398محمد جواد زاهدی*

نظریه جامعه­ شناختی از سویی موضوعی انتزاعی و دشوار فهم است و از سوی دیگر، گو آن که مفاهیم و تبیین ­هایی جوهرین (Substantive) ­را بکار می­گیرد اما در عین حال بر تبیین­ هایی متمرکز است که بخشی از زندگی روزمره­ اند و به این اعتبار نه بیگانه و دور از دسترس فهم، که آشنا و مأنوس برای همگان به نظر می­ رسد. به اعتبار همین ویژگی های تناقض ­نمایانه می­توان نظریه جامعه­ شناختی را گزاره­­ هایی سهل و ممتنع دانست.

این ویژگی، نظریه جامعه­ شناسی را به کالای فرهنگی فاخری بدل کرده است که نه فقط تولید آن به ذخیره­ی دانشی از جنس نخبگانی و به فضای فکری و فرهنگی ویژه ­ای نیاز دارد، بلکه فهم و کاربست آن در تبیین مسائل نیز نیازمند مهارت­ها و دانشی تخصصی و دشواریاب است. از همین ­روست که بحث و تآمل درباره­ی نظریه­ها و مفاهیم در همه رشته­­های علوم اجتماعی و به طور خاص در جامعه­شناسی به تشریفات و مقدمات ویژه­ای نیاز دارد که بدون فراهم بودن آن­ها، امید چندانی نمی ­توان به حصول نتایج مورد انتظار داشت. از جمله این مقدمات آگاهی به سازوکارهای نظریه ­پردازی، اصول معرفت­شناختی مربوط به آن و نیز آشنایی با منابع الهام ­بخش، خاصه آراء صاحب­نظران بنام و بزرگ است.

پیشرفت جامعه ­شناسی در فرایند نظریه­ سازی آبگینگی می ­یابد و نظریه کارآمد چنان نظریه ­ای است که در اجتماع علمی قبول عام یافته و بتواند به حوزه فعالیت­ های آموزشی و پژوهشی در رشته راه یابد و با مخاطبان بیش­ تری ارتباط برقرار کند. گو آن ­که در ایران از حدود 70 سال قبل همراه با آموزش درس جامعه ­شناسی زمینه­ های لازم برای تبیین نظری مسائل اجتماعی فراهم شد اما به دلائلی چند، نظریه ­پردازی درباره جامعه ایران در میان اصحاب علوم اجتماعی و دانش­آموختگان و پژوهشگران این رشته رونق کافی پیدا نکرد.

نظریه­ سازی فرایندی پیچیده است و به مهارت­ هایی تخصصی که در یک فضای فکری و نهادی برانگیزاننده شکل می­گیرد نیاز دارد. فضای فکری مستقیماً به میراث اندیشگی و میراث تفکر فلسفی در جامعه اشاره دارد و فضای نهادی به معنای وجود یک نظام برهمکنشی علمی و آموزشی کارآمد است که با تضمین آزادی پژوهش و آزادی بیان، دستکم در حوزه فعالیت­ های دانشگاهی، همراه باشد. بر این مبنا، به نظر می­رسد که از جمله­ ی عوامل بازدارنده اصلی در نظریه­پردازی و مفهوم­ سازی درباره­ ی جامعه ایران می­توان از فقدان فضای فکری مناسب و نبود سنت تفکر فلسفی کارآمد در تمدن ایرانی ـ اسلامی و نیز فقدان فضای نهادی مناسب برای نشر و ترویج و تفسیر تئوری­ های پیشین و پیشنهاد تئوری­ های جدید جامعه­ شناختی نام برد. به این موارد باید محدودیت­ های هنجاری و اخلاقی مرتبط با کوشش ­های گروهی و سازمان ­یافته برای ساخت مفاهیم پایه ­ای جهت تبیین جامعه ­شناختی نظام اجتماعی در کشور را نیز افزود.

اگر دستاوردهای نظری حاصل از بیش از نیم قرن کوشش ­های آموزشی و پژوهشی در رشته جامعه­ شناسی چنان است که نمی­ توان کارنامه­ ی نظری قابل دفاعی را در حوزه­ ی مفهوم ­سازی و نظریه ­پردازی برای آن تعریف کرد، پس شاید بتوان نتیجه گرفت که نارسایی­ هایی در آن کوشش­ های آموزشی و پژوهشی وجود داشته است.

شکی نیست که اجتماع علمی جامعه ­شناسی در ایران باید در حوزه­ ی نظریه ­سازی و پرداخت مفاهیم تخصصی با دلالت­های رشته ­ای خاص، دست به خودارزیابی بزند و کارنامه ­ی علمی خود در طول سالیان دراز فعالیت را ارزیابی کند. هنوز در حوزه فعالیت­ های دانشگاهی علوم اجتماعی در کشور، این پرسش های پاسخ نیافته­ و اساسی وجود دارد که داشته­ های نظری جامعه­ شناسی در این دوره ­ی پس از حدود هفت دهه فعالیت دانشگاهی چیست؟ و کدام نظریه ­ها توسط صاحب ­نظران این رشته برای تبیین وضعیت اجتماعی کشور پیشنهاد شده است و کارآیی تبیینی این نظریه­ ها چه میزان است؟ به همین لحاظ سومین همایش «کنکاش­ های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران» با هدف پاسخ­ گویی به این نیاز فکری و نظری برنامه ­ریزی شده است. هدف غایی این همایش شناخت فرصت­ های نظریه ­پردازی در ایران و آسیب ­شناسی راه پیموده شده در این زمینه به امید تشویق فعالیت ­های کارآمد در این حوزه و افزایش بهره وری کار مفهوم ­پردازی و نظریه­سازی درباره­ ی جامعه ایران خصوصاً از سوی صاحب­ نظران ایرانی علوم اجتماعی است. هدف مهم دیگر این همایش گشودن بابی برای شناخت بیش ­ترکارنامه نظریه پردازان ایرانی و ارزیابی علمی نظریه ­هایی است که در چند دهه­ ی گذشته برای تبیین جامعه و عرصه­ های متنوع زندگی اجتماعی در ایران ارائه شده است.

همایش در اردیبهشت ماه 1395 و همزمان با نشست مجمع عمومی انجمن جامعه­ شناسی ایران برگزار خواهد شد. برای این همایش با بهره­ گیری از دیدگاه­ های علاقمندانی که به فراخوان شماره یک این همایش پاسخ گفته­ ا­ند پنج میزگرد اصلی در نظر گرفته شده که از این قرارند:

1) مفهوم ­سازی و نظریه ­پردازی درباره توسعه در ایران؛

2) مفهوم­ سازی و نظریه ­پردازی درباره­ ی ساختار نظام اجتماعی و خرده ­نظام­ های آن در ایران؛

3) مفاهیم و نظریه­ های مرتبط با آسیب ­های اجتماعی در ایران؛

4) دیدگاه­ های مفهومی و نظری در حوزه­ های جامعه ­شناسی هنر، انقلاب، معرفت، فلسفه، خانواده، اقتصاد، فرهنگ، سیاست، آموزش و پرورش، ورزش و آموزش عالی در ایران؛

5) ارزیابی منابع و نظام آموزش در حوزه­ ی نظریه­ ها و بینش ­های جامعه­ شناسی.

*دبیر همایش

اخبار مرتبط: