سعید معیدفر
بی شک بارها ما اعضای خانواده ی علوم اجتماعی ایران درباره ی الزامات هنجاری علم مطالبی خوانده و یا تعلیم داده ایم. احتمالا هم عقیده با مرتن،چهار ارزش عامگرایی، اشتراک گرایی، بی طرفی عاطفی و شکاکیت سازمان یافته را ارزش های مقبول جامعه ی علمی و دانشگاه ها میدانیم و انحراف از این ارزش ها را نیز در قالب خاصگرایی، انحصارگرایی، سوگیری عاطفی و جزم گرایی سازمانیافته، نپذیرفته و در سپهر ارزشگذاری جامع هی علمی به عنوان ضد هنجار می شناسیم.
بر اساس هنجار بی طرفی عاطفی، فعالیتهای علمی باید با نوعی احساس بی طرفی انجام شود، دانشمندان باید بی طرف بوده و کار علمی را با انگیزه های شخصی نیآلایند. کار علمی باید در محیطی آزاد و دور از مداخلهه ای فردی و گروهی انجام شود. از آنجا که روابط میان اهل علم با افراد معمولی از سطحی بالاتر برخوردار است، اخلاقیات علمی بایستی از قوت و استحکام بیشتری برخودار باشد. در نبود این اخلاقیات، ساخت کنترل کننده که می بایستی از طریق کارشناسان خبره و کارآزموده اعمال شود، با اشکال مواجه شده و مساله ی سوء استفاده از قدرت کارشناسانه و ایجاد علم قلابی مطرح میشود.
اگرچه به این الزامات هنجاری وقوف داریم، اما چقدر به آنها پایبندیم؟ قدر مسلم رعایت جدی این هنجارها و پایبندی به اصول و ارزشهای علمی، ما را در شرایطی بهتر از این که هست قرار میداد. به نظر میرسد در جامعه ی علمی ما، بارها مواردی خلاف هنجارهای علم رخ داده است. بارها شنیده یا دیدها یم که مقاله ی فردی بدون ضوابط علمی در مجلات علمی به چاپ رسیده است. آشنایی آن فرد با مدیر مسؤول یا سردبیر مجله، تنها ملاک تایید مقاله بوده است. در شرایطی جدیتر نیز فرد با نفوذ در یکی از اعضای هیات تحریریه و اعمال نظر از طریق او، هنجارهای علمی را زیر پا گذاشته و مقاله ای را به چاپ رسانده است. اگر این مسیرها نیز بسته باشند، مسیرهای دیگری طی شده و مقاله ای به ناحق به چاپ رسیده است. با نفوذ در بخش اداری مجله و گرفتن اطلاعاتی درباره ی داوران و سپس رفتن به سراغ آنان و به شیوه های خاص اعمال نظر کردن و نگران کردن داوران نسبت به رایشان در مورد مقاله و تبعات بعدی این داوری در روابط آنان در محیط کار و دانشگاه نیز میتوان مقاله ای را بدون داشتن ضوابط علمی به چاپ رساند. به هر حال، کم نیستند شیوه های مخرب هنجارهای علمی. به گروههای علمی سربزنیم چقدر ما در تصمیم گیری های گروه به هنجارهای علمی وفادار هستیم؟ در داوری پایان نامه ها و رساله های دانشجویان در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری چطور؟ بارها شنیده و دیدهایم که پایان نامهای به صرف اساتید راهنما و مشاور آن به تایید رسیده و پس از جلسه ی دفاع، حرف و حدیث های فراوان در مورد آن وجود داشته است. بهترین نمره را به پایان نامه ای اختصاص داده ایم که میتوانست توسط استاد دیگری راهنمایی شود و شرایط بهتری داشته باشد اما بدترین نمره را بگیرد. برخی از جلسات علمی ما، محل تعارفات و تاییدات بیجا و اغراق آمیز است و اگر به درستی با نقد جدی روبرو شویم، بر می آشوبیم و ناقد را از کرده ی خود پشیمان میکنیم. بعضا سطح انتظارات نادرست در جامعه ی علمی ما تا آن حد است که محلی برای استقرار نهاد علم باقی نمیگذارد. بعضا در این باره نهادها یا مدیریت ها را مقصر میدانیم اما اگر در جایگاه آنان قرار گیریم، مییابیم که سطح انتظارات بی حد و حصر به گونه ای است که اگر به آن پاسخ ندهی فردی ناهنجار شناخته میشوی. درست مانند رانندگی کردن در شهرها که اگر مقررات را رعایت کنی، دائم مورد سرزنش و فحاشی قرار میگیری که این چه طرز رانندگی است. در واقع، آنقدر به رانندگی بد و غیرقانونی عادت کرده ایم که رانندگی درست را مسأله میدانیم. متاسفانه سستی هنجارهای علمی در جامعه ی ما موجب شده است تا تاکید بر رعایت ضوابط علمی امری نکوهیده باشد و راعی آن با خطر طرد مواجه شود.
این مطلب را با اعضای خانواده ی علوم اجتماعی ایران در میان گذاشتیم تا ارزش پایبندی به هنجارهای علمی کم فروغ نشود. کرامت انسانی و مقام علمی مان را به بهایی اندک نفروشیم. بر فرد فرد ماست که از ضد هنجارهای علمی انزجار داشته باشیم؛انتظارت نادرست را کنار گذاریم و در تحکیم مبانی و اصول علمی در داوریها و قضاوتها بکوشیم و البته، پیشکسوتان و بزرگان علوم اجتماعی ایران در رعایت این اصول اولیترند. شاید بحرانی شدن هنجارهای علمی، ناشی از اهمال و سستی این عزیزان در پایبندی به این هنجارها باشد. البته ممکن است در جامعه ما نیز زمینه هایی برای توجیه رفتارهای این چنینی وجود داشته باشد، اما بر عالمان فرض است تا با تاکید بر موازین اخلاقی، پیشگام تحکیم ارزشهای والای انسانی و حفظ و حراست از شان و مقام علم در جامعه باشند.