فاطمه نیازی*

شکاف فرهنگی1رئیس دفتر دانشگاهی انجمن جامعه‌شناسی لرستان در سومین نشست تخصصی دفتر دانشگاهی انجمن جامعه‌شناسی لرستان در تاریخ 29 مرداد 1395 با عنوان "بررسی علل و زمینه‌های بسترساز شکاف‌های اجتماعی و فرهنگی از منظر ساختي کارکردی" به ریشه‌یابی علل این شکاف‌ها پرداخت و بیان کرد: رشد سریع شهرنشینی در دهه 50 و 60 و 70 و مهاجرت زياد روستاييان، توسعه نامتوازن و ناعادلانه درلرستان، افزايش فقر اقتصادي و بالارفتن نرخ بيكاري ونگاه تمرکزگرای و مركز پيرامون دولت، ضعف فرهنگ گفتگو و مدارا، غلبه تاریخی شیوه تولید ایلی و عشایری، وقوع انقلاب اسلامی و جنگ ایران و عراق و به هم خوردن قشربندی اجتماعی را مي توان از علل به وجود آورنده این شکاف‌ها دانست.

مجتبی ترکارانی، شکاف را موضوعی دانست که بین افراد دو گروه برای تصاحب امتیازات و منابع و منافع و و باورها بر سر يك موضوع اختلاف ایجاد شده و زمينه و پتانسیل ايجاد تضاد و خشونت فراهم مي شود.

وی با بیان اینکه شکاف های اجتماعی معمولاً از منظر هاي متفاوتي تقسیم بندی مي شوند؛ اظهار کرد: يک نوع از این تقسیم بندی ها فعال و غیر فعال بودن شكاف ها و يا ساختاری و تاریخی و تصادفی بودن آنها مي باشد؛ همچنين شكاف ها را در حيطه هاي مختلف مانند اجتماعي و فرهنگي و سياسي مورد شناسايي قرار داد.

انواع مختلفی از شکاف‌های اجتماعی در لرستان

این جامعه شناس خاطرنشان کرد: فعال بودن يك شكاف بدين معناست که طرفین شکاف به موضوع شکاف و منافع خود آگاهی داشته و برای کسب منافع و یا برآورده کردن هدف خود دست به سازماندهی زده و کنش متناسب باآن انجام مي دهند و در صورتی عمق شکاف بیشتر شده و يا شکاف های مختلف بر روی یکدیگر متراکم شوند؛ امکان برخورد و خشونت در طول يك شكاف بیشتر خواهد شد.

رئیس دفتر دانشگاهی انجمن جامعه‌شناسی لرستان با اشاره به اینکه دیدگاه های نظری گوناگون در مورد شکاف های اجتماعی وجود دارد؛ اظهار کرد: یکی از این ديدگاه ها که نزديك به دیدگاه مارکسیستی بوده، معتقد است که همه شکاف های به جز شکاف طبقاتی اصلی نیستند و باید همه شکاف های را ذیل این شکاف اصلی سازماندهی نموده وزمینه برای برخورد اصلی بین طرفين شكاف طبقاتي كه بورژواها وکارگران هستند فراهم نمود؛ اما دیدگاه دیگري باور دارد که در جامعه شکاف های متعددی وجود دارد و این شکاف ها را نمی توان به یک نوع شکاف تقلیل داد و حتي وجود شکاف ها در یک جامعه رو به رشد اجتناب ناپذير بوده؛ ولی بايداین تضادها را مدیریت نموده و در یک مسیر مناسب هدايت نمود.

ترکارانی بیان داشت: در جامعه لرستان انواع مختلفی از شکاف‌های اجتماعی وجود دارد که در بعضی زمینه‌ها قسمتی از این شکاف‌ها فعال و بعضی دیگر نیمه فعال و يا غیرفعال هستند.

وی شکاف‌های طایفه‌ای را یکی از این شکاف‌های فعال و تاريخي در جامعه دانست و افزود: اين شكاف بخاطر شرايط خاص تاريخي و زندگي ايلي لرستان بوجود آمده و تاكنون نيزباقي مانده است. در اين شكاف افراد، برحسب اینکه در کدام طایفه هستند به ایجاد تمايز وتقابل در مورد طایفه مقابل پرداخته و با پررنگ کردن هویت طایفه‌ای خود این شکاف را گسترده می‌کنند. این شکاف مخصوصا در زمان انتخابات مخصوصاً شوراهای محلی (شهر و روستا) بسیار فعال می‌باشد.

شكاف هاي منطقه اي، یک شکاف فعال و ساختاري در لرستان

شکاف فرهنگی3ترکارانی، شکاف‌های سیاسی را یکی دیگر از شکاف‌های فعال است که جامعه لرستان را برحسب تعلق افراد به یکی از گروه‌های سیاسی تقسیم‌بندی مي نمايد و اشاره کرد: شکاف اصلاح‌طلب و اصولگرا در جامعه لرستان فعال بوده و به خاطر غلبه فضای سیاسی بر همه حوزه‌ها بخصوص حوزه اداری و اجتماعی این شکاف می‌تواند به‌عنوان شکاف تعیین‌کننده در بسیاری از مناسبات اجتماعی عمل کند.

وی ادامه داد: شکاف‌های مبتنی بر زبان و گویش نیز تا حدی در بعضی از مناطق فعال است؛ به خصوص در مناطقي كه گونه هاي مختلف زباني وجود دارد. يك لهجه خاص با داشتن هژموني خود را به عنوان زبان معيار تعريف نموده و ديگران را مجبور به ارتباط با اين نوع زبان مي كنند و در صورت عدم پذيرش اين اقتدار آنها را طرد مي كند.

رئیس دفتر دانشگاهی انجمن جامعه‌شناسی لرستان تصریح کرد: علاوه بر این می‌توان به شکاف‌های منطقه‌ای در داخل لرستان نیز اشاره کرد؛ شکاف بین شهرستان‌های استان و اینکه ساکنان هر شهری در داخل استان معتقدند شهر دیگر و یا مرکز استان باعث تضییع حقوق آن‌ها و زمينه عقب ماندگي آنها شده است. اين شكاف هاي منطقه اي به ‌منزله یک شکاف فعال و ساختاري در لرستان عمل نموده و باعث شکل‌گیری نگاه‌های محدود و منطقه اي و بخشی نگرشده و به‌عنوان مانع توسعه عمل می‌کند.

ترکارانی در ادامه به وجود شکاف‌های مبتنی بر درآمد اقتصادی و شکاف‌های سکونتی مانند شهری و روستایی و یا شکاف‌های فرهنگی مبتنی بر شهری و عشایر در جامعه لرستان اشاره کرد و افزود: شكاف مبتني بر فرهنگ شهري و عشايري بودن يكي ديگر از شكاف هاي فعال و تاريخي موجود در شهر خرم آباد است كه به نحو ديگري در شهرهاي ديگر نيز وجود دارد؛ بدين شكل كه كساني كه خود را ساكنان قديمي شهر مي دانند ديرآمدگان به شهر و يا كساني را كه ريشه روستايي دارند با منتسب كردن به عشايري بودن به نوعي تحقير مي كنند واين برچسب زني باعث پديد آمدن شكاف گسترده اي بين اين دو گروه از جامعه شده؛ به طوري كه در طي چند دهه اين شكاف هنوز تداوم يافته و خود را در ساختار اداري و سازماني وفضاي شهري بازتوليد كرده است.

این جامعه شناس لرستانی اظهار کرد: در صورتي كه این شکاف‌ها مدیریت نشوند و متراکم شوند مشکلاتی برای نظام اجتماعی و سیاسی به بار خواهند آورد.

وی در پایان اظهار امیدواری کرد که سیاست‌گذاران و دولتمردان با پذيرش وجود اين نوع شكافها با بهره گيري از دانش علوم انساني به مدیریت این شکاف‌ها و تعارض‌ها پرداخته و از منازعه آمیز شدن این شکاف‌ها جلوگیری نموده و آن‌ها در مسیر مناسبی هدایت کنند.

تمایزها در لرستان افقی هستند نه عمودی

حسن رضا یوسفوند در ادامه ی این نشست گفت: با برخی نظریه های رایج نمی شود به تببین شکاف اجتماعی و فرهنگی در لرستان پرداخت؛ چون در هر کدام از آنها نظریه ها زمانی که از شکاف نام برده می شود؛ منظور دو وضعیت یا دو سبک زندگی، باوری، رفتاری می باشدکه از بسیاری جهات با هم متفاوتندو به نوعی دو سر طیف هستند؛ اما در لرستان و تمام شهرستانی ان کلا چه به آنها مدرن گفته شود یا سنتی یا قومی همه در یک دسته قرار می گیرند.

این جامعه شناس لرستانی خاطرنشان کرد: در لرستان، هویت های فرهنگی یا اجتماعی حتی اقتصادی که واقعا متمایز کننده و بیانگر شکاف بین مردمان این استان باشد وجود ندارد؛ اگر چه اندک تفاوتی از لحاظ گویشی بین لکی، بختیاری و مینجایی وجود دارد؛ اما می توان گفت این تمایزها در لرستان افقی هستند نه عمودی و هیچ کدام از این گروه ها برتری یا ویژگی خاص ملموسی که آنها را ازهمدیگر متمایز و موقعیت بالا یا پایینی در ساختار اجتماعی لرستان به آنان بدهد؛ وجود ندارد.

وی بیان داشت: هرچند در برخی از شهرهای آنان تعدادی از امکانات محدود خدماتی بیشتر از نقاط آن وجود دارد؛ اما در مجموع می توان گفت لرستان از لحاظ وضعیت برخورداری شاخص های اجتماعی و فرهنگی، باوری و حتی منزلتی یک مجموعه همگن است که در یک مرحله و وضعیت تاریخی، اجتماعی خاص که تجربه های مشترکی دارند قرار دارند و لذا با به کارگیری مفاهیمی چون سنتی و مدرن برای تبیین شکاف اجتماعی و فرهنگی نمی تواند به تنهایی منجر به شناخت در موضوع شود؛ بلکه لازم است از زوایه دیگری به بررسی تفاوت سلایق و اختلافات موجود در لرستان پرداخته شود.

روند مهاجرت بعد از اصلاحات ارضی در خرم آباد افزایش ناگهانی داشته است

شکاف فرهنگی2این جامعه شناس لرستانی بیان داشت: روند مهاجرت بعد از اصلاحات ارضی و بعد از انقلاب به خرم آباد افزایش ناگهانی و خارج از کنترلی داشته است که منجر به شکل گیری محله های حاشیه ای دراطراف شهر خرم آباد شده و بسته به اینکه مهاجرین از کدام سمت وسوی لرستان به شهر خرم آباد مهاجرت کرده باشند؛ درمحله ای خاص منتهی به مسیر مهاجرت خود ساکن و گسترش شهر خرم آباد را به همراه داشته اند که این گسترش، باعث از بین رفتن بیشتر روستاهایی شدکه مردمانش بیشتر با گویش لکی صحبت کرده و پیوندهای نسبی و ایلی بسیاری با مهاجرین داشته و جزیی از شهر خرم آباد شدند به عنوان نمونه می توان از روستای شاه آباد (محله سرچشمه فعلی)، جنیرآباد نام برد.

یوسفوند اظهار کرد: دو عامل مهاجرت درون استانی و پیوستن روستاها به هسته اصلی باعث گسترش فیزیکی شهر خرم آباد گردید. در این فرایند گروه های قدیمی ترکه ساکن شده اند دیگر گروهها را متجاوز تلقی می کنند و به آ نها انگ بدنامی می زنند.

وی تأکید کرد: در این فرایند انگ زنی گروهی از آنان رفتار قدیم ساکنان را می پذیرند؛ زبان، آداب وخلقیات و روحیات آن گروه قدیم ساکنان را فرا می گیرند و در برخی موارد هم ازآنان جلو می زنند و به طور خلاصه می توان گفت در فرهنگ آنان حل می شوند؛ زیرا گروه قدیم خودش از لحاظ ویژگیهای انسانی برتر از سایر گروه ها تلقی می کند.

این جامعه شناس لرستانی گفت: حقیر جلوه دادن فرهنگ مردمانی که دارای سرمایه فرهنگی و نمادی و تاریخی فراوانی دارند با کنار گذاشته شدن آن فرهنگ و نادیده گرفته شدن نام آن حتی در رسانه های محلی،در گروههای شعر و موسیقی و معرفیآنان به نام های دیگر، از راه غیبت کردن، داستان سرایی درباره شیوه زندگی، تمسخر زبان، نسبت دادن تخلفات و ناامنی ها به آنان وحتی بی اهمیت ترین داستان سرایی ها درباره گروه های مهاجر ناشی از انسجام برخی از گروههای قدیم ساکن است و به بیان الیاس قدیمی های ساکنان هنجارها وسنتهای خاص خودشان را ساخته و انسجام بیشتری دارند.

یوسفوند افزود: مهاجرین با وجود اینکه اکثریت داشته؛ انسجام کمتری دارند و این تفاوت انسجام گروهی خود پیامد پدیده ای به نام ساختن اجتماع بر پایه متغیر کاملاً واقعی است و با چشم غیر مسلح دیده نمی شود.

این جامعه شناس لرستانی با بیان اینکه این متغیر نه سطح زندگی، نوع اشتغال، لباس پوشیدن، مسکن، دین، نژاد و ملیت نیست؛ تصریح کرد: این متغیر، فقط سابقه اقامت در محل است. در واقع یک گروه انسانی از ساکنانی که یک یا دو نسل بیشتر استقرار یافته اند؛ گروهی دیگر از ساکنان که به تازگی رسیده را متجاور و فاقد فضیلت انسانی می دانند و با توجه به محدودیت منابع در لرستان باعث توهین بیشتر به مهاجرین می شود؛ زیرا سابقه طولانی اقامت در محل خصوصیات ویژه ای به رفتار و کردار قدیمی داده که مهاجرین فاقد آن هستند.

یوسفوند اظهار کرد: گروه قدیمی ها چون دو سه نسل بیشتر در این مکان زندگی کرده؛ از یک فرایند جمعی عبور کرده اند و این تجربه آنان را به ذخیره ای از خاطرات و انزجارهای مشترک مجهز نموده است.

بسترهای اجتماعی و فرهنگی شکل گیری تعارضات قومی

برای اینکه این مشکل برطرف شود به نظر من باید ادغام‌ اجتماعي‌ صورت گیرد ادغام اجتماعی يعني افراد در اجتماعشان و جامعه درگيرند، صدايشان شنيده مي‌شود و قادرباشند از قابليتها و منابع در دسترس‌شان استفاده کنند. ادغام يعني ديده شدن و پذيرفته شدن در جامعه بزرگتر با وجود تفاوتها. از نظر لومان ادغام به معناي داشتن نقشي در‌يک خرده نظام است که فرد با استفاده از آن مي تواند با ديگران ارتباط برقرارکند (عليزاده اقدم،1391: 19). ادغام اجتماعی یعنی اینکه به باورها و اعتقاد ات وسبکهای زندگی متفاوت همدیگراحترام بگذاریم یاحداقل توهین وتحقیرنکنیم، مولفه هاوعناصرفرهنگی یکدیگرراتخریب نکنیم به تفاوتهای دیگران باخود به عنوان یک فرصت نه تهدیدنگاه کنیم، نبایدبه خودجسارت بدهیم که خودمان وفرهنگ خودمان را نااگاهانه برترازدیگران بدانیم.زیرا هر فرهنگی ویژگیهای خاص خودش دارد .هر اندازه که در فرایند ادغام اجتماعی ناموفق عمل کنیم به سمت طرد اجتماعی حرکت می کنیم و در این فرایند بسیاری از سرمایه های خود را به دست خود نابود کرده ایم. ادغام اجتماعی اجتماعی یک بعد اساسی از توسعه فرهنگی است. منظور ازتوسعه فرهنگی این نیست که فرهنگ صدر صد تغییرکند بلکه درتوسعه فرهنگی عناصری باید واردفرهنگ شود که امروزه بدان نیازاست. و از آن می توان به نام غنای فرهنگی نام برد. یک جامعه داری غنای فرهنگی را می توان از روی نشانه های شناخت: آثار هنری، کتابها، نظام های دینی یا فلسفی ؛ غنی کردن فرهنگ باتغییرفرهنگی متفاوت است درغنی کردن فرهنگ ماعناصری راازفرهنگهاودیگرجوامع میگیریم وآنهارادرزندگی روزمره خودبکارمی گیریم و در مقابل عناصرمنفی فرهنگ که از آنها کینه و نفرت و بدبینی و خود را برتر دانستن بر می خیزد دور می ریزیم. به تاسی از الیاس می توان گفت در فرایند تمدن است که احساس همدلی ویکی بودن با دیگری، با عث کاهش تمایل توهین به دیگری را محدود میکندوبه احساس نزدیکی بیشتر منجر میشود زمانی ما می توانیم بگویم متمدن شدیم که مجبور به تکرار نباشیم و عمل تکوین من به ما تبدیل شود وانسانها به درک مفهوم وابستگی متقابل برسند.

در این زمینه می توان از مالزی نام برد درکشورمالزی که یکی ازکشورهای توسعه یافته است کمترین میزان تعارض قومی وجوددارد این درحالی است که دراین کشور بیش ازسه گروه نژادی–دینی وقومی وجود دارد دریک مدرسه دریک دانشگاه همه دارندباهم کارمیکنند درس می خوانند بدون اینکه به زبان وفرهنگ یکدیگرتوهین کنند، در آنجا ادغام اجتماعی صورت گرفته است با همه تفاوتی که مالزیاییها با هم دارندهمه میدانند که دیگری مسلمان و هندو یابودایی هست.

درکشورهندوستان که کشورهفتاد دوملت لقب آن است میزان تعارضهای قومی هم نسبت به بعضی از کشورهای یک قومی هستند پایین ترهست، درهمین ایران درشهراصفهان انواع گروههای قومی نژادی –دینی درکنارهم باصلح وصفا زندگی می کنند، اما با وجود اینکه درلرستان بیشتر ازدوقوم بسیارشبیه به هم که دربسیاری ازمنابع تاریخی هم به نام قوم لر در جغرافیایی به نام لرستان، ایلام و کرمانشاه و همدان ازساکن هستندوتفاوت انهادر تنها در زبان است، به علت ضعف مدارای اجتماعی برخی توهین های به یکدیگرصورت می گیردکه خود می تواند منشا دو قطبی شدن استان لرستان شود و باعث ستیز و تعارضارت گردد که در مقایس کوچک برای لرستان و در بعدی کلانتر برای کشور مشکلاتی را به وجود بیاورد؛ و در نهایت باید از فرهنگ داش مشدی گری که خشونت و تمسخر چه در نوع کلامی و غیر کلامی آن تایید میکند مشروعیت زدایی کرد و با فشارهای هنجاری از بیرون به مهارت آن پرداخت اما اینکه جامعه ما کی به این مرحله برسد خدا میداند.

*تهیه گزارش

منبع: آسوبان