منع خشونت علیه زنان1نشست بهمن ماه حلقه مطالعات مسائل اجتماعی زنان انجمن جامعه شناسی ایران عصر روز دوشنبه 11 بهمن ماه 1395 با حضور دکتر کوروش محمدی (رییس انجمن آسیب شناسی ایران)، دکتر عالیه شکربیگی جامعه (شناس و مدیر گروه جامعه شناسی خانواده انجمن جامعه شناسی ایران) برگزار شد و در آن مسئله خشونت علیه زنان از زوایای مختلف در سطح جامعه، آزارها، خشونت‌های اجتماعی و خیابانی و حوزه خشونت خانگی مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

سهم عمده قدرت‌های جهانی در گسترش خشونت‌گرایی‌ها علیه زنان

در ابتدای جلسه، دکتر عالیه شگربیگی سخنان خود را با بخشی از شعر از فروغ فرخزاد آغاز کرد:

حرفی به من بزن..

آیا کسی که مهربانی یک جسم زنده را به تو می بخشد

جزدرک حس زنده بودن از تو چه می خواهد؟

وی ادامه داد: سخن از خشونت است،علل، عوامل، انواع، پیامدها... و اینکه، چگونه این رفتار نابهنجار فردی، فرهنگی و اجتماعی علیه زنان در"خانه واجتماع" منع شود؟ مگر آرزوها، خواسته ها و بیم و امیدهای زنان در خانواده و جامعه ایران چیست که همچنان مورد آزار و اذیت در سطوح خرد، میانه و کلان هستند؟ در اینجا نمی خواهم از یک ساختار صحبت کنم  بلکه ما درانجام کنشی به نام خشونت اسیر چهار ساختار هستیم:1-ساختارذهنی2-ساختاراحساسی 3-ساختار عینی 4-ساختار رویا پردازی. درشروع بحث، ابتدا اشاره ای به مفهومی به نام «خشونت» داریم و اینکه اساسا خشونت چگونه و تحت چه شرایطی علیه ارزش های انسانی و بالاخص زنان ساخته و پرداخته می شود؟ مصداق های خشونت در خانه و اجتماع علیه زنان چیست؟

مدیر گروه جامعه شناسی خانواده انجمن گفت: هرجا زبان خشونت کاربرد دارد، زبان حق مداری حضورش کمرنگ است و یا اساسا حضور ندارد. دوما ابزارها و ویژگیهای خشونت در خانه و اجتماع چیست و چگونه خشونت گر علیه قربانی خود وارد عمل می شود؟ و در نهایت خشونت تحت چه راهکارهایی کنترل می شود؟ تجارب کشورهای موفق دنیا در این ارتباط چیست؟ و ساز و کارهایی که آنان برای کنترل زبان زور و قدرت و خشونت در خانه و اجتماع بکار برده اند، چیست؟ همچنین باید به این نکته مهم اشاره کرد که: ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻋﻠﻴﻪ زﻧﺎن اﺧﺘﺼﺎص ﺑﻪ ﻳﻚ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺧﺎص ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﻳﻲ و ﻳﺎ ﺳﻄﺢ ﻣﻌﻴﻨﻲ از اﻗﺘﺼﺎد و رﻓﺎه ﻧﺪارد و در ﻫﻤﻪ ﺟﻮاﻣﻊ و ﺗﻤﺎﻣﻲ ﻻﻳﻪ ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻗﺎﺑﻞ ردﻳﺎﺑﻲ اﺳﺖ، ﻫﺮﭼﻨﺪ ﺷﻴﻮع، ﻧﻮع، ﺷﺪت، ﻋﻮاﻗﺐ و ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺴﺎﻋﺪﻛﻨﻨﺪه اﻳﻦ ﭘﺪﻳﺪه ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ. اﻣﺎ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲ رﺳﺪ زﻧﺎن در ﻣﻮﻗﻌﻴﺖﻫﺎی ﭘﺎﻳﻴﻦﺗﺮ اﻗﺘﺼﺎدی و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻫﺎی ﺑﺪﺗﺮ ﺧﺸﻮﻧﺖ را ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ و ﻋﻮاﻣﻠﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﻄﺢ ﺳﻮاد ﭘﺎﻳﻴﻦ، درآﻣﺪ ﻛﻢ، ﻓﻘﺮ، ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺪک و ﻣﺸﻜﻼت ﻧﺎﺷﻲ از ﻓﺮزﻧﺪآوری در اﻓﺮادی ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺸﻮﻧﺖ دﺳﺖ ﻣﻲزﻧﻨﺪ ﻳﺎ ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ، ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ اﺳﺖ. ﻣﺎﻫﻴﺖ اﻳﻦ ﭘﺪﻳﺪه در ﺑﺮﺧﻲ از ﻛﺸﻮرﻫﺎ ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ. ﺷﺪت و ﺑﺰرﮔﻲ ﻣﺴأﻟﻪ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻋﻠﻴﻪ زﻧﺎن و ﻧﺤﻮه ﺑﺮﺧﻮرد ﺑﺎ آن ﺗﺎﺑﻊ ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎ و ارزش ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻫﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ اﺳﺖ، ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﻧﻮع ﺑﺮداﺷﺖ و ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻋﻠﻴﻪ زﻧﺎن و ﻋﻮاﻣﻞ زﻣﻴﻨﻪ ﺳﺎز آن میﺗﻮاﻧﺪ ﻣﺘﻔﺎوت و واﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻧﻮع ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺟﺎﻣﻌﻪ باشد.در اغلب مباحث نظری و یافته‏های تجربی اعمال خشونت علیه زنان را در دو ساحت و حوزه خصوصی و عمومی مطرح ساخته‏اند. حوزه خصوصی شامل تمام اشکال خشونتی می‏شود که در محیط خانواده نسبت به زنان اعمال می‏شود و به آن «خشونت خانوادگی» می‏گویند. خشونت خانوادگی «خشونتی است که در محیط خصوصی به وقوع می‏پیوندد و عموماً میان افرادی رخ می‏دهد که به سبب صمیمیت، ارتباط خونی یا قانونی به یکدیگر پیوند خورده‏اند. خشونت علیه زنان در حوزه عمومی، عرصه‏های گسترده‏تری را دربرمی‏گیرد که شامل آداب و رسوم، فرهنگ شفاهی و کتبی، سنت‏ها و پاره‏ای تفاسیر سنتی از دین هستند. اگر چه نباید فراموش کرد که یک رابطه متقابل میان این دو حوزه عمومی و خصوصی و خشونت‌های ناشی از آن وجود دارد که مهمترین آن وابسته به شرایط مادی و اقتصادی است .هایدن هارتمن در «نظریه نظام های دوگانه» خود رابطه میان عرصه عمومی و خصوصی و وابستگی زنان به مردان را که عامل اصلی خشونت است به خوبی نشان می دهد. از دید او مردسالاری مجموعه ای از روابط اجتماعی میان مردان و براساس پایه ای «مادی» است. هر چند در این روابط، سلسله مراتب، میان مردان مشاهده می شود، اما با وجود آن مردان برای سلطه بر زنان با یکدیگر دارای احساس وابستگی و همبستگی هستند. هانا آرنت نیز به نقل از سارتر در این راستا می گوید: «خشونت سرکوب‌ناپذیر... همان انسان است که خود را باز می‌آفریند.» این بیان آرنت گزاره ای بسیار قابل تامل درتداوم کنش خشونت در عرصه خصوصی و عمومی است، به‌خصوص برای جوامع جهان سومی که به قول آرنت بیش از آن که گرفتار یک وضعیت واقعی جهان سومی باشند، گرفتار توهّم جهان سومی بودن‌اند.

منع خشونت علیه زنان2دکتر شکربیگی افزود: هشت ویژگی درتحقیقات و تئوری ها به دست آمده است که تحت عنوان ابزارهای زایش خشونت  درخانه و اجتماع معرفی شدنی هستند: 1-مهارکردن و تحت کنترل خود در آوردن 2- جدایی وانزوا3-بی ارزش کردن قربانی 4-زبان ابهام داشتن ودرپرده سخن گفتن 5-غیرقابل تخمین بودن خشونت گر6-خشونت فیزیکی 7- خشونت توهمی 8- هویت های تکواره وانکار انتخاب و مسئولیت. هانا آرنت در بحث و بررسی پیرامون خشونت، مفهوم قدرت را مطرح می سازد و می گوید:«خشونت چیزی نیست به‌جز واضح‌ترین جلوه قدرت.... سیاست سراسر مبارزه‌ای است برای کسب قدرت. بالاترین نوع قدرت خشونت است.» به واقع خشونت آنگاه به منصه ظهور می رسد که سلطه گر قدرت خود را یا در حال از دست دادن است یا دچار فرسایش شدن است که هم در خانه و هم در اجتماع قابل بررسی است.

او در ادامه اظهار داشت: در کاربردی کردن مباحث فوق، و رسیدن به راهبردهایی در منع خشونت علیه زنان از خانه تا جامعه، لازم است به این نکته اشاره نمایم که سال ها پیش در مقاله ای با عنوان نابرابری جنسیتی لبه تیز تبعیض علیه زنان، به تفصیل ازعوامل شکل گیری این نابرابری با پذیریش جامعه پذیری دوگانه و حمایت نهادهای اجتماعی صحبت کرده ام. تولید و بازتولید دائمی نقش‌های جنسیتی هم لاجرم به قشربندی جنسیتی منجر خواهد شد. مراد از قشربندی جنسیتی یعنی توزیع منابع کمیاب که هر عضو از جامعه بنا به موقعیت خود در هرم سلسله مراتبی جامعه، از آن بهره می برد. با این مقدمه می توان به گفتمان به عنوان عامل اصلی ساخت در یک بافت اجتماعی رسید . گفتمان در یک تعریف ساده، سکه ای است که یک روی آن را "گفتار" و روی دیگر را " کارکرد اجتماعی" تشکیل می دهد . بدین ترتیب می توان نتیجه گرفت که موقعیت ها و واقعیت‌های اجتماعی در گفتمانها زائیده می شود.

وی ادامه داد: ذکر چند نکته در این میان ضروری است. در هر بستر اجتماعی، گفتمانهای متفاوت وجود دارد. هر گفتمان مطابق اصل برجسته سازی و حاشیه رانی، بخش هایی از فرهنگ یک جامعه را حذف و بخش هایی را حفظ می کند.در هرحال معتقدم زمانی که خشونت به منزله یک مسئله اجتماعی درخانه- جامعه شکل می گیرد، گفتگو می تواند زمینه ساز حل آن باشد. به گفته هانا آرنت (خشونت عنصری از زندگی است). این توضیح آرنت به‌خصوص در این سال‌ها که مرگ‌پراکنی داعش و گروه‌های مشابه آن جان جهان را زخمی‌تر کرده قابل فهم‌تر است. او با تکیه بر تلقی فانون از عمل خشونت‌آمیز به این نتیجه می‌رسد که در ستایش زندگی از این دست، ستایش خشونت‌گری هم نهفته است. آرنت در شکل گیری خشونت به عامل دیگری به نام شانس و اتفاق اشاره می کند که در بعضی از برساخت ها خشونت را تشدید یا کمرنگ می کند، می گوید: یکی از عواملی که می‌تواند اختیار را از کف آدمی برباید، عنصری به‌ نام اتفاق است. خشونت افزون بر عامل اراده، عنصری دیگر نیز به ‌نام اتفاق یا تصادف در بر دارد. هیچ جا در امور بشر نقش بخت، اعم از بخت نیک یا بخت بد سرنوشت‌سازتر از میدان جنگ نیست». تا حدودی صدق این ادعای آرنت را این سال‌ها به‌خوبی می‌توان در رویدادهای خشونت‌بار خاورمیانه هم دید. امروز جهان با پدیده ای خشونت زا به نام ترامپیسم روبرو است و خود این عامل می تواند به شکلی دیگر در زایش خشونت در خانه تا جامعه علیه زنان در تمام نقاط جهان اثرگذار باشد و سهم همدلی قدرت‌های جهانی را در گسترش این خشونت‌گرایی‌های منطقه‌ای و جهانی علیه زنان نمی‌توان نادیده گرفت.

خشونت مقوله ای است که بایستی در ساختار اجتماعی ایران بررسی شود

در ادامه، سخنران دوم نشست، دکتر کورورش محمدی بحث خود را آغاز کرد:«خشونت مقوله ای است که به درستی با آن روبرو نشده ایم! ما بایستی خشونت را در ساختار اجتماعی ایران بررسی کنیم تا بتوانیم حرکتی درست انجام دهیم. این سوال مطرح می شود که: «زنان برای رفع خشونت چه کردند؟» در بحث خشونت این سوال مطرح میشود که چه کسی خشونت می‌ورزد و باید روشن کرد کدام دسته از مردان خشونت ورز هستند؟ ما در چارچوب های فکری اعتقادی مشخصی در ایران حرکت می‌کنیم، اما ایا این اعتقاد و چارچوب فکری به ما اجازه می‌دهد که در این باره صحبت کنیم؟ ایا نگاه اسلام به زنان نگاه تبعیض آمیز بوده و خشونت را تجویز نموده است؟ قرائت‌های متفاوتی در این خصوص شده اما با نگاهی به دوران اولیه اسلام می‌توان تاحدودی به واقعیت پی برد که این‌چنین نبوده است. باید چند نکته مهم را هم گفت. مثلا اینکه شکل گیری کمپین‌های حمایتی برای زنان علیه خشونت، شاید خود نوعی خشونت است! چرا ما فکر می‌کنیم که زنان نیاز به حمایت دارند؟

منع خشونت علیه زنان3رییس انجمن آسیب شناسی ایران در این بخش از سخنان خود افزود: دیدگاه‌های فمینیستی، منطبق با شرایط جامعه ما درحال حاضر نیستند و حتی کمپین‌هایی که تحت عنوان حمایت از زنان تشکیل می‌شود خود حامل و عامل خشونت هستند.

محمدی همچنین به موضوع رویکرد فمینیستی در جنبش‌های زنان اشاره کرد و ادامه داد: ما در احقاق حقوق زنان به چند نکته مهم باید توجه کنیم، اول این‌که کمپین‌هایی که تحت عنوان حمایت از زنان تشکیل می‌شود خود حامل و عامل خشونت هستند.

در واکنش به این صحبت‌های دکتر کوروش محمدی در خصوص انتقاد به عملکرد فعالیت های مدنی حوزه زنان در ایران و کمپین های مدنی منع خشونت در داخل کشور که البته همان زمان مورد اعتراض جدی حضار نیز قرار گرفت، مجری پنل به نمایندگی از اعضای حلقه مطالعات مسائل اجتماعی زنان که برگزار کننده جلسه بود، توضیح داد که این اظهارنظرات، نظرات شخصی دکتر کوروش محمدی هستند و حلقه مطالعات مسائل اجتماعی زنان، تمامی فعالیت ها، حرکت‌های مدنی و رویکردهای موجود در حوزه زنان را که به قصد بهبود وضعیت زنان شکل می گیرند، نه تنها مخرب نمی داند، بلکه موثر و سازنده می داند.

با توجه به بحث‌های مطرح شده در این قسمت از جلسه، دکتر محمدی به توضیح سخنان و بیان نظرات خود به صورت مبسوط تر پرداخت و گفت: در واقع حمایت برای معضلات غیر انسانی در نظر گرفتن، خود نوعی خشونت نهان محسوب میشود.این بدان معنی است که جامعه زنان پذیرفته اند که ما ضعیف هستیم. در حالیکه زنان بایستی به آن حد خود باوری برسند که به جای بدنبال حمایت بودن، به دنبال احقاق حقوق خود باشند و به خود باوری برسند. زنان ما نیاز به ورود به عرصه اجتماعی دارند و بایستی باور کنند که به اندازه کافی توانایی و عزت نفس برای حضور در عرصه های اجتماعی دارند. جامعه امروز ما همچنان تحت تاثیر نظام مرد سالاری است و نگاه ها چندان تغییر نکرده است. مصداق این ادعا، نگاه های موجود به مسائل زنان است. این سابقه هنوز از بین نرفته است و خشونت را تقویت میکند. یکی دیگر از معضلات ما در این حوزه، پدیده زنان گهواره ای است یعنی سبک تربیتی براساس زودودن ریشه‌های خشونت در خانواده در معرض آموزش دهی قرار نمی گیرد. جامعه به زن مرحله مواجه شدن با بحران را اموزش نمیدهد اما وحشت را اموزش میدهد! نگاه مردسالارانه خطای مردان را نمیبیند، اما کافی است زنی خطا کند تا دودمانش بر باد رود و مابایستی برای رفع ریشه های خشونت به اصلاح نظام تربیتی ورود کنیم.

او ادامه داد: حتی انتخاب زنان نیز تحت خشونت است، زن حق ازدواج دارد اما بعد از ازدواج نمیتواند انتخاب کند که چگونه و در چه شرایطی طلاق بگیرد! یکی دیگر از اسیب های جدی در حوزه خشونت علیه زنان نگاه به پدیده روسپیگری است، چرا در بررسی پدیده روسپیگیری به مردان نگاه نمیکنیم؟ امارها فقط در خصوص زنان است؟ مثلا"چرا نمیگوییم مردان نیز دنبال روابط خلاف عرف هستند؟ مردان با نگاهی که به پدیده روسپیگری دارند، زنان روسپی را خلق میکنند ولی ما این مورد را اسیب زنانه تلقی میکنیم و مسلماً این ایراد در پژوهش ها و تحقیقات ورود پیدا کرده است. مسئله مورد تامل دیگر در این حوزه، تجمل گرایی های اسیب زاست که به نوعی می توان آن را هم حاصل تفکر و جامعه مردسالار دانست. زنان بایستی به عرصه عمومی ورود فعال پیدا کنند ولی مطابق برخی آمارها، آنها تنها دو درصد را در مناصب عالی اشغال کرده اند که این هم خود یک معضل قابل توجه در راستای دامن زدن به خشونت‌های موجود در عرصه عمومی است. مسئله مهم دیگری که می توانم به آن اشاره کنم، تفکیک جنسیتی است که این مسئله هم به نوعی آسیب رسان و خشونت زا است. همچنین مسئله منزلت اجتماعی زن نیز در حوزه مطالعات خشونت مهم است که با توجه با نظام کارفرمایی و نگاه کارفرمایان، می تاوند به نوعی منجر به خشونت علیه زنان شود. 

این نشست با پرسش و پاسخ میان حاضران و سخنرانان پایان یافت.