاملاً غیر ثروتمند(01/)".
پنج زیرمجموعه فازی نیز برای کشورهای دموکراتیک تعریف کرد:
"کشورهای کاملا دموکراتیک(99/)، کم وبیش دموکراتیک(75/)، نقطه گذار یا نیمه عضو(5/)،کم وبیش غیر دموکراتیک(25/)، کاملاً غیر دموکراتیک(01/)".
آزمون فرضیه ها به روش فازی ناظر بر تعیین درجه صدق یا کذب عضویت درمجموعه است. در روش فازی آزمون فرضیه، ارزشهایی را در بازه[0،1] تولید میکند که بیانگردرجه صدق و کذب فرضیه است. ارزش یک بیانگر سازگاری کامل وارزش صفر دلالت بر تناقض کامل شواهد تجربی با فرضیه دارد. ارزش های بین صفر و یک، تصویرخاکستری از یک مجموعه مورد بررسی ارایه میدهد.
درروش شناسی کلاسیک یک گزاره مشاهدهای ناسازگار میتواند فرضیه مبتنی بر شرط لازم یا کافی را ابطال کند.
ملاکهای ارزیابی علت لازم فازی وکافی فازی
شاخص سازگاری و پوشش از ملاکهای ارزیابی علت لازم فازی وکافی فازی هستند. شاخص سازگاری، رابطه دو مجموعه را از حیث زیر مجموعه، بر اساس شرط لازم وکافی و نتیجه ارزیابی میکند. در شرط علی لازم مشخص میکند که مصادیق نتیجه تا چه میزان در مجموعه شرط لازم قرار دارد و به چه میزان خارج از آن است و نیز در مجموعه شرط کافی مصادیق موردها یا شرط علی تا چه میزان درمجموعه نتیجه و به چه میزان خارج از آن است. شاخص پوشش مجموعه فازیبیانگر میزان اهمیت تجربی شرط لازم وکافی برای وقوع نتیجه است. شاخص پوشش نشان میدهد که یک علت یا ترکیب علی تا چه میزان یا نسبت ازمصادیق نتیجه را پوشش میدهد. این سخن مانند آن است که گفته شود چه نسبتی از واریانس yتوسطx به حساب آمده است.
درپایان میتوان گفت درعلیت فازی دامنه ارزشهای گزارههای شرط لازم و کافی در بازه [0،1] قابل تعریف است. نظریه روش شناسی فازی زمینههایی جدیدی را برای تولید و داوری درباب تئوریهای علم اجتماعی فراهم میکند. تجربه در روش کلاسیک داور یا تولیدکننده گزارههای معرفتی است اما در روش فازی این دو پیامد حضور هم زمان دارند. علاوه بر آن تجربه درمقام داوری، بردرجه ابطال پذیری و در مقام تولید ناظر بر فرموله کردن گزارههای معرفتی فازی است که دامنه آن از تاریخی خاص تا گزاره تئوریک عام درجه پذیراست. صدق و کذب این گزارههای معرفتی ماهیت درجه بندی دارند و همواره با درجاتی از عدم قطعیت همراه هستند. البته برساختن گزارههای فازی باید با استدلال عقلی همراه باشد، تکیه برتجربه محض ما را با مساله استقرا روبرو میسازد.