سارا شریعتی

"دانشمند و سیاستمدار"، یکی از مهمترین آثار کلاسیک جامعه شناسی اثر ماکس وبر است، جمع دو متن با موضوع دو رسالت متفاوت و گاه در مقابل هم: رسالت دانشمند، رسالت سیاستمدار. اهمیت این متن، به دلیل تامل در نسبت میان دانش و ارزش است، نسبت میان دانشمند و داوری ارزشی.

یکی ازمهمترین تفاسیراز این کتاب، دو رسالت دانشمند و سیاستمدار را در برابر هم قرار می دهد، "بی طرفی" را در برابر "تعهد" علم می کند و بر "خنثی بودن ارزشی" به عنوان شاخص و اعتبار رویکرد علمی تاکید می ورزد. اما این تفسیر علمی از متن، با ساده سازی جهت عمومی تر شدنش، توانست زمینه را برای حذف سیاست در آکادمی فراهم سازد و رویکردهای رادیکال رقیب را که اغلب مورد اقبال نسل جدید خواهان تغییر نظم اجتماعی قرار می گرفتند، از میدان علم حذف کند. با همین تفسیر بود که جامعه شناسی انتقادی را هر بار با برچسب "روشنفکر" و "روزنامه نگار" به حاشیۀ آکادمی می راندند.

زندگی دکتر غلام عباس توسلی، روایت دیگری از تنش میان دانشمند و سیاستمدار در معنای وسیع آن بود، روایت دانشمند سیاستمدار. وی تا مدتها نماینده ی بی‌رقیب جامعه شناسی دانشگاهی به شمار می آمد. پس از دکترغلامحسین صدیقی، که به عنوان پدر یا بنیانگذار جامعه شناسی ایران معرفی می شود، دکتر توسلی در جامعه شناسی ایران پس از انقلاب، به دلیل جایگاهش در سیاست گذاری، (رئیس دانشگاه، مدیر گروه، عضو انجمن های آسیایی و بین المللی جامعه شناسی)، موقعیتش در آموزش و پژوهش جامعه شناسی (تدریس جامعه شناسی در بسیاری از دانشگاه‌های ایران ) و حجم و گستردگی آثار و موضوعاتی که بدان پرداخته است (جامعه شناسی عمومی، جامعه شناسی تاریخی، جامعه شناسی شهری، جامعه شناسی دین، جامعه شناسی کار وشغل) شناخته شده ترین جامعه شناس ایرانی و مهمترین نمایندۀ آکادمی ایران در خارج از کشور بود.

با این حال این چهرۀ شاخص دانشگاهی، محصور دانشگاه نماند، در میدان سیاست نیز حضور داشت و با جریان تاریخی نهضت ملی و نهضت آزادی همراه بود. از این روست که همچون دکتر صدیقی که وزن علمی و موقعیتش در آکادمی، مانع از آن شد که به دلیل نقش سیاسی، چهره علمی‌اش مخدوش شود، جایگاه برجسته دکتر توسلی نیز در میدان علم و دانشگاه، باعث شد که تعلق سیاسی وی به سایه رود.

در سایه بودن نقش سیاسی دکتر توسلی را مسلماً می توان به برجسته بودن جایگاه محوری و مستحکم ایشان در آکادمی نسبت داد، اما این موقعیت در نوع پراتیک جامعه شناسی و پراتیک سیاست در زندگی و منش علمی وی نیز ریشه داشت. در حالی که دکتر توسلی تا پایان عمر، در حیات اجتماعی حضور پایداری داشت و به سختی و با سماجت در همۀ مناسک سیاسی و مراسم بزرگداشت یاران قدیم خود مشارکت می کرد، یارانی که اغلب به عنوان منتقد شناخته می‌شدند و شرکت در مراسم‌شان گاه می توانست موقعیت رسمی وی را به مخاطره بیاندازد، اما منش علمی و تمایزی که میان زندگی های خود در میدان علم و سیاست قائل بود، باعث شد دانشگاه و کلاس درس اش را به کرسی تبلیغ عقاید و ترویج مواضع سیاسی خود بدل نکند.

جامعه شناسی ایران وام دار میراث علمی دکتر توسلی است. بسیاری از اولین های این جامعه شناسی در زمینه ی علمی و همچنین در زمینۀ نهادی، با نام ایشان پیوند خورده است و به گواه اساتید این رشته، بقا و استقلال جامعه شناسی در سال های سخت انقلاب فرهنگی و ایجاد انجمن جامعه شناسی به عنوان اولین نهاد مستقل جامعه شناسی در ایران، مدیون تلاش های بی وقفه او و دفاع وی از استقلال دانشگاه و جامعه شناسی بود.

این میراث اما بیش از آن که محتاج تکریم و نکوداشت باشد، نیازمند معرفی و نقد است. چرا که گزینش و نقد میراث پیش شرط انتقال آنست. انتقال این میراث در دو جهت ضروریست. نخست در جهت قوام بخشیدن به این سنت در جامعه شناسی ایران و به روز کردن آثاری که بسیاری از آنها امروزه به متون آموزشی و درسی جامعه شناسی بدل شده اند، این کار با با بازخوانی آثار و در زمان حیات و با حضور خود ایشان آغاز شد و دوم در جهت فراخوان جامعه شناسی به جامعه، به عنوان دانشی زنده، حاضر و موثر. به این ضرورت جز با تقویت رویکرد های انتقادی و مردم مدار در متن جامعه شناسی ایران و در درون آکادمی نمی توان پاسخ داد.

جامعه ایران در یکی از حساس ترین مقاطع تاریخ خود است. در این لحظات سخت، جامعه شناسی ایران، جامعه شناسی‌ای که راز بقاش را در پرهیز از جامعه جستجو نمی کند، بار دیگر با چالش دانشمند و سیاستمدار روبروست. دانشی که بیش از هر زمان برای تفسیر واقعیت اجتماعی ضروریست و سیاست مسئولی که برای تغییر این واقعیت بدان نیازمندیم.

صورتبندی نسبتی دیگر از دانشمند و سیاستمدار، آخرین درس زندگی دکتر توسلی به جامعه شناسی ایران است. ادامۀ گفت و گوی انتقادی با وی، جامعه شناسی آکادمیک ما را پس از کلاس درس، بار دیگر به حضور در صحنه ی جامعه دعوت می کند.

 

 

 


دکتر غلامعباس توسلی را به عنوان استاد پیش‌کسوت دانشگاه می شناسیم. زندگی وی با تاریخ جامعه شناسی ایران درآمیخته است و نامش با بسیاری از اولین های این رشته پیوند خورده است. جامعه شناسی ایران وامدار اوست و تا مدت‌ها وی، شناخته شده ترین جامعه شناس ایرانی در خارج از کشور بود. دکترغلامعباس توسلی در میدان سیاست نیز چهره ای آشناست. چهره ای که به جنبش مبارزاتی، ملی و آزادیخواهانۀ مردم تعلق داشت و در همۀ لجظه های سخت و تلخ این تاریخ، حاضر و همراه بود. زندگی وی روایتی دیگر از حدیث نامکرر "دانشمند و سیاستمدار" است. سیاستمداری همراه با جنبش ملی ایران و دانشمندی که هیچ گاه از ابتلا سیاست در امان نبود. 

                                                                                              سارا شریعتی