گروههای جامعه شناسی ورزش و مسائل اجتماعی ایران انجمن جامعهشناسی ایران گفتگوی زنده مجازی با عنوان «جایگاه امر اجتماعی در دو سوی پیوستار ورزش و سیاست» را با حضورکاظم اولیایی (مدير عامل پيشين باشگاه استقلال و پيشكسوت فوتبال)، احمدبخارایی (جامعه شناس) روز چهارشنبه 9 مهرماه 99 برگزار کردند. بیتا مدنی مدیریت این نشست را برعهده داشت. گزارشی از مباحث مطرح شده را در ادامه میخوانید.
در ابتدای این نشست دکتر مدنی گفت: همانطور که از عنوان نشست برمیآید ورزش و سیاست چه در ایران و چه در بقیه نقاط دنیا، دو سوی یک پیوستار را تشکیل میدهند. درست در جاهایی از این طیف، امر اجتماعی در مصادیقی رخ مینماید همچون کنشگری زنان در ورزش، جنسیتزدگیها در عرصۀ ورزش، رقابت تیمهای ایرانی در کشورهای متخاصم، خرافهپرستی و جادوگری، شرط بندی و مکانیسم اطلاعات ورزشی در کشور، فساد نهادینه در سطوح مدیریتی میانی و کلان، مصرف بدن به مثابۀ کالا، اخلاق حرفهای در ورزش- بهخصوص در سطوح پایین-، زد و بندهای پشت صحنۀ میادین ورزشی و بغرنجهای جنسیتی-قومیتی عرصۀ ورزش، بحث سلبریتیهای ورزش به مثابۀ گروه مرجع و رویههای اجتماعیشدن جوانان این مرز وبوم. اینها همه حوزههای اجتماعی را در برمیگیرند که به هرحال مخاطب، تماشاگر یا مصرفکنندۀ محتوای تولیدی ورزشی در جلوی صحنه، الزاماً همیشه اشراف کاملی نسبت به ماوقع ندارند. امر اجتماعی در این کشاکش که مصادیق آنرا خدمتتان عرض نمودم، در بده بستان میان میدان ورزش، در رخکنهای ورزشی، در کریدورهای وزارتخانهها حتی کمیتههای بینالمللی و ملی و فدراسیونهای ورزشی و لابیهای پنهان قدرت سیاسی گاهی بر زمین هموار و صاف میرود و گاهی پای بر سنگلاخی از اعوجاجات متلاطم میگذارد.
در ادامه این نشست کاظم اولیایی به بیان نظرات خود پرداخت و گفت: ما در ورزش فوتبال با یک پدیده یا یک مقولۀ چندوجهی مواجه هستیم. جوامع امروز ما هر کدام به استعداد، توانایی و نیاز خودشان از ورزش فوتبال بهره میبرند و چون ویژگیهای خاصی در فوتبال نهفته است، ما میتوانیم با استفاده از فوتبال خیلی از آموزشهایی را که مستقیم در جامعۀ ما شاید جایگاه نداشته باشد، در اینجا به جامعه تزریق کنیم. ما خیلی تلاش کردیم که بیاییم ببینیم که آیا فوتبال یک پدیدۀ غربی است؟ یک پدیدۀ شرقی است؟ مال جهان سوم است؟ من خودم به اینجا رسیدهام که فوتبال چون یک نوعی هماهنگی با فطرت ما دارد، برای همۀ اعصار و همۀ نسلها میتواند جاذب باشد. دنیای متمدن، دنیای توسعهیافته، دنیای پیشرفته، در فوتبال بخشی از لذت بردن و آموزشهای مثبت را به نمایش میگذارد، ولی ما متأسفانه در کشور خودمان، پلیدی و پستی و پلشتی و سیاهی فوتبال را بیشتر به نمایش میگذاریم.
دکتر احمد بخارایی در بخش دیگری از این نشست گفت: ما در جامعهشناسی وقتی پدیدهها را مورد بررسی قرار میدهیم، هر پدیده به معنای عام آن در نظر میگیریم. حالا امروز موضوع بحث ما ورزش است. اگر در یک رابطۀ سیستماتیک بتوانیم آن را تعریف بکنیم، مثل یک موجود زنده؛ اجزای بدن چگونه در ارتباط با اجزای دیگر معنادار میشوند، و یا مستقلاً بیمعنا خواهند بود؟ ورزش و هر پدیدۀ اجتماعی هم اینگونه است. به همین خاطر عنوان این نشست «جایگاه امر اجتماعی، در پیوستار ورزش و سیاست» است. پیشفرض عنوان جلسه این است که ما باید به امر اجتماعی در تعریف آن توجه بکنیم و ببینیم آیا ورزش به عنوان یک امر اجتماعی در جامعه تلقی میشود یا خیر. اگر تلقی بشود آن وقت میتوانیم صحبت از کارکردش بکنیم، میتوانیم بگوییم خوب است، ارزشگذارانه، و بگوییم فرضاً تا این حد خوب است، اینقدر کارکرد دارد، اینقدر نقص دارد، آن وقت بیاییم به نواقصش بپردازیم. اگر که براساس تعریفی که ما از امر اجتماعی داریم، ورزش نمرۀ قابل قبولی نیاورد دیگر صحبت از درمان هم شاید بیهوده بشود. چرا؟ چون که فاقد کارکرد لازم میشود. من این را عرض کردم تا برسم به قسمت دوم این عنوان نشست که بعد از امر اجتماعی اشاره شده است؛ ورزش و سیاست. حالا ورزش را ما میگذاریم کنار، انواع ورزش به اعتبار شکل، به اعتبار محتوا، آن داستان خودش را دارد؛ اما لغت «سیاست» را که اینجا به کار رفته، من میخواهم عنوان را اصلاح بکنم؛ بگوییم امر سیاسی. امر سیاسی با سیاست فرق میکند. سیاست خوب است، ساز و کارهای ادارۀ یک جامعه است. سیاست یک امر طبیعی است. متدی که وجود دارد برای نظم بخشیدن به جامعه. اما آن چیزی که به تقابل با امر اجتماعی برمیخیزد و معمولاً تضاد هست، امر سیاسی است.
آقای اولیایی افزود: ما یک ورزش همگانی داریم یا ورزش برای همه که ورزش عمومی است و همۀ دنیا آن را به رسمیت میشناسند. در بیشتر کشورهای دنیا هم متولی این بحث، وزارتهای بهداری یا بهداشت هستند و برای جلوگیری امراض و سلامت جامعه است. ورزش دوم ورزش قهرمانی است. که حامی آن نیز هم در اکثر موارد دولتها هستند. فدراسیونها هستند و تیمهای ملی و توانمندی ملتها و قدرتمندی دولتها را به رخ هم میکشند. در نتیجه اینکه یک کلیت را در ورزش بگوییم، با این تنوع کاربرد یک مقدار تجزیه تحلیلش برای من کاملاً منطقی نیست. ما باید بیاییم جدا جدا بگوییم ورزش حرفهای در جامعۀ ما چه کاربردی دارد، شغل است؟ حرفه است؟ خوب اینجا من اشکالات زیادی بر چهل سال بعد از انقلاب میبینم؛ که ما اولین اشتباهمان این است که بهوسیلۀ شورای انقلاب آمدیم باشگاهها را به خیال اینکه دولت متولی همه چیز است، گفتیم دولتی است. حالا همۀ باشگاهها که مخصوصاً دو تا از باشگاههای مشمول و طرفدار بیشتر شامل شد. حالا دولت را متولی آن کردیم، که الان ما درواقع اینجا گروگان سیاست شدیم. چون فیفا یکی از اصولش عدم تبعیض جنسیتی است. حالا ما با کجسلیقگی و تعصبات خشک داریم خانمها را از یک حقوقی، بیدلیل محروم میکنیم. خود ورزش یک هنجار است. اگر ما بد مدیریتش کنیم به سمت ناهنجاری میرود. در این زمانه ما حداقل این احترام را در شرایط فعلی در تئوریاش حداقل داریم که امکانات ویژه برای خانمها داریم فراهم میکنیم و من اعتقاد دارم که در ورزش قهرمانی الان این امکان برای خانمهای ما وجود دارد که عرض اندام بکنند ولی آنکه ما تلاش کنیم که خانمها در صحنههای ورزش حضور فعالتری داشته باشند، این حتماً لازم است، و این باید اتفاق بیافتد. یعنی بیاید به خواستۀ عمومی تبدیل بشود و شرطش هم همین است مثلاً در مورد همین فوتبال ما به فیفا این را گفته بودیم که استادیومهای ما باید شرایط رفاهی مناسبی را برای خانمها ایجاد بکنند.
دکتر مدنی ادامه داد: برای بحث حضور خانمها در استادیوم ما بعد از بررسیهای مختلف نهایتاً به این نتیجه رسیدیم که مسأله، مسألۀ مدیریت است. ما حتی عازم قم بودیم که خدمت چند نفر از مراجع عظام برای این بحث برسیم. من خودم به شخصه اشتباه میکردم. من فکر میکردم که یک بحث دینی و فقهی هست. درحالیکه درست موقعی حل شد که اصلاً دغدغۀ خاطر علما به هیچ عنوان در این قضیه دخیل نبود و میشود گفت یک بحث فشارآورِ امر سیاسی بود. آنجا که شما قطعاً توضیح خواهید داد و استفاده میکنیم؛ بحث امر سیاسی است که آنجا مطرح شد و اصلاً امر اجتماعی هم نبود. به هر حال تلاشمان را کردیم و من متوجه شدم که این بحثی است که میشود گفت حتی دینی نیست. یک بحث ایدئولوژیک است و جای بحث دارد و واقعاً احساس نیاز میشود به جامعهشناسی که بیاید اینجا کمک کند.
دکتر بخارایی در بخش دیگری از سخنان خود اضافه کرد: برای ورزش یک وزارتخانه تشکیل شده است. معلوم است علیالظاهر به لحاظ شکل و فرم یک ایدۀ وسیعی را شامل میشود. عرض من این است که امر اجتماعی را تعریف کردم، گفتم که شق قبلش این است که فردیت تاریخی را مدنظر قرار بدهیم. این یک نسبت است بین یک امر قبلی و بعد از آن که میخواهیم بسنجیم. یکی نسبت به امر قبلی، دوم نسبت به پتانسیلی که الان وجود دارد. پتانسیلی که الان وجود دارد و محاسبهای که میشود و میزان دقتی که در اصل در قالب هزینه، خودش را نشان میدهد. به این دو اعتبار وقتی ما میسنجیم میبینیم که ورزش ما عقب است. ببینید این نسبی دیدن خیلی مهم است. من به عنوان یک جامعهشناسی که نگاه منتقدانه دارد از آن زاویه که نگاه میکنم نمرۀ قابل قبول نمیدهم. ولی معنیاش این نیست که نمرهاش صفر است. ممکن است نمرهاش 12 باشد و نمرۀ 12 برای شما و این نظام قابل قبول باشد. این امر اعتباری است. ولی برای من با توجه به آن گذشته، با توجه به تعریفی که از امر اجتماعی دارم قابل قبول نیست. من میگویم عینکی که من به چشم زدهام، عینک این نظریهپردازهاست، نگاه جامعهشناسی این است. این مربوط به غرب هم نیست که مثلاً شما بگویید حالا اینها را بگذاریم کنار، بیاییم اینجا و ببینیم چه میشود. دوِ ضربدر دو همیشه چهار است. ما نمیتوانیم بگوییم که حوزۀ علمیۀ قم دوست دارد پنج بشود، حالا بیاییم یک ترتیبی اتخاذ کنیم که دو ضربدر دو را بگوییم آقا پنج است، این را ثابت کنیم، اگر نکردیم بومی نشده! این اساساً خطاست. این سیر به نظر من سیر صعودی نیست به لحاظ کمی ممکن است افزایش پیدا کند، من کیفی نگاه میکنم. بحث کیفیت است.
مدير عامل پيشين باشگاه استقلال و پيشكسوت فوتبال گفت: آقای دکتر بخارایی من میگویم بهتر است واقعبین باشیم. نقدها وجود دارد. ضعفها وجود دارند. بهشت برین نیستیم، فشارهای اجتماعی هست. منتها ما بیاییم اجتماعی را تعریف کنیم. چقدرش خودخواسته است؟ چقدرش سوءِ مدیریت است؟ چقدرش تحمیلی است؟ چقدرش ارادی است؟ اینها را اگر تفکیک بکنیم، آن چیزی که وظیفۀ من است به عنوان ریشسفید ورزش و جامعهشناسی که جوانها حرف من را میشنوند، امید به آیندهدادن است. ایجاد توانمندی است. ما اگر بخواهیم غلبه بر این مسائل بکنیم باید توانمند باشیم.
دکتر مدنی در بخش پایانی این نشست گفت: راجع به ورزش زنان بحث خوشبینی بدبینی نیست. همینطور که جناب دکتر بخارایی هم فرمودند بحث واقعیت اجتماعی است. ببینید واقعیت اجتماعی این است الان، که با آن دست به گریبانیم. بچهها، دخترها اسپانسر ندارند. تیمهای دختران متلاشی میشود. از نظر اقتصادی خیلی ضعیفاند. پشتیبانیها وجود ندارند. ساز و کارهای قانونی که حتی خوب فیلمش هم ساخته شد که دختری که میخواست از کشور خارج شود و خروج از کشور او منوط است به مثلاً فرض بفرمایید اجازهای؛ آن مسائل حالا حقوقی قانونی هست، اینها همه نگاههای فرادست به فرودست است. یعنی در یک نظامی از سلطه داریم صحبت میکنیم که حالا ورزش را هم ذیل خودش میگیرد.