پنجمین نشست کارگروه زنان و مناسبات خانواده انجمن جامعه شناسی ایران در تاریخ ۱۵ آبان ماه 1391 از ساعت ۱۵ الی ۱۷ با عنوان «زنان، رسانه و مناسبات خانواده» در سالن اجتماعات انجمن برگزار شد. در ابتدای نشست دکتر عالیه شکر بیگی ـ مدیر کارگروه زنان و مناسبات خانواده ـ به ارائه مقدمهای کوتاه در رابطه با نشست پرداخت.
وی گفت: «شتاب روز افزون تحولات فرهنگی ـ اجتماعی، مرزهای جغرافیایی رادر نوردیده و تاثیر فراوانی بر نهادهای اجتماعی از جمله نهاد خانواده داشته است. جامعه ما نیز به تبع جامعه جهانی، مسیر این تحولات را میپیماید وضرب آهنگ تحولات در آن بسیار بالاست. خانواده ایرانی در سبد فرهنگی خود مواجه با شبکههای ماهوارهای، فضای مجازی، رسانههای مدرن و… است که هر کدام به نوبه خود بخشی از فرآیند تاثیرگذاری در خانواده را هدف گرفتهاند. بعضی از شبکههای ماهوارهای که به طور تخصصی تمام تمرکز خود را بر مقوله خانواده نهاده است و پیام مشترک برنامههای این شبکهها عبارتند از: ترویج خانوادههای بیسامان ولجام گسیخته در مقابل ساختار خانواده، عادی سازی خیانت همسران به یکدیگر، عادی جلوهدادن روابط جنسی دختر وپسر پیش از ازدواج، ترویج فرهنگ همباشی به جای ازدواج و عادی جلوهدادن سقط جنین برای دختران».
او اشاره کرد: پیامدهای مواجهه مخاطبان ایرانی با برنامههای شبکههای ماهوارهای دغدغههای بسیاری را برای جامعه کارشناسی ایجاد کرده است. بسیاری از کارشناسان خانواده و بهداشت جنسی از برنامهریزی برای تاثیر فرهنگی این سریالها در عادیسازی خیانت زوجین به یکدیگر میگویند. افزون بر شبکههای ماهوارهای ما مواجه با سیل عظیم دیویدیهای سریالهای خارجی هستیم که بخش عمده این سریالها در مقوله زن و خانواده با ترویج فرهنگ بیحیایی و بیعفتی و عادیسازی مقوله خیانت، عشقهای ضربدری، مثلثی و... قصد همراه کردن مخاطب با خود را دارد و ممکن است مخاطب با دریافت پیام این سریالها، با محتوای ارائه شده آنها احساس همذاتپنداری کند.
دکتر شکربیگی با اشاره به اینکه علاوه بر شبکههای ماهوارهای و مجموعه دیویدیها، مخاطب ایرانی با رسانههای مدرن از قبیل اینترنت و تلفن همراه که مجهز به امکانات پیامک وبلوتوث است نیز مواجه است، اظهار داشت: سبد فرهنگی خانواده ایرانی دچار تغییرات فراوانی شده است که همگی به نوعی مروج سبک زندگی مدرن است که خاستگاه این نوع سبک زندگی تمدن غربی است و ترویج این شیوه از زندگی، لاجرم تمام مولفههای معرفتی تمدن غرب را شایع میسازد و موجب میگردد بیسامانی در فرهنگ مسائل جنسی در کشور افزایش یابد. با توجه به مقدمه فوق، حال مهمترین سوال این است که به نظر شما آیا این رویارویها با زن و نظام خانواده موجب تحولات هنجاری در نظام خانواده شده است و یا بپذیریم که این تحولات عادی است و بخشی از تغییر نظام خانواده در ایران است؟
او همچنین افزود: در سالهای اخیر، به شدت این نگرانی در بیانات مسئولان و سیاستگذاران امور مرتبط به خانوادهها مشاهده میشود، اما به نظر میرسد این مقوله نگرانی فقط در حد شعار و حرف است و رسانهای مانند تلویزیون نتوانسته است در برابر خوراکی که شبکههای ماهوارهای به خانواده در ایران میدهد، موفق عمل کند و تنها به پخش سریالهای خالی از محتوا جهت سرگرمکردن بخشی از مخاطبان میپردازد، درهرحال سوالات دیگری که قابل طرح است عبارتند از:چه باید کرد و چگونه بایستی رسانههای داخلی را دربرابر سیل برنامههای ماهوارهای با ترویج ارزشهای سخیف اخلاقی، حمایت کرد؟ به نظر میرسد در این میان نیازمند حضور کارشناسان میان رشتهای که به نوعی مرتبط با خانواده و زنان هستند در قالب میزگردهای کارشناسانه هستیم، ولی متاسفانه ملاحظه میشود که در این مورد هم سلیقهای عمل میشود و جهت گیرانه کارشناسانی را به رسانه ملی دعوت میکنند که در راستای تایید برنامههای این رسانه سخنوری کنند، در حالی که این رسانه متعلق به ملت ایران و همه ایرانیان است و سخن همه مردم در این رسانه بایستی گفته شود، در این مورد نظر شما چیست؟
در ادامه این جلسه دکتر پاپیان ـ کارشناس رسانه ـ بحثهای خود را ارائه داد.او گفت: پشت هر شبکهای اهداف و سیاستهای خاصی وجود دارد. در پس رسانه ملی کشور ما نیز فلسفهای اسلامی وجود دارد و چارچوب مشخصی است. همهٔ نهادهای اجتماعی خود را گاها روبرو و یا در کنار رسانه میبینند. رسانه در مضان اتهامات و دیدگاههای بسیاری است و هر گروه و نهادی انتظار دارد که رسانه ملی به نظراتش توجه کند.
وی گفت: در کشورهای دیگر شبکههای خصوصی نیز وجود دارد که مردم با یک کابل برنامه مورد علاقه خود را میتوانند تماشا کنند اما در کشور ما رسانه عمومی است نه خصوصی. در کشور ما با توجه به تنوع فرهنگ و زبانمان باید رسانه ملی مخاطبان را رضایتمند کند. بنابراین شبکهای به نام شبکه استانی را برای همه استانها ایجاد کرده و شبکههای عمومی دیگر مانند ۱ و ۲ و ۳ …
ایشان در رابطه با اینکه چرا رسانه ملی خیلی اوقات نمیتواند مخاطبین را جذب کند گفت: چون چارچوب رسانه ملی فقط نیاز و میل مخاطب نیست و با توجه به مثلث نیاز، میل و مخاطب، گاهی امکان دارد برنامهای را مخاطب نیاز نداشته باشد اما رسانه برحسب نیاز درکشده برنامهای را اجرا میکند.
دکتر پاپیان اظهار کرد: کشورهای بیگانه برخی شبکهها را فقط برای ما ساختهاند در حالیکه در کشور خودشان شبکههای عمومی دارند که بسیار خانواده محور و اخلاقمحورند و شبکه خصوصیای مانند شبکه فارسی را برای مخاطبانی مثل ما ایجاد کردهاند(farsione). در واقع جنگ نرم همین معنی را دارد. یعنی مهمترین اهداف آنها تخریب فرهنگ بوده و از طریق فرهنگ میخواهند تاثیربگذارند. با توجه به اینکه انسان امروز انسانی رسانهای است الگو میگیرد از رسانه، با رسانه نیازش را بر طرف میکند و موضعگیری میکند.
از نظر این کارشناس رسانه، رسانه آسیبهای خاص خود را دارد و مهمترین اشکال آن از بینبردن انسجام خانواده است. مهمترین مولفه خانواده ارتباط عاطفی است اما رسانهها انسان را به سمت فردگرایی میبرند و نتایج تحقیقات نشان میدهد که ما به سمت فردگرایی میرویم و خانواده گسسته در حال شکلگیری است. در خانوادههای چندنفری هم همه دور تلویزیون هستند و از نظر فیزیکی با هماند نه روحی.
به گفته او این توجه خانوادهها به رسانه از طرفی برای رسانهها مزیت است و از طرفی مضر. البته آنچه که مهم است این است که چه استفادهای از رسانهها میشود. در کشور ما میانگین نشستن پای تلویزیون ۴/۵ ساعت است و این زمان برای رسانه ملی مزیت است چون تنوع مخاطب داد و توانسته مخاطب را چند ساعت پای برنامههای خود نگاه دارد.
دکتر پاپیان بیان کرد: اگر رسانه خصوصی در کشور وجود داشته باشد خیلی از هیجانات جامعه تخلیه میشود. ولی رسانه عمومی همهٔ حرفها را میزند و خیلی وظایف را متحمل شده و این کار سختی است و باید همهٔ مخاطبان را درنظر بگیرد و همه را باید جوابگو باشد، چون رسانه ملی در قانون اساسی ما انحصاری دیده شده است.
در ادامه ایشان تفاوت بین خانواده ایرانی با خانواده غربی را ذکر کرد: خانواده ایرانی واحدی زنده است و پویا با اعتقادات مذهبی، ساختار و کارکرد مشخص و هویت ملی و دینی را نیز میخواهد حفظ کند. این خانواده میخواهد کارکرد عاطفی داشته باشد و میخواهد فردگرایی مطلق کمتر در خانواده نفوذ دهد. توجه به تایید شخصیت فرد در خانواده، گرایش به خانواده کامل (مادر و پدر و فرزند) از دیگر مولفههای خانوادههای ایرانی است.
ایشان در مورد ظرفیتهای خانواده ایرانی گفت: خانوادهها در ایران با ارزش و مذهب تا حدودی بزرگ شدهاند. آیینهای گروهی در خانوادهها، عواطف و احساسات قوی در خانوادهها هنوز به چشم میخورد. ولی رسانهها در فردیتگرایی افراد بسیار موثر بوده است. مثلا جوان تمایل دارد که در اتاق خود تنها باشد و از رسانهها استفاده کند تا در کنار خانوادهاش باشد. ظرفیت دیگر در خانوادههای ایرانی ویژگیهای قومی و ملی در آنهاست.
این کارشناس رسانه در رابطه با آسیب شناسی تاثیر رسانه بر خانوادههای ایرانی، براساس نظرسنجیای که سازمان صدا و سیما در دورهای از طریق مخاطبان انجام داده بود، مباحثی را اینگونه ارائه داد: ساختار مدیریتی در خانوادههای ایرانی تغییر کرده است. ساختار خانواده از گسترده به هستهای میرود. شبکههای فردی جای شبکههای اجتماعی را گرفتهاند. مواردی مانند زنانگی قدرت، فرزندسالاری، کاهش تمکین و مسئولیت پذیری سرپرست خانواده، عدم مدیریت متمرکز خانواده کاهش انگیزه مردان، کاهش اقتدار همسر، تعدد نقشهای جنسیتی، کاهش احساس تعلق، ضعف کارآمدی خانواده در حفظ تعادل جنسی، آشفتگی در هویت فرهنگی خانواده ـ با یک فرد از یک خانواده نمیتوان بقیه افراد آن خانواده را شناخت و هر کدام سبک زندگی خاصی دارند و مثل گذشته نیست ـ عدم تربیت فرزندان مسئولیت پذیر، کمبود سواد والدین در فرزندپروری، عدم رقبت به فرزند آوری، انتقال افراد به مهدکودک و سالمندان، تبدیل خانهها به خوابگاه، کسب درآمد بدون توجه به حلال و حرام و تمایل به مصرفگرایی و موارد اینچنینی در ساختار خانوادهها رخ داده است.
وی گفت: در بحث ارتباطات خانوادگی نیز این ارتباطات خانوادگی به ارتباطات فردی تبدیل شده است. کاهش ارتباطات خویشاوندی به داخل خانواده و کاهش تعامل بین اعضای خانواده، تضعیف رابطه با خانواده همسر کاهش اخلاق و حیا در خانوادهها، کمشدن روحیه سازشپذیری و افزایش انتظارات بین همسران، کاهش نیاز به همکلامی میان زوجین و افزایش طلاق و… از مهمترین مسائل در روابط خانوادگی است.
وی اضافه کرد: در حوزه رابطه فرزندان و والدین نیز تغییراتی صورت گرفته که از جمله آن به کاهش نقش خانواده به عنوان مرجع، کاهش ارتباط والدین با فرزند، شکاف نسلی به دلیل رشد تکنولوژی، از بین رفتن حریم بین فرزندان و والدین و ایستادن در برابر یکی از والدین یا هر دو را میتوان نام برد. در بحث ازدواجها نیز مسائلی چون ناپایداری ازدواجها، تغییر الگوی همسرگزینی، نداشتن مهارتهایی برای ازدواج ناتوانی والدین برای آموزش به فرزندان، افزایش روابط دختر و پسر در زمان نامزدی بدون عقد، تمایل به دریافت مهریههای سنگین، بالا رفتن سن ازدواج و افزایش تنوعطلبی جنسی مردان و … را میتوان اشاره کرد. تغییراتی که در حوزه دینی در جامعه رخ داده، کاهش آموزههای دینی در خانواده، دوری خانواده از شریعت، کمرنگشدن حریمهای دینی در روابط خانوادگی است.
سخنران این نشست در ادامه بحثهای خود، ضمن تاکید بر اینکه رسانه تنها عامل آسیبها نیست، افزود: بقیه نهادها با آن هماهنگ عمل نمیکنند. آموزش و پرورش، آموزش عالی و وزارت ارشاد… باید با هم هماهنگ باشند ولی متاسفانه هر کدام یک راهی را میروند و از نبود این هماهنگی مشکل به وجود میآید. بدون وجود این هماهنگی رسانه ملی نمیتواند کاری انجام دهد.
وی گفت: رسانه ملی در کشور ما چشماندازی برای ارائه خانواده سالم، اسلامی و ایرانی به مخاطبان دارد. شناسایی مطالبات خانواده ایرانی، فعالسازی حوزه زنان و خانواده با دعوت از پژوهشگران این حوزه و سعی دارد به ارائه بحثهایی چون فرهنگ عفاف و حجاب، ارائه نقشهای جنسیتی در درون خانواده بپردازد.
به گفته این کارشناس رسانه، مشکلاتی در ارائه برخی برنامهها در رسانه ملی ما وجود دارد؛ گاهی بین آگاهیبخشی برای آسیبهای اجتماعی تعارض پیش میآید. مثلا وقتی برنامهای نامناسب برای اعتیاد به کراک نشان میدهیم امکان دارد جوانی که اصلا این ماده را نمیشناخته به مصرف آن ترغیب شود. گاهی رسانه برای ازبین نرفتن قبح یک مساله سعی میکند آن را نشان ندهد. گاهی کمبود نیروی متخصص برای فیلم نامه نویسی داریم و حتی گاهی در حوزه سلامت خانواده در بحث اطلاعرسانی دچار ضعف هستیم. برای مثال یکی از علل مهم ایدز که برقراری ارتباط جنسی غیرمعقول است را نمیتوانیم نشان دهیم و با اینکه بودجه برای ساخت آن فراهم شده بارها، ولی شرایط برای ساخت برنامههایی در بحث ایدز فراهم نشده است. مشکل دیگر ما نبود روحیه نقدپذیری در جامعه است، امکان موضعگیری هر گروه و نهادی در جامعه وجود دارد.
پس از صحبتها و بحثهای ارائه شده توسط دکتر پاپیان، حاضرین در جلسه به طرح سوالات خود در رابطه با بحثهای ارائه شده پرداختند و دکتر پاپیان و همکار ایشان خانم خوئی، دکتر شکربیگی و محقق معین ضمن طرح نقطه نظرات خود به برخی از سئوالات مطرحشده پاسخ دادند و مناظره مفصلی بین حاضرین و اساتید و کارشناسان حاضر در نشست برقرار شد.اکثریت حاضرین در نشست، آسیب شناسی خانوادهها از سوی دکتر پاپیان و نیز نقش رسانه ملی در کاهش آسیبهای ادعا شده را به شدت زیر سئوال برده و نپذیرفتند.
در پایان نشست نیز دکتر عالیه شکربیگی برای جمعبندی بحثهای مطرح شده در این جلسه چند راهکار را مطرح کرد: از جمله این راهکارها این بود که نظام اسلامی باید در قبال مردم مسئولیتپذیر باشد، پژوهشها و کارشناسیهایی در فیلمها و سریالها باید صورت گیرد. تبلیغاتی که در میان سریالها پخش میشود به مصرفگرایی دامن میزند و این خیلی مناسب جامعه ما نیست. شاخصهای رشد فرهنگی باید بازتدوین و بازتعریف شوند. طراحی اخلاق و تدوین سیاستهای فرهنگی و مدیریت اوقات فراغت باید صورت گیرد. مورد دیگر که باید به آن توجه شود آگاهیبخشی، هدفمندی، نظارت و حمایت از گروههای هنرمند است. ایشان در کل سه موضوع اعتمادسازی، آگاهیبخشی و تولید برنامههای ایجابی را مهمترین وظیفه رسانه ملی تلقی کرد.
*توضیح:از خانم مشکات سخاوتی خبرنگار محترم پایگاه خبری تحلیلی زنانپرس به خاطر کیفیت کار حرفهای اشان در تدوین این گزارش تشکر میشود. همچنیناز آنجا که در طول جلسه پرسشها و نکات بسیار روشنگری از سوی حاضران در جلسه که همگی از پژوهشگران فرهیخته و دانشجویان علاقهمند به حوزههای مطالعاتی زنان و خانواده بودهاند مطرح و توسط سخنرانان نشست، دکتر شکربیگی (مدیرکارگروه) و یا سایر حاضرین مورد بحث واقع شده و همه این فرازهای برجسته در گزارش نشست انعکاس نیافته است؛ علاقه مندان میتوانند فایل صوتی نشست را از دفتر انجمن جامعهشناسی دریافت و مورد تامل بیشتر قرار دهند.