varzesh 0روز شانزدهم دی ماه سال 88، میزگردی در گروه جامعه‌شناسی ورزش انجمن جامعه‌شناسی ایران برگزار شد که طی آن "نقش ورزش در کاهش انحرافات اجتماعی" مورد بررسی قرار گرفت. در این میزگرد، دکتر سید مهدی آقاپور، دکتر سعید معیدفر و محسن صفابخش به سخنرانی و ارائه دیدگاه‌های خود پرداختند.

دکتر سید مهدی آقاپور عضو هیأت علمی گروه تربیت بدنی دانشگاه تهران و مدیر گروه جامعه‌شناسی ورزش انجمن جامعه‌شناسی ایران، میزگرد دی ماه گروه ورزش را با این مقدمه آغاز کرد: "ژانوس" در افسانه‌های یونان باستان، به عنوان خدایی شناخته می‌شود که چهره انسانی به خود گرفته است و از این رو، دو وجهه متضاد دارد. من معتقدم ورزش نیز در جامعه از چنین شرایطی برخوردار است. ورزش هم می‌تواند توسعه‌دهنده ارزش‌ها باشد و هم موجب گسترش رفتارهای غیراخلاقی و غیرارزشی. دو رهیافت مهم در خصوص ورزش، رهیافت "کارکرد جبران" و "رهیافت تربیت و اصلاح" است که من در بخش بعدی سخنانم تا حدی به آن می‌پردازم.

moeidfar 0پس از این مقدمه، دکتر سعید معیدفر، عضو هیأت علمی گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران، با تأکید بر نقش ورزش در پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی، گفت: اگر دیدگاه پاسونز در زمینه کارکردگرایی را در نظر بگیریم، می‌توانیم کارکردهای ورزش را مورد بررسی قرار دهیم. در واقع، ورزش از جمله عواملی است که می‌تواند فرد را در دستیابی به اهداف خود، از راه‌های مقبول اجتماعی، یاری کند. این در حالی است که در بحثی که مرتون تحت عنوان "بی‌هنجاری" مطرح می‌کند، گفته می‌شود که اگر در جامعه اهدافی وجود داشته باشند ولی راه‌های مورد قبولی برای دستیابی به آنها تعیین نشده باشد، شرایطی فراهم می‌آید که از برخی افراد جامعه، رفتاری نابهنجار سر زده و حتی اگر بین اهداف و راه‌های دستیابی به آنها تضادی باشد، ممکن است افراد به انحراف کشیده شوند که آشوب، سنت‌گرایی و عزلت و کناره‌گیری از جمله نمونه‌هایی از این انحرافات هستند.

وی افزود: با در نظر گرفتن نظریات پارسونز و مرتون، می‌توان گفت که اگر ورزش هدفی را در زندگی به ورزشکار نشان دهد و میان آن هدف و وسیله دستیابی به آن، تناسب لازم وجود داشته باشد، فرد رفتاری بهنجار خواهد داشت، اما در غیر این صورت، رفتار او نابهنجار خواهد بود. بدین ترتیب، گفته می‌شود که می‌توان از طریق ورزش و بازی‌ها، به افراد جامعه آموزش داد که چگونه اهداف خود را دنبال کرده و از راه‌های پذیرفته شده اجتماعی برای دستیابی به آنها بهره گیرند.

safabakhshدر بخش بعدی این میزگرد، محسن صفابخش، پژوهشگر موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران، به بیان دیدگاه‌های خود در این زمینه پرداخت. او گفت: متأسفانه در جامعه ما، گاهی نقش‌ مهم ورزش در کاهش انحرافات اجتماعی، مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرد. در بسیاری از کشورهای توسعه یافته، از جمله آمریکا، کانادا و ژاپن، از طرق مختلف، مانند ساخت ورزشگاه‌های عمومی و توجه به ورزش مدارس، تلاش می‌شود به نوعی، دسترسی به هدف عالی مردمی کردن ورزش امکان‌پذیر شده و به واسطه آن، ناهنجاری‌های اجتماعی کاهش یابند. این در حالی است که دولت ایران چندان در این راستا حرکت نمی‌کند.

وی ادامه داد: به نظر من، برای حرکت در این مسیر، باید ابتدا مسائل و آسیب‌های اجتماعی موجود در جامعه را مورد بررسی قرار داد. کتاب "جامعه‌شناسی مسائل اجتماعی معاصر در ایران"، نوشته دکتر معیدفر، یکی از آثار مفید در این زمینه است. از سوی دیگر، ترکیب و نزدیکی فعالیت‌های آکادمیک و فعالیت‌های اجتماعی در این زمینه، به جامعه‌شناس در شناخت مسائل جامعه، کمک زیادی خواهد کرد. مایکل بوروی معاون انجمن بین‌المللی جامعه‌شناسی، در سفر خود به ایران، در قالب نظریه‌ای که با عنوان جامعه‌شناسی مردم‌مدار مطرح کرد، لزوم ارتباط جامعه‌شناسی با توده مردم و بخش‌های مختلف جامعه را مورد توجه قرار داد. من معتقدم در شناخت آسیب‌های اجتماعی نیز این مسأله از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ چرا که در واقع، آسیب‌ اجتماعی رفتاری است که با هنجارهای پذیرفته شده در جامعه مغایرت داشته باشد.

صفابخش افزود: اگر هنجارها را به چند دسته هنجارهای ساده، سبک، متوسط و سنگین تقسیم کنیم، هنجارهای سنگین، امور مقدس و در مقابل آن، تابوها را در بر می‌گیرند و هنجارهای ساده و سبک، همان عادات اجتماعی هستند و در میان آنها، هنجارهای متوسط، مواردی هستند که به قانون تبدیل می‌شوند و رفتارهای آسیبی نیز بیشتر با همین نوع هنجارهای متوسط در ارتباطند. در بررسی عوامل موثر بر بی‌هنجاری و زیر پا گذاشتن قانون از سوی افراد جامعه، شش عامل اصلی شامل خانواده، مدرسه، رسانه، کوچه و خیابان و دوستان مهم شناخته شده‌اند. از سوی دیگر، به‌طور کلی، جامعه صنعتی جدید نقش مهمی در دامن زدن به موضوع آسیب‌های اجتماعی دارد و به دلیل تفاوت‌های آن با جامعه سنتی، برخی رفتارهای آسیبی به طور طبیعی ایجاد می‌شوند. در این رابطه، من در مقاله‌ای با عنوان "تأخیر فرهنگی در کلان‌شهر تهران" توضیح داده‌ام که چگونه فرآیند توسعه، اگر به طور صحیح هدایت نشود، تضادهای اجتماعی را در پی دارد. دکتر رفیع‌پور هم در این زمینه، در کتابی با عنوان "توسعه و تضاد" به این مسأله می‌پردازد.

وی همچنین تأکید کرد: در ایران، به ویژه طی دو دهه اخیر، رشد آسیب‌های اجتماعی بسیار زیاد بوده و باید در نظر داشت که اگر تراکم، پایداری و شدت این آسیب‌ها از حد مجاز بیشتر شود، بحران ایجاد شده و طبیعتاً در شرایط بحرانی، جامعه نمی‌تواند به حیات خود ادامه دهد. در ایران کنونی، آسیب‌هایی مانند طلاق، اعتیاد، دختران فراری، بزهکاری، و دزدی شیوع زیادی یافته و به خصوص در شهرهای بزرگ معضلاتی جدی را ایجاد کرده است.

در بخش دوم میزگرد گروه جامعه‌شناسی ورزش، هر یک از سخنرانان به بسط بیشتر دیدگاه خود، با توجه به مباحث ارائه شده پرداختند. در این قسمت، دکتر معیدفر گفت: به نظر من، ما باید تحلیل‌های ساختاری عمیق‌تری در رابطه با اینکه چرا در یک جامعه انحرافات زیاد می‌شود، داشته باشیم. حمایت از ورزش در جامعه، در کاهش انحرافات اجتماعی اثر دارد ولی تأثیر این رابطه را می‌توان بیشتر کرد. برای این منظور، باید مکانیسم‌های دیگری غیر از ورزش که در کاهش یا افزایش انحرافات اجتماعی مؤثرند، شناخته شده و در نهادهای اصلی جامعه تعدیلی برقرار شود که با کم‌ترین میزان آسیب‌ها و انحرافات مواجه باشیم؛ چرا که در غیر این صورت، با پدیده گریز از اجتماع را پیش رو خواهیم داشت.

وی ادامه داد: عموماً یک فرد نیازهای متنوعی دارد که باید از طریق اجتماع رفع شوند. اگر او از طریق جامعه بتواند به نیازهای اساسی و فیزیولوژیک خود دسترسی یابد، به اجتماع تن خواهد داد و در غیر این‌صورت، طبیعتاً هیچ علاقه‌ای به شرکت در گروه یا جامعه نخواهد داشت. بنابراین، باید دید که در یک جامعه، تا چه اندازه نهادهایی تأمین کننده نیازهای انسان‌های مختلف وجود دارند و تا چه حد این نهادها می‌توانند کارکرد خود را به نحوی نشان دهند که تعادلی همه جانبه برقرار شود. در این زمینه، پارسونز می‌گوید برای اینکه یک جامعه بتواند برقرار باشد و افراد به قواعد آن تن دهند، باید چهار چیز در آن محقق شود؛ نخست اینکه معیشت افراد تأمین بوده و در واقع، امکان دستیابی به "پول"، به عنوان یکی از ابزارهای تأمین معیشت، محقق باشد؛ چرا که در صورت عدم دسترسی افراد به پول، نیازهای فیزیولوژیک آنها تأمین نشده و در نتیجه، به قواعد اجتماعی تن نخواهند داد. عامل دوم در این رابطه را می‌توان "زور" نامید. لزوم وجود این عامل، به دلیل حضور افرادی است که معمولاً نیازهای افزون‌تری دارند و جامعه از طریق عامل زور می‌تواند آنها را کنترل کند. علاوه بر این، عامل دیگری که وجود آن از نظر پارسونز در یک جامعه ضروری است، "نفوذ نقش" است. این به معنای آن است که نقش افراد در جامعه معین بوده و آنها بتوانند در رابطه با یکدیگر انتظارات را برطرف کنند و در واقع، نوعی مبادله مؤثر بین نقش‌ها داشته باشند. طبیعی است که اگر در جامعه‌ای، افراد نقش و جایگاهی نداشته و شهروند درجه چندم محسوب شوند، کنترل تا حد زیادی با مشکل مواجه شده و احتمال افزایش انحراف و انزوای اجتماعی تشدید می‌شود. به بیان دیگر، وقتی افراد خود را درون بازی‌ای نابرابر و ناعادلانه احساس می‌کنند، تمایل بیشتری برای بر هم زدن کل قاعده آن بازی دارند. بالاخره چهارمین عاملی که برای برقراری جامعه ضروری شناخته شده، عامل "وجدان جمعی" یا همان اعتماد است که لزوم وجود اصولی مشترک در جامعه و پذیرش آن از سوی همگان را مشخص می‌کند. به میزانی که افراد در رابطه با آرمان‌ها و ارزش‌های جامعه احساس تعلق کنند، بهنجار شناخته می‌شوند ولی اگر هیچ نسبتی با آن ارزش‌ها و اصول نداشته باشند، از جامعه خارج شده و در جرگه بر هم زنندگان قاعده بازی قرار می‌گیرند.

معیدفر تأکید کرد: بر این اساس، وقتی عوامل اصلی رعایت قواعد در جامعه‌ای مهیا باشند، آن جامعه بسامان شده و بدین ترتیب، موارد مؤثر دیگری مانند ورزش، در افزایش همبستگی اجتماعی و کاهش بیشتر انحرافات اجتماعی ایفای نقش می‌کنند و تعادل در جامعه افزایش می‌یابد. این در حالی است که در مقابل، اگر در جامعه‌ای مکانیسم‌های اصلی نتوانند به درستی عمل کنند، ورزش نیز اثر معکوس خواهد داشت و به میدانی برای درگیری و افزایش تنش بدل می‌شود. مرتون می‌گوید در جوامعی که بنیادشان ویران شده، عده‌ای می‌خواهند با مکانیسم‌هایی، نوعی نظم مجازی و تصنعی ایجاد کنند. گاهی ورزش از جمله این مکانیسم‌هاست، چرا که امکان برقراری نظم با شیوه‌های دیگر وجود ندارد. این در حالی است که در چنین شرایطی، ورزش خود به نوعی انحراف بدل می‌شود، چون در جایگاه اصلی‌اش قرار نگرفته است. بنابراین می‌توان گفت که ورزش در جامعه‌ای می‌تواند موجب کاهش انحرافات اجتماعی شود که آن جامعه، بهنجار بوده و تعادل لازم بین نهادهای آن برقرار باشد و نیازهای اساسی افراد برطرف شود.

در ادامه این نشست، محسن صفابخش نیز در بخش دوم سخنرانی خود، گفت: فروید می‌گوید از طریق ورزش می‌توان اثرات بد روانی برخی چیزها را کاهش داد. من ده سال است که درباره مسائل تماشاگران مسابقات ورزشی تحقیقات میدانی می‌کنم. به نظر من، جامعه‌ای که بهنجار است، اگر تعادل نداشته باشد، دچار از هم گسیختگی می‌شود. بر اساس تئوری فروید، سه شیوه برای کاهش رفتار پرخاشگرایانه ذکر شده که یکی از آنها، صرف انرژی پرخاشگرایانه از طریق فعالیت‌های بدنی و دیگری، اعمال پرخاشگری مستقیم است. در جامعه‌ای که بین اهداف و ابزار رسیدن به آنها تناسب و تعادل نباشد، مسائل زیادی به وجود خواهد آمد و ورزش هم بستری می‌شود که فرد خود را به شیوه‌های مختلف تخلیه کند. براساس تئوری جان دالارد در مورد پرخاشگری، ورزش در سیری تکوینی، جای‌گزین جنگ‌های تن به تن شده و می‌تواند تا حدی امکان تخلیه هنجارهای مخرب را فراهم آورد. به عقیده من، در شرایطی که در جامعه‌ای، اوضاع نابسامان بوده و خشمی تلنبار شده در قشرهای گوناگون دیده می‌شود، برای تخلیه آن، بستری مهیاتر از عرصه ورزشی پیدا نمی‌شود؛ چرا که برای خشم تلنبار شده، اساساً چاره‌ای جز تخلیه وجود ندارد.

وی افزود: ما جامعه‌ای داریم که در سه دهه اخیر، وقایعی مانند انقلاب، جنگ و گذر از سنت به مدرنیته را تجربه کرده است و همه اینها باعث شده در ایران، پتانسیل خشمی تلنبار شده و با میزانی بسیار بیشتر از جوامع عادی وجود داشته باشد. این خشم باید تخلیه شود و اگر در عرصه ورزش، امکان تخلیه آن مهیا نشود؛ به محیط کار و مدرسه و دیگر نقاط جامعه منتقل شده و نتایج مضری را در بر خواهد داشت. در نتیجه، اگر دولت اتوبوس‌های شرکت واحد، ساختمان‌ها و تأسیسات ورزشگاه‌هایی مانند آزادی را بیمه حوادث کند، بهتر از این است که افراد خشم خود را به کوچه و محله آورده و با دیگران درگیر شوند. این درست است که ورزش می‌تواند باعث تخلیه هیجانات کاذب شود ولی باید توجه کرد که تمام مجاری تخلیه هیجان هم که در رژیم گذشته وجود داشته، امروز ممنوع شده و مجاری جدیدی برای تخلیه هیجان باز نشده و شاید به همین دلیل باشد که ما بیش از حد طبیعی، با مشکل نابهنجاری و پرخاشگری تماشاگران و ورزشکاران مواجهیم. این مسأله حتی در ورزشگاه‌های فوتسال خانم‌ها، به مراتب بیشتر از آقایان گزارش شده است.

در پایان این نشست، دکتر سیدمهدی آقاپور نیز در بیان دیدگاه خود، گفت: به نظر من، ورزش با پدیده‌های دیگر اجتماعی تفاوت‌های زیادی دارد و به همین دلیل، در هر جامعه‌ای و هر aghapour1شرایطی، ورزش پایه‌ و همگانی مفید خواهد بود. از این نظر، ورزش پایه با ورزش قهرمانی بسیار متفاوت است. ورزش پایه، خود در تقویت سیاست و نظم اجتماعی نقش بسیار مؤثری داشته و برای سلامت عمومی ضروری شناخته می‌شود. از سوی دیگر، در مباحث اجتماعی، تفاوت‌های ورزش نوین با ورزش قدیم را نیز باید در نظر گرفت. ورزش قدیم عموماً توأم با اخلاق بود. این در حالی است که ورزش نوین، با نظام اجتماعی و جامعه جدید شکل گرفته که نوعاً جامعه‌ای است که رابطه پیشین را با اخلاق و ارزش‌ها ندارد.

وی در تکمیل بحثی که در آغاز نشست مطرح کرده بود، گفت: در ورزش، دو رویکرد عمده "جبران" و "اصلاح و تربیت" وجود دارد. رویکرد جبران بیشتر در مورد ورزش‌های سنگین و برای ارضای نیازهای ارضاء نشده روانی، معیشتی و ... به کار می‌رود؛ مثل پناه بردن بزهکاران به ورزش‌های با قدرت بدنی بالا. در روسیه تحقیقی در مورد جوانانی که بوکس کار می‌کنند، انجام شده و نتیجه آن، یبان‌گر رشد سطوح اخلاقی این جوانان بوده است. در تهران نیز تحقیقی در مورد ورزشکاران نوجوان در دو رشته کشتی و فوتبال صورت گرفته و نتایج نشان داده که هر دو گروه، از نظر عِرق ملی و مذهبی، چه در نظر و چه در عمل، از سطحی متوسط به پایین برخوردار بوده و برد در مسابقات، انگیزه اصلی آنها را تشکیل می‌دهد. در تحقیق دیگری که در مورد پانصد بزهکار نوجوان انجام شده، دیده شده که آنها عموماً در نقاط مختلف دنیا، از خصوصیات و ویژگی‌های مشترکی برخوردارند. ما در زمینه ورزش، روشی تقلیدی را در پیش گرفته‌ایم. ورزش پدیده‌ای اجتماعی است و از علل و عواملی برخوردار است که گسترش می‌یابند، ارتباط برقرار می‌کنند و به شیوه‌های عملی و نظری قابل تحلیل‌اند. این پدیده برای اینکه بتواند در برابر پدیده‌های اجتماعی دیگری مانند اعتیاد، مقابله کند؛ ‌نیاز به توجه، رسیدگی، بودجه و مدیریت مناسب دارد و در این زمینه لازم است که بر جنبه پرورشی، همگانی و تقویتی ورزش تأکید شود. به نظر من، در مورد نقش ورزش در کاهش انحرافات اجتماعی، لازم است که سیاست‌های خاصی در نظر گرفته شده و نهادهای مسئول توجه ویژه‌ای به این مسأله داشته باشند و در عین حال، از تجارب کشورهای دیگر نیز استفاده شود.