آتنا نیارمی*
چهل و سومین نشست گروه جامعهشناسی تاریخی انجمن جامعهشناسی ایران روز سه شنبه 5 آذرماه 1398 با عنوان «جامعهشناسی تاریخی والرشتاین: بازبینی و نقد» در سالن انجمن جامعهشناسی ایران با حضور سخنرانان: دکتر تقی آزاد ارمکی، دکتر شروین وکیلی، دکتر خسرو خواجه نوری برگزار شد. و دکتر آتنا نیارمی مدیریت این جلسه را برعهده داشت.
در ابتدای نشست، دکتر آزادارمکی به درک واقعی شخصیت والرشتاین که بر اثر مصاحبت با او برایش حاصل شده بود، اشاره نمود و گفت: والرشتاین در جامعه شناسی ایران یک چهره واقعی و عینی است که ایران، مسأله او بوده و مستقیم و غیر مستقیم به مطالعه جامعه ایران پرداخته است.
او افزود: آنچه که در مورد ایران برای والرشتاین حائز اهمیت بوده است، چرایی توسعه نیافتگی ایران بود که با رویکرد مارکس و وبر تفاوت داشته است. والرشتاین به تعبیر گیدنز و دیگران، یک جامعه شناس کلاسیک و واقعی در سنت جامعهشناسی کلاسیک است و تلفیقی یا بدلی نیست. او از پیرامون به مرکز می آید، پس سرمایه داری نابرابری را کشف میکند و بر تصویر دیگری از جهان مدرن تحت عنوان سیستم جهانی متمرکز شده و به جابجایی و افت و خیز سرمایه داری توجه می کند. والرشتاین به جامعهشناسی تاریخی، جان تازهای میبخشد و ساحتی بین رشتهای میان اقتصاد و تاریخ و سیاست و جامعه شناسی پدید میآورد. بحث والرشتاین، فراگیری نابرابری اجتماعی در سطح کلان و ساختاری است.
در ادامه دکتر وکیلی به نقد دستگاه نظری والرشتاین از موضع سیستمی پرداخت و نقدهای موجود بر رویکرد والرشتاین را از نگاه فرهنگ گرایان، پوزیتیویستها، مارکسیستهای ارتدوکس و معتقدان به دولت خودبنیاد بررسی نمود.
دکتر وکیلی اضافه کرد: والرشتاین نیز در چارچوب سیستمهای پیچیده مباحث خود را مطرح میکند.
وکیلی دو نقد جدی بر والرشتاین وارد می کند: نخست اروپامحوری والرشتاین و دوم نادیده انگاشتن حوزه تمدنی ایران در مباحث تاریخ جهانی یا تاریخ بزرگ. این نادیده انگاشتن باعث میشود والرشتاین برخی الگوها را نو و بدیع بداند که چنین نیست و دوم موجب میگردد داوریاش راجع به شکلگیری مدرنیته، هواخواهانه باشد. اما به اعتقاد وکیلی، نگرش والرشتاین، نمونهای از نظریههایی است که درباره تحول مدرنیته یک نگاه جامع و کلان و رسیدگی پذیر ارائه میدهد که البته باید با دادههای تاریخی ایرانی و با نگاهی انتقادی به آن نگریست.
سخنران دیگر نشست دکتر خواجه نوری بود که ضمن نقد روش تحقیق و منبع شناسی در ایران، والرشتاین را متفکری دانست که در آمریکا زندگی میکرد و به تفکر چپ دلبسته بوده است. اما گویی بیشتر به لیبرالیسم گرایش داشته است. او گفت: مباحث ایران شناسی اروپایی و آمریکایی از این حیث متفاوت است که کار آمریکاییها بیشتر نظریهپردازی است تا اینکه منابع را ببینند. بنابراین معلوم نیست این نظریهپردازیها درست است یا غلط.
این نشست با پرسش و پاسخ میان حضار و سخنرانان پایان یافت.
*تهیه گزارش