نشست «نقد و بررسی فنی، اجتماعی و فرهنگی هشتاد و پنجمین دربی فوتبال بین تیمهای استقلال و پرسپولیس» دوشنبه 8 آبان 96 در تالار حکمت دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه گیلان توسط انجمن علمی دانشکده علوم ورزشی دانشگاه گیلان با همکاری دفتر دانشگاه گیلان انجمن جامعه شناسی ایران، انجمن علمی – دانشجویی علوم اجتماعی دانشگاه گیلان، اداره تربیت بدنی و فوق برنامه این دانشگاه برگزار شد.
در این جلسه دکتر علی شمسی (عضو هیأت علمی دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی) عملکرد فنی دو تیم فوتبال پرسپولیس و استقلال تهران را در شهرآورد هشتاد و پنجم تحلیل نمود و دکتر محمدمهدی رحمتی (عضو هیأت علمی گروه علوم اجتماعی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه گیلان) نیز این مسابقه ورزشی را از منظر اجتماعی و فرهنگی، نقد و بررسی کرد.
دکتر رحمتی به این موضوع اشاره کرد که امروزه، ورزش در دنیای معاصر، به فراگیرترین عاملِ اشتراکِ فرهنگ هایِ گوناگون، تبدیل شده و توانسته است همه مرزهای: زبان، رنگ، ملیت، دین، سرزمین، قومیت، نژاد و طبقه را که عامل گسست و تفکیک میان فرهنگها در نظر گرفته می شوند، در نوردد. در این میان، ورزش فوتبال به دلایل مختلف -که نیاز به بحثی مفصل و جداگانه دارد-، بیش از سایر ورزشها مورد توجه قرار گرفته است. اهمیت مسابقه های فوتبال موسوم به شهرآورد – دربی – در کشورهای مختلف به اندازهای است که نه تنها توجه ورزش دوستان رشته فوتبال را جلب می کند بلکه در نزد طرفداران تیم ها و باشگاه ها، پیروزی در این مسابقه، گاه کمتر از قهرمانی در لیگ نیست.
رحمتی، با عنوان این موضوع که شهرآورد پرسپولیس – استقلال، پرتماشاگرترین و پربیننده ترین رویداد ورزشی ایران و خاورمیانه به شمار می آید، به طرح برخی عوامل جذابیت ورزش فوتبال از نظر اجتماعی و فرهنگی پرداخت و افزود: این جنبه ها در ذات ورزش فوتبال است اما در دیدارِ موسوم به شهرآورد، به صورت برجسته تر مورد توجه هواداران، طرفداران، تماشاگران و مخاطبان رویدادهای ورزشی و ورزش فوتبال قرار میگیرند. به گفته وی، ورزش به ویژه بازی فوتبال عرصه ای برای بازنمایی همزمان سویه های متناقض و متضاد فرهنگی و اجتماعی مانند زیبایی و زشتی، شجاعت و ترس، آرامش و هیجان، تعصب و بی غیرتی، قدرت و ضعف، افتخار و روسیاهی، تلاش و خستگی، برد و باخت، پیروزی و شکست، کامیابی و ناکامی، دوستی و دشمنی، امید و سرخوردگی، نیکی و شر، صداقت و فریب، اخلاق و بی اخلاقی، دگرخواهی و خودخواهی، همکاری جمعی و تکروی، و به تعبیر کلی، سویه های زیبا و متعالی همراه با جنبه های منفی و توهم زا است به طوری که به نظر میرسد رابطه دیالکتیکی (نهاد و برابرنهاد) بین این ساحت های متضاد در نهایت به ترکیبی ختم می شوند که از درون آن نوعی حس زیبایی شناسانه (هم نهاد) در کنشگران ورزش فوتبال آفریده می شود. خصلت متمایز شهرآورد آبی و قرمز در ایران در مقایسه با نمونه های مشهور جهانی، درهم تنیدگی ویژگی های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هواداران این دو تیم است. در حالی که در اسپانیا قومیت، در بریتانیا ناسیونالیسم، مذهب و طبقه، در آلمان محلیگرایی، در ایتالیا طبقه اجتماعی و محلی گرایی، و در آفریقا قومیت گرایی و قبیله گرایی مولفه هایی هستند که عامل تفکیک و تقسیم طرفداران تیم ها و باشگاه های رقیب ورزشی در شهرآوردها به شمار می آیند، در ایران هواداران فارغ از ساحت های تمایزگذار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در میان گروهها و اقشار گوناگون جامعه به چشم میخورند و چه بسا در یک خانواده فردی طرفدار یکی از این دو تیم و فردی دیگر طرفدار تیم رقیب باشد.
عضو هیات علمی دانشگاه گیلان در بخشی از سخنان خود با اشاره به تقسیم بندی جنبه های حاکم بر ورزش فوتبال به دو جنبه فرهنگی – اخلاقی و فنی، به نقش مهم فرهنگ و رابطه تاثیر و تاثری با جنبه های فنی تأکید کرد و گفت: نقش فرهنگی اثرمثبت و منفی بر فعالیت ورزشکاران دارد. برای مثال، از عاملهای موفقیت و محبوبیت ورزشکاران، صرف نظر از داشتن توانایی ها و مهارت های فنی و تکنیکی، برخورداری از سجایای اخلاقی و مولفه های مثبت فرهنگی و سبک زندگی سالم بوده و هست. این عامل، صرف نظر از کسب محبوبیت، یکی از عامل های مهم افزایش دوران فعالیت موفقیت آمیز ورزشکاران به شمار می آید. در این مورد می توان به تختی و وجه اسطورهای وی در ورزش ایران اشاره کرد. در مقابل، می توان به نمونه های فراوانی را نیز نام برد که به رغم بهره مندی از توانایی های بالای فنی و تکنیکی و موفقیت های مقطعی در ورزش، به دلیل سبک زندگی ناسالم و سوءمدیریت در وجوه اخلاقی و فرهنگی زندگیشان، به خود آسیب وارد کرده و عمر دوران شکوفایی و قهرمانی شان کوتاه بوده است.
دکتر رحمتی در ادامه خاطر نشان ساخت که یافته های پژوهشی در سراسر دنیا نشان می دهند ورزشگاه های محل برگزاری مسابقه های فوتبال، به ویژه در هنگام برگزاری شهرآوردها، فضاهایی برای بازتولید (Reproduction) و بازنمایی (Representation) خشونت و پرخاشگری موجود در جامعه و در مواردی فضایی برای تشدید آن هستند.
این جامعه شناس به بحثی انتقادی راجع به مولفه های ساختاری تأثیرگذار بر فرهنگ تماشاگران شهرآورد پرداخت و گفت: پیش فرض این بخش از بحث این گزاره مشهور جامعه شناسان ورزش برساختگرا است: «ورزش بازتابی از جهان اجتماعی است». بر این مبنا، شهرآورد عرصه ای برای بازتولید و بازنمایی مفاهیم و معناهای فرهنگی و اجتماعی است و فضای حاکم بر آن برساخت های اجتماعی و فرهنگی در نظر گرفته میشود که عاملهای سازنده آن را باید در ساختار کلان جامعه جستجو کرد.
رحمتی ادامه داد: عامل های موثر در شکلدهی فضای فرهنگی حاکم بر جامعه ورزش فوتبال را میتوان به دو دسته عامل های درونی و بیرونی تقسیم کرد. عامل های درونی به کارگزاران ورزش، شامل وزارت ورزش و جوانان، فدراسیون فوتبال، اداره کل ورزش و جوانان استانها و شهرستانها، هیأت های فوتبال، سازمان لیگ، مدیران باشگاه ها و تیمها، ورزشکاران، لیدرها(مشوقین) و تماشاگران ارتباط دارند. نگاهی اجمالی به عملکرد مولفه های مربوط به عاملهای درونی نشان میدهد که – فارغ از مسائل فنی – خلاء فرهنگی؛ یکی از کاستیها و آسیبهای جدی است. در راس سطوح مدیریتی باشگاهها، به ویژه دو باشگاه استقلال و پرسپولیس، عموماً افرادی غیرکارشناس (غیر اهل فن) با بهرهگیری از رانتهای سیاسی به کار گماشته می شوند و این افراد نیز با مدیریتی که بیشتر هزینه زا است، پیوسته بر بدهی های باشگاه ها می افزایند. گرچه ارزیابی مدیریت این دو باشگاه بزرگ، نیاز به انجام پروژه مستقلی دارد، اما با یک بررسی اجمالی مشخص می شود که مدیریت این دو باشگاه در زمره مسئله های همیشگی ورزش کشور ما بوده است. بدیهی است که در چارچوب چنین مدیریتی نمیتوان از بخش فرهنگی این باشگاهها انتظار فعالیت تخصصی داشت. حتی گاهی شاهد این هستیم که مدیران این باشگاهها با گفتارهای نسنجیده خود در میلیتاریزه کردن فضای حاکم بر طرفداران باشگاهها، نقش منفی ایفا میکنند. برای مثال، کاربرد اصطلاحاتی مانند «عددی نیست»، «بمب ترکاندن»، «در هم کوبیدن»، «تره خرد نکردن» و واژه های دیگری که بازتابنده روح نظامی گری، لمپنیسم، و خشونت و پرخاشگری است، به صورت مکرر در دهه اخیر از زبان مدیران و مسئولان این دو باشگاه به کار رفته است.
عضو هیات علمی دانشگاه گیلان گفت: ورزشکاران، مولفه دیگری هستند که در گروه عاملهای درونی میتوان به نقش فرهنگی آنها اشاره نمود. ورزشکارانی که در این کشاکش و تحت تأثیر «بمب ترکاندن ها»، از نظر اقتصادی منفجر شده و ترکیدهاند و یک شبه ره صد ساله را پیمودهاند، بدون تحول و دگرگونی چشمگیری در منش فرهنگی، به بازتولید نوعی از فرهنگ میپردازند که تحت تأثیر مستقیم و غیرمستقیم لمپنیسم، قرار دارد. ورزشکاران این دو تیم، که قرار است الگوی نقش نوجوانان و جوانان طرفدار خود باشند، گاه رفتاری از خود نشان میدهند که به صورتی آشکار مشخص میکند حتی در مدیریت زندگی شخصی خود ناتوان هستند. به جهت اختصار تنها به ذکر دو مثال از دو بازیکن دو تیم در آستانه شهرآورد اخیر اکتفا میشود. در مصاحبه های انجام شده با بازیکنان دو تیم قبل از برگزاری شهرآورد، یکی از بازیکنان – سابق- با تأکید بر وجه خصمانه شهرآورد، عنوان کرد: «اگه دعوا نباشه، مزه نداره»! . نمونه دوم قبل از آغاز فصل چهاردهم لیگ برتر فوتبال کشور رخ داد که طی آن، یکی از بازیکنان مطرح کشور، تیم ملی و باشگاه پرسپولیس با رفتاری که حتی از یک ورزشکار آماتور و مبتدی انتظار نمیرفت، با رفت و برگشت به یک باشگاه ترکی های-ریزهاسپور، و انجام رفتاری کاملاً غیرحرفه ای و غیرمتعهدانه، فارغ از هزینه های فرهنگی، محرومیت چند ماهه خود از میدان بازی و وارد آمدن خسارت مالی هنگفتی به باشگاه را سبب شد؛ باشگاهی که به جهت مشکلات مالی دست کمک به سوی طرفداران خود دراز نموده و از بودجه بیتالمال تغذیه میکند!
دکتر محمدمهدی رحمتی در مورد مولفه فرهنگی دیگر، یعنی نقش لیدرها و تماشاگران این دو باشگاه، ابتدا به این امر مهم اشاره کرد که با وجود این که برخی از مشوقین از نظر سرمایه فرهنگی جزو فقیرترین افراد جامعه به شمار میآیند اما علیرغم این فقر سرمایه فرهنگی، از آنان انتظار بیشترین فعالیت فرهنگی برای باشگاهها وجود دارد! گفت: به عبارت دیگر، از یکی از آسیب پذیرترین قشرها که کمترین منابع و سرمایه ها را در اختیار دارند، انتظار الگوسازی در حیطه فرهنگ وجود دارد. به عبارت دیگر، به رغم پایین بودن میزان سرمایه فرهنگی، انتظاراتی از تماشاگر و هوادار تعریف میشود که فاقد مناسبت منطقی با توانمندیها و سرمایه فرهنگی آنان است. وضعیت فعلی نشانگر این است که در عرصه ورزش نوعی هژمونی و خشونت نمادین بر تماشاگران و هواداران ورزش فوتبال، به ویژه طرفداران باشگاههای پرطرفداری مانند پرسپولیس و استقلال، اعمال میشود. تماشاگران و هواداران را میتوان جزو آخرین حلقههای معیوب زنجیره فرهنگی ورزش فوتبال در نظر گرفت که بدون تلاشهای موثر، کارآمد و عملی، بالاترین انتظار از آنان می رود. افزون بر این، در هنگام رویارویی با آسیبها با آفریدن برچسب «تماشاگرنما»، با نوعی فرافکنی مشکلات فرهنگی و رفتاری بر دوش آنان گذاشته می شود. سازوکاری که از اهداف و کارکردهای پنهان کردن ضعفها، ناتوانیها و کاستی های سوءمدیریتی «مدیرنماها» در عرصه ورزش است.
دکتر رحمتی در ادامه افزود: گاهی با نسبت دادن زمینه های شکلگیری و وقوع ناهنجاری ها به ماهیت ورزش وعنوان کردن این که برخی وقایع -ناهنجار- جزء ذات ورزش فوتبال هستند، افزون بر این که نقش و تأثیر عاملیت کنشگر انسانی به طور کامل محو و حذف می شود، پیامدهای ناشی از سوء مدیریت نیز به ماهیت ورزش ارجاع داده می شوند.
دکتر رحمتی در پایان با اشاره به نقش برخی نهادهای اجتماعی مهمی، که به عنوان عامل های بیرونی میتوانند در عرصه الگوسازی فرهنگی ورزش حضور پرثمر داشته باشند، به نقد عملکرد آنها پرداخت. به گفته وی نهاد دین به رغم توان بالقوه و بالایی که از نظر اجتماعی و فرهنگی دارد، بیش از آن که از نظر اجتماعی و فرهنگی نقش ایجابی داشته باشد و به الگوسازی مثبت بپردازد، با نگاهی کاهش گرایانه و سلبی عمدتاً بر نهی، بازدارندگی و تنبیه تأکید دارد و همین نگاه نیز در حیطه ورزش بازتولید شده است. به زبان دورکهایم بیشتر نگاه تنبیهی دارد تا ترمیمی. از طرف دیگر، رسانه های ورزشی کشور نیز کمتر وارد مقوله های مربوط به الگوسازی فرهنگی میشوند و با استفاده از ادبیاتی که بیشتر خصلت هیجانی دارد، به بازتولید پرخاشگری و خشونت در فضای ورزش می پردازند و به میلیتاریزه کردن این فضا دامن میزنند. از دیگر نهادهای اجتماعی مهمی که میتواند سهم ویژهای در ورزش داشته باشد، آموزش و پرورش است، که اصولاً ورودی به این حیطه ندارد و در انجام وظایف حداقلی خود، مانند تعریف ورزش و فعالیت ورزشی برای دانش آموزان، و گسترش جنبه های تربیتی و پرورشی ورزش در مدارس و آموزشگاهها با مشکلات، کاستیها و ناکامی هایی متعدد مواجه است.
این استاد جامعه شناسی خاطر نشان کرد: شاید فعالترین نهادی که به ورزش ورود کرده، نهاد اقتصاد است. اما این نهاد نیز عمدتاً با تأکید بر ارزش های مادی گرایانه و سرمایه دارانه و حاکمیت قوانین بازار، به دنبال کسب سود بیشتر بوده است و این امر سبب تحمیل هزینههای فرهنگی و اجتماعی شده است.
وی در خاتمه سخنان خود با اشاره به وجود پس افتادگی فرهنگی (Cultural lag) در عرصه ورزش، به فقدان الگوسازی فرهنگی و وجود وضعیت آنومیک در ورزشگاهها تأکید کرد و گفت: تماشاگران ورزش فوتبال در ورزشگاهها برای ابراز رفتاری سادهای مانند شادی، اعتراض، تشویق و مانند آن با ابهام و مشکل مواجه هستند. تا زمانی که مقوله فرهنگ به صورت کارشناسانه – و نه شعاری و مناسکی – در ورزش مورد توجه قرار نگیرد، نه تنها مشکلات، نارسایی ها و کاستی های موجود کاهش نخواهند یافت، که احتمال افزوده شدن به آنها نیز وجود دارد.
در بخش دوم این نشست دکتر علی شمسی، عضو هیأت علمی گروه تربیت بدنی دانشگاه گیلان به تحلیل فنی و تاکتیکی بازی پرداخته و سیر تحول ابعاد فنی فوتبال از جمله در دنیا و ایران را ارزیابی نمود. وی برتری اندیشه تاکتیکی برانکو ایوانکویچ را عامل اصلی پیروزی تیم پرسپولیس دانست و شیوه مبتنی بر بازی فوتبال سریع و تهاجمی را شیوه نوین برای دستیابی به نتیجه مطلوب عنوان کرد.
این نشست با پرسش و پاسخ سخنرانان و حاضران در جلسه به پایان رسید.