*آرمان حیدری

برگزاری کارگاه طرح ملی گفتگوی خانواده در شهر یاسوج را می توان در سه بخش اساسی و مجزای تهیۀ مقدمات برگزاری کارگاه، روند اجرای برگزاری کارگاه و نتایج ناشی از تحلیل مباحث مشارکتی دسته بندی و ارائه نمود. البته هر بخش شامل مراحل فرعی و جزئی تر است که به آنها نیز اشاره می شود.

تهیه مقدمات: مرحلۀ مقدماتی شامل آشنایی با مدیرکل دفتر امور بانوان استانداری، هماهنگی با تسهیل گران و اعضای فعال و آشنا به مسائل سمن ها و مسائل خانواده، تهیۀ لیست مقدماتی، ملاحظۀ علمی و عملیِ تسهیل گران معرفی شده و انتخاب وتعیین افراد نهایی شرکت کننده در کارگاه، تهیۀ ملزومات اجرای کارگاه مانند غذا، میان وعده، تکثیر سؤالات، هماهنگی و تعیین زمان و محل برگزاری ... کارگاه بوده است. به منظور تحقق مناسب و دقیق اهداف فوق طی دو جلسه مجزا با صفایی (مدیر امور بانوان استان)، ابراهیم فتاح پور (کارشناس مسائل اجتماعی استانداری)، و مرضیۀ التیامی جو (دبیر سازمان مردم نهاد جمعیت همیاران سلامت مقدمات) ، تهمیدات مربوط به زمان و مکان اجرای کارگاه فراهم شد. ضمن تشکر از همکاری همه جانبه و صادقانه صفایی، فتاح پور و التیامی، مهمترین نکات قابل ذکر در این مرحله موارد زیر بوده اند:

- معیارهای انتخاب افراد جهت تهیۀ لیست نهایی بوده است که دو معیار مهم به عنوان پیش شرط دعوت مد نظر قرار گرفت. یک) مدعوین، می بایستی به صورت تمام وقت از ساعت 8 صبح تا ساعت 18 درکارگاه حضور داشته باشند. موضوعی که به صورت تلفنی با همۀ آنها در میان گذاشته شد. دو) افرادی دعوت شوند که دغدغه مسائل خانواده را داشته، یا از نهادهای مرتبط با خانواده مانند بهزیستی، سازمان زندان ها، کمیته امداد، پیشگیری از وقوع جرائم، مشاوره آموزش و پرورش ... باشند یا عضو سمن هایی باشند که در حوزۀ خانواده و مسائل آن فعال و به گونه ای اشتهار استانی دارند. خوشبختانه هر دو شرط بالا، بعد از برگزاری کارگاه و توجه به فرایند و ویژگی های شرکت کنندگان تا حد زیادی برآورده شد که این موضوع شاید یکی از مهمترین نکات مثبت کارگاه بوده است.

چگونگی برگزاری کارگاه:

توصیف وضعیت: کارگاه در دو روز متوالی، در مهرماه، در تاریخ هفتم و هشتم مهرماه 1397 در سالن اجتماعات اداره کل بهزیستی با حضور 42 نفر از تسهیل گران و کارکنان سازمان های مرتبط با مسائل خانواده (20 نفر روز اول و 22 نفر روز دوم) برگزار شد. در خصوص ترکیب جمعیتی افراد می توان گفت بیشترین تعداد شرکت کنندگان زن بودند (81/73 درصد)، مدرک تحصیلی بیشتر افراد شرکت کننده از رشته های روانشناسی و جامعه شناسی بود، افراد فعال در سمن ها بیشتر بودند. از نظر سنی، ظاهرا، بیشتر افراد شرکت کننده در گروه سنی میانسال قرار داشتند.

در ابتدای کارگاه، اهداف، رویکرد و تفاوت کارگاه با سایر کارگاه‌ها به صورت مختصر برای شرکت کنندگان تشریح شد. سپس، مراحل انجام کارگاه بر اساس پروتکل توافق شده در دو نشستِ دانشگاه شیراز و دانشگاه تهران، مرحله به مرحله اجرایی شد. لازم به ذکر است که ابتدا جهت سهولت کار، مراحل پروتکل با ذکر عنوان دقیق هر مرحله با جزئیات آن و زمان تخصیص یافته به هر مرحله بر روی کاغذ آچار نوشته و مجری کارگاه آنها را با دقت و حساسیت اجرا می کرد. در این خصوص می توان گفت یکی از مهمترین مزایا و ویژگی های متمایز این کارگاه، داشتن چارچوب محتوایی و زمانی فرایند اجرای کارگاه از آغاز تا انتها بود که این امر ماحصل دقت، تجربه و حساسیت زیاد دکتر سیامک زند رضوی است. در این مرحله، یکی از مهمترین نکات مورد توجه و البته مسائل کارگاه، «فرهنگ زمان ناشناسی» است که امری رایج در کشور ما محسوب می شود. مسأله بالا باعث می شد که افرادی که دیرتر به کارگاه می آمدند نمی توانستند در مرحلۀ «قاعدۀ یخ شکنی»؛ به عنوان یکی از مراحل مهم کارگاه، حضور داشته باشند یا در مرحلۀ طرح سؤالات آغازین که می توانست بیانگر دغدغه های ذهنی افراد باشد. به نظر می رسید ضعف در "گوش کردن فعال"، یکی از مهمترین ویژگی های اغلب مشارکت کنندگان بود که انجام مرحله و تمرینات مرتبط توانست تا حد زیادی آنها را نسبت به گوش کردن حساس کند. همچنین از دیگر نکات برجسته، این بود که افراد دارای مدرک بالاتر، دارای منصب رسمی و سیاسی بودند، و حتی مردان، بیشتر سعی در اِقناع دیگران داشتند و تلاش می کردند تا حد زیادی نظرات شخصی خود را نظر اعضای گروه جلوه دهند. نکتۀ مهم دیگر در این بخش، بحث مفصل و مبسوط افراد هر گروه پیرامون هریک از مسائل مطرح شده در کارت های سفید یا صورتی رنگ بود که بیانگر علاقه، حساسیت و اهمیت مسأله از نظر شرکت کنندگان بود. نکتۀ مهم دیگر واکنش شدید بعضی افراد در مرحلۀ «تفکر انتقادی» بود، هر چند واقعا نکات مثبت و جالب توجهی هنگام نقد نمودار درختی دیگر گروه ها مطرح می شد که بیانگر اهمیت تفکر انتقادی در شناسایی مسائل اجتماعی و جایگاه منطقی و اجتماعی هر مسأله در نمودار درختی است. در این مرحله افراد هر گروه در مواردی به اصلاح نمودار درختی خود می پرداختند.

نتایج مختصر ناشی از تحلیل مباحث مشارکتی کارگاه:

هر چند تحلیل کامل و جامع یافته های کارگاه نیازمند دقت وزمان بیشتری است اما مهمترین نتایج ناشی از بحث های مشارکت کنندگان را می توان در موارد زیر ارائه نمود.

- بعضی از مسائل هستند که افراد شرکت کننده به صورت فردی و جمعی، اهمیت و شدت آن را خیلی بالا دانسته اند. مهمترین این موارد بیکاری گسترده، طلاق عاطفی، بیکار در جستجوی شغل، تعصبات ناموسی، خودکشی و بیکار ناامید از یافتن شغل بوده اند. مشارکت کنندگان به همه موارد ذکر شده بالاترین نمره را از نظر شدت داده اند(نمره 10).

- در مقابل مسائل بالا، مسائلی بوده اند که از نظر افراد و گروه ها کم اهمیت دانسته شده اند. این موارد به ترتب از کم اهمیت ترین، شامل کودکان در بحران بلایای طبیعی، اعتیاد به مواد مخدر، کودکان در معرض خشونت مسلحانه ... هستند. مشارکت کنندگان به همه این موارد، چه به صورت فردی و چه جمعی، نمره 1 داده اند. این امر احتمالا می تواند ناشی از چند دلیل باشد. یکی اینکه کودکان بیشتر از آنکه بر روی زندگی خانوادگی تأثیرگذار باشند، تأثیر پذیر هستند. یا اینکه، شاید مسائل ذکر شده در برگه های مسائل اجتماعی، واقعاً، جزء مسائل رایج مربوط به کودکان در شهر محل برگزاری کارگاه (یاسوج) نیست. یا اینکه مسائل کودکان، هنوز به عنوان مسأله، به "آگاهی" افراد راه نیافته است به عبارتی هنوز در مرحلۀ پیشا مسأله شدن است.

- مسائلی که از نظر اهمیت در مرتبۀ متوسط قرار دارند، مسائلی اند که اختلاف نظر نمره دهی فردی و جمعی در میزان اهمیت و شدت مسأله بودن آنها بیشتر است. شاید این وضعیت ناشی از این امر باشد که هر چند همۀ افراد شرکت کننده تا حدی پی برده اند که وضعیت چنین پدیده هایی بهنجار و نرمال نیست، اما آنها میزان تأثیرگذاری و فراگیری آنها در جامعه خودشان را بر اساس تجربه زیسته، رشته تحصیلی، و دیگر ویژگی های موقعیتی شان متفاوت می دانند. به صورت خام و کلی می توان این مسائل را به سه دسته تقسیم کرد. مسائل نسبتا کم اهمیتی که در آستانۀ تبدیل شدن به مسائل با اهمیت متوسط جامعه هستند مانند زباله گردی، تن فروشی، ازدواج اجباری دختران زیر 18 سال، کودکان دارای بیماری های روانی، زندانی بودن سرپرست خانوار، مصرف مواد مخدر صنعتی توسط زنان.... این دسته مسائلی که اهمیت آنها از نظر فردی و جمعی در حد متوسطی برآورد شده است ولی نمره های فردی و جمعی با اختلاف یک نمره به هم نزدیکترند مانند زنان مطلقه خود سرپرست، کودکان دارای سوء تغذیه، زنان سرپرست خانوار، طرد شدن از خانواده، پدران معتاد به مواد مخدر صنعتی، زنا و نبود مهارت های فنی و حرفه ای. .. دسته سوم مسائلی اند که شدت آنها در حد متوسط ارزیابی شده است اما در آستانۀ تبدیل شدن به مسائل مهم هستند. مسائلی مانند زنان همسر از کار افتاده، پدران معتاد به مواد مخدر سنتی، نبود آموزش قبل از ازدواج، استفاده نامناسب از شبکه های اجتماعی، بالا رفتن سن ازدواج در مردان، عدم حمایت از مادران باردار، مصرف الکل، روابط فرازناشویی، فرزندان طلاق، طلاق های توافقی ... جزء این دسته هستند.

در پایان از همه دوستانی که به نوعی در برگزاری هرچه بهتر کارگاه با این جانب همکاری کردند نهایت تشکر و سپاس گزاری را دارم. به ویژه از آذر صفایی نیا (سرپرست دفتر امور بانوان و خانواده استان)، ابراهیم فتاح پور (دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه یاسوج و کارشناس امور انتخابات استانداری)، مرضیه التیامی جو (دبیر سازمان مردم نهاد جمعیت همیاران سلامت)، علیرضا موسوی مجد (مدیر کل امور بهزیستی استان کهگیلویه و بویراحمد)، کورش داوری (مدیر شبکه بهداشت و درمان شهرستان کهگیلویه)، دکتر نیکدل (معاون فرهنگی دانشجویی دانشگاه یاسوج) که همه به نوعی در انجام هر چه بهتر کارگاه در مراحل مختلف کارگاه همراهی و کمک نمودند.

* نمایندۀ انجمن جامعه شناسی در استان کهگیلویه و بویراحمد و عضو هیأت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه یاسوج (تهیه گزارش)

 

یاسوج مهر97 1

یاسوج مهر97 2

یاسوج مهر97 3

یاسوج مهر97 4

یاسوج مهر97 5

یاسوج مهر97 6

یاسوج مهر97 7