(دکترای جامعهشناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران)
1. مهمترین ویژگی جامعۀ ایران در تاریخ معاصر چیست؟
بیگمان جامعۀ معاصر ایران امتداد و حاصل یک دورۀ بلند تاریخی است که در طی این دورۀ بلند پیوسته بر پیچیدگیهای آن روز به روز افزوده شده است. از این رو، در خود مجموعۀ بهنسبت گسترده و وسیعی از تغییرات اجتماعی خُرد و درشت دارد که آن را تبدیل به جامعهای نه تنها پیچیده بلکه پُرنوسان و پُرشتاب ساخته است. شتابی که در چند دهۀ اخیر به یُمن فناوریهای برهمزننده ـ که بهطور پیوسته و فزاینده تنظیمات رسمی و غیررسمی را دچار تغییر و چه بسا چالش و اختلال میکنند ـ موجد ظهور جلوهها و نمودهای تازهای در ساحتهای مختلف اجتماعی شده است. بر این مبنا باید بپذیریم اگر در روزگاری تغییرْ ماهیتی «حسابی» داشت و جوامع با نرخ و آهنگی بهنسبت کند و آرام صیرورت خود را داشتند، در زمان حاضر تغییر ماهیتی «هندسی» پیدا کرده و با نرخ و آهنگ پرشتاب خود سیالیت و فرّاریت اجتماعی تازهای را موجب شده است. افزون بر این در چند دهۀ گذشته که آغازی برای جلوهگری بیشترِ تغییرات اجتماعی بود، شاهد نوعی حیرت و پنداشتِ نابهنگام بودنِ تغییرات اجتماعی در جامعه و حتی در بین برخی از اقشار متنفذ و عالم بودیم که به نظر میرسد جامعۀ ایران بهسرعت از این پنداشت و حیرت گذار کرده و پذیرای زمانه و شرایط جدید شده است؛ که در نوع خود باید نوعی تغییر محسوب شود. با وجود این، نوعی بیصبری، کمطاقتی و عقل کوتاهمدت در مواجهه با تغییرات و پیامدهای آن نیز همچنان وجود دارد. درنگ و تأملی انتقادی که باید همراه با تلاش و تقلّا برای رسیدن به تعادل و نظم اجتماعی پویا و ساختن جامعهای که شایسته و زیبندۀ این تلاش و تقلّای مستمر باشد کفایت چندانی ندارد.
2. مهمترین تغییر اجتماعی ایران معاصر از دید شما کدام است؟
به نظر میرسد ظهور و تشکیل دولت مدرنِ تمرکزگرا که بهسرعت سیطره و حضور خود را در قلمرو وسیع ملی تثبیت کرد، شروع تازهای برای صورتبندی تغییرات ساختاری در جامعه ایران بود. چرا که تغییر و یا شکلدهی به تعیینکنندههای مهمی چون نظام مالکیت، نظام دیوانسالاری و تثبیت سازمانها و نهادهای جدید، سیاستها، برنامههای توسعه و ... تحرکات جغرافیایی و ذهنیِ پرشتاب و فراگیری را در پی داشت؛ بهگونهای که دستگاه بانی و کارگزار تغییر و توسعه دچار تأخّر میشود و امکان دگردیسی و همراه شدن با تغییرات را پیدا نمیکند و با رخداد انقلاب اسلامی 1357، قربانی توسعه و پیشرفتی میشود که خود پایهگذار آن بوده است. چرا که تغییر و توسعه اگر چه در شروع با میزانی از تمرکزگرایی نه تنها ناسازگار نیست چه بسا نیازمند آن هم باشد. لیکن به میزانی که تحقّق پیدا میکند با تمرکزگرایی سر ناسازگاری دارد و با آن شروع به مبارزه میکند. گفتمان و ایدئولوژی توسعه در فرآیند و پیامدهای حاصلشده در این مسیر نمیتواند یکسان باشد. اگر انسداد اقتصادی مانع است به همان میزان انسدادهای ایدئولوژیک، سیاسی و اجتماعی نیز مانع هستند. تغییر و توسعه در شروع، نیازمند گفتوگو و تعاطی فکری دیگرانِ مهم است، ولی در ادامه، نیازمند گفتوگو در پهنههای جمعیتی بیشتر است؛ چرا که توسعه، اگر توسعۀ درست و واقعی باشد، پهنۀ جمعیتی دیگرانِ مهم را افزایش میدهد. از این رو، برقراری گفتوگو با این مجموعه که بهرهمند از انتظارات فزاینده هستند کاری بس سخت و نیازمند هوشمندی بیشتر است.
پس انقلاب اسلامی 1357 جامعۀ ایران نسبتی فراگیرتر از قبل با تغییرات اجتماعی پیدا کرد. از طرفی ساختار سیاسیْ خود را موظّف و متعهد به تحقق صورتبندی جدید میدید و از طرفی دیگر جامعه هم در پی نیل به تحقق انتظارات و آرمانهای تازهاش بود. در این بین رخدادی دیگر کشور را درگیر خود ساخت و آن جنگ تحمیلی بود که تعیینکنندهای بسیار مهم در تحرّک ذهنی ایرانیان برای ورود به ساحتهای چندگانۀ تغییر بود. امتداد این تحرّک ذهنی را میتوان در رویدادهای دهۀ هفتاد به بعد ردیابی کرد. به نظر میرسد آنچه که در این مسیر قوام و قدرت بیشتری پیدا میکند، عاملیّت انسانی است. در این قوام و قدرت نه تنها ظرفیّت درونی برآمده از توانمندی حاصل از گسترش آموزش در سطوح مختلف، اشتغال و حضور بیشتر در عرصههای عمومی به خصوص برای جمعیت زنان کشور، بلکه جریان مدرنیته، جهانی شدن و گسترش امکانات و فرصتهای ارتباطاتی سهم تعیینکنندهای دارند.
3. چه مفهومی مهمترین خصوصیّت تغییرات اجتماعی ایران را وصف میکند؟
به نظرم مهمترین ویژگی، تقویت عاملیّت انسانی در معنای نیرویی است که توان خلق و نقشآفرینی را در رویدادها و رخدادها دارد.
4. روندهای اصلی تغییرات اجتماعی کنونی ایران کداماند؟
تغییرات جامعه ایران بهسان دیگر جوامع نه روند خطی بلکه روندی سینوسی دارند. آنچه که بیش از هر چیز مشهود است این است که با دسترسی به فناوریهای نوینِ کسب و انتقال اطلاعات، تحرّک و سرعت تغییر مضاعف شده است. بیتردید در هیچ زمانهای این قدر جمعیتهای انسانی مسلح به ابزارهای نوین ارتباطی نبودهاند؛ امری که تغییرات را بیصدا و آرام به پیش میبرد. دورهای که افراد واجد بیشترین آمادگی برای تحرّک میشوند. به همه جا سفر کردن و سرک کشیدن و از همه چیز سر درآوردن و به همه چیز کار داشتن و هر تغییر و دگردیسی را بهراحتی پذیرفتن، موجد خلق شرایط و زمانه تازه و فرّار است.
5. برای شخص شما کدام خصوصیّتِ این تغییرات، اُمیدآفرین و کدام، بیمآفریناند؟
عاملیّت انسانیِ توانمند که افقگشا است و توأم با تغییر و وجود نظمِ پویا منجر به پویایی و تعادلهای بهینهای میشود که امیدآفرین است. این مهم مستلزم تدبیر هوشمندانه است. به این سبب استفاده درست و فرصتآفرینی لازم برای استفاده از توانهای بالقوه میتواند بیمها را کاهش دهد. به تعبیری پیام تغییر و رویدادهای اجتماعی را شنیدن، هنر و امکانی بیبدیل برای تدبیر امور و ممانعت از نااُمیدی اجتماعی است.
مصاحبهکننده همکار: خانم فهیمه نظری
مدیر بخش اقتراح: آقای حسین نورینیا