محمد جواد زاهدی*
نظریه جامعه شناختی از سویی موضوعی انتزاعی و دشوار فهم است و از سوی دیگر، گو آن که مفاهیم و تبیین هایی جوهرین (Substantive) را بکار میگیرد اما در عین حال بر تبیین هایی متمرکز است که بخشی از زندگی روزمره اند و به این اعتبار نه بیگانه و دور از دسترس فهم، که آشنا و مأنوس برای همگان به نظر می رسد. به اعتبار همین ویژگی های تناقض نمایانه میتوان نظریه جامعه شناختی را گزاره هایی سهل و ممتنع دانست.
این ویژگی، نظریه جامعه شناسی را به کالای فرهنگی فاخری بدل کرده است که نه فقط تولید آن به ذخیرهی دانشی از جنس نخبگانی و به فضای فکری و فرهنگی ویژه ای نیاز دارد، بلکه فهم و کاربست آن در تبیین مسائل نیز نیازمند مهارتها و دانشی تخصصی و دشواریاب است. از همین روست که بحث و تآمل دربارهی نظریهها و مفاهیم در همه رشتههای علوم اجتماعی و به طور خاص در جامعهشناسی به تشریفات و مقدمات ویژهای نیاز دارد که بدون فراهم بودن آنها، امید چندانی نمی توان به حصول نتایج مورد انتظار داشت. از جمله این مقدمات آگاهی به سازوکارهای نظریه پردازی، اصول معرفتشناختی مربوط به آن و نیز آشنایی با منابع الهام بخش، خاصه آراء صاحبنظران بنام و بزرگ است.
پیشرفت جامعه شناسی در فرایند نظریه سازی آبگینگی می یابد و نظریه کارآمد چنان نظریه ای است که در اجتماع علمی قبول عام یافته و بتواند به حوزه فعالیت های آموزشی و پژوهشی در رشته راه یابد و با مخاطبان بیش تری ارتباط برقرار کند. گو آن که در ایران از حدود 70 سال قبل همراه با آموزش درس جامعه شناسی زمینه های لازم برای تبیین نظری مسائل اجتماعی فراهم شد اما به دلائلی چند، نظریه پردازی درباره جامعه ایران در میان اصحاب علوم اجتماعی و دانشآموختگان و پژوهشگران این رشته رونق کافی پیدا نکرد.
نظریه سازی فرایندی پیچیده است و به مهارت هایی تخصصی که در یک فضای فکری و نهادی برانگیزاننده شکل میگیرد نیاز دارد. فضای فکری مستقیماً به میراث اندیشگی و میراث تفکر فلسفی در جامعه اشاره دارد و فضای نهادی به معنای وجود یک نظام برهمکنشی علمی و آموزشی کارآمد است که با تضمین آزادی پژوهش و آزادی بیان، دستکم در حوزه فعالیت های دانشگاهی، همراه باشد. بر این مبنا، به نظر میرسد که از جمله ی عوامل بازدارنده اصلی در نظریهپردازی و مفهوم سازی درباره ی جامعه ایران میتوان از فقدان فضای فکری مناسب و نبود سنت تفکر فلسفی کارآمد در تمدن ایرانی ـ اسلامی و نیز فقدان فضای نهادی مناسب برای نشر و ترویج و تفسیر تئوری های پیشین و پیشنهاد تئوری های جدید جامعه شناختی نام برد. به این موارد باید محدودیت های هنجاری و اخلاقی مرتبط با کوشش های گروهی و سازمان یافته برای ساخت مفاهیم پایه ای جهت تبیین جامعه شناختی نظام اجتماعی در کشور را نیز افزود.
اگر دستاوردهای نظری حاصل از بیش از نیم قرن کوشش های آموزشی و پژوهشی در رشته جامعه شناسی چنان است که نمی توان کارنامه ی نظری قابل دفاعی را در حوزه ی مفهوم سازی و نظریه پردازی برای آن تعریف کرد، پس شاید بتوان نتیجه گرفت که نارسایی هایی در آن کوشش های آموزشی و پژوهشی وجود داشته است.
شکی نیست که اجتماع علمی جامعه شناسی در ایران باید در حوزه ی نظریه سازی و پرداخت مفاهیم تخصصی با دلالتهای رشته ای خاص، دست به خودارزیابی بزند و کارنامه ی علمی خود در طول سالیان دراز فعالیت را ارزیابی کند. هنوز در حوزه فعالیت های دانشگاهی علوم اجتماعی در کشور، این پرسش های پاسخ نیافته و اساسی وجود دارد که داشته های نظری جامعه شناسی در این دوره ی پس از حدود هفت دهه فعالیت دانشگاهی چیست؟ و کدام نظریه ها توسط صاحب نظران این رشته برای تبیین وضعیت اجتماعی کشور پیشنهاد شده است و کارآیی تبیینی این نظریه ها چه میزان است؟ به همین لحاظ سومین همایش «کنکاش های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران» با هدف پاسخ گویی به این نیاز فکری و نظری برنامه ریزی شده است. هدف غایی این همایش شناخت فرصت های نظریه پردازی در ایران و آسیب شناسی راه پیموده شده در این زمینه به امید تشویق فعالیت های کارآمد در این حوزه و افزایش بهره وری کار مفهوم پردازی و نظریهسازی درباره ی جامعه ایران خصوصاً از سوی صاحب نظران ایرانی علوم اجتماعی است. هدف مهم دیگر این همایش گشودن بابی برای شناخت بیش ترکارنامه نظریه پردازان ایرانی و ارزیابی علمی نظریه هایی است که در چند دهه ی گذشته برای تبیین جامعه و عرصه های متنوع زندگی اجتماعی در ایران ارائه شده است.
همایش در اردیبهشت ماه 1395 و همزمان با نشست مجمع عمومی انجمن جامعه شناسی ایران برگزار خواهد شد. برای این همایش با بهره گیری از دیدگاه های علاقمندانی که به فراخوان شماره یک این همایش پاسخ گفته اند پنج میزگرد اصلی در نظر گرفته شده که از این قرارند:
1) مفهوم سازی و نظریه پردازی درباره توسعه در ایران؛
2) مفهوم سازی و نظریه پردازی درباره ی ساختار نظام اجتماعی و خرده نظام های آن در ایران؛
3) مفاهیم و نظریه های مرتبط با آسیب های اجتماعی در ایران؛
4) دیدگاه های مفهومی و نظری در حوزه های جامعه شناسی هنر، انقلاب، معرفت، فلسفه، خانواده، اقتصاد، فرهنگ، سیاست، آموزش و پرورش، ورزش و آموزش عالی در ایران؛
5) ارزیابی منابع و نظام آموزش در حوزه ی نظریه ها و بینش های جامعه شناسی.
*دبیر همایش
اخبار مرتبط: