shahr 3نشست روز یازدهم مهر ماه 1391گروه جامعه‌شناسی شهر انجمن جامعه‌شناسی ایران که به نقد کتاب "فرهنگ و شهر: چرخش فرهنگی در گفتمان‌های شهری، با تاکید بر مطالعات شهر تهران"، اختصاص داشت، در سالن اجتماعات انجمن برگزار شد. این کتاب به سفارش معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران توسط دکتر نعمت الله فاضلی، انسان‌شناس واستاد دانشگاه علامه طباطبایی تالیف شده است.

در ابتدای این نشست دکتر فاضلی کتاب را به اختصار معرفی کرد و سپس دکتر محمد قانعی‌راد، دکتر پرویز اجلالی و دکتر جواد مهدی‌زاده به نقد و بررسی کتاب پرداختند.

دکتر فاضلی با اشاره به این که کتاب "فرهنگ وشهر"، توصیف و تحلیل فرهنگ شهری ایران، با تمرکز بر شهر تهران است، و مکمل کتاب‌های جامعه‌شناسی فرهنگی ایران و تجدد بومی قلمداد می‌شود، گفت: این کتاب به شهر تهران بر اساس تجربه زیسته ساکنان آن می‌پردازد وکوشیده که در آن از نگاه آسیب‌شناسانه پرهیز شود. به گفته وی بخش اول کتاب حاصل گفت‌وگویی با محمدرضا شمسی است که مورد بازبینی قرار گرفته است و بخش دوم از چند مطالعه موردی تشکیل شده است. البته درهمه بخش‌ها موضوع اصلی فرهنگی شدن و یا چرخش فرهنگی است. فاضلی مدعی شد که در آثارش نه از چشم جامعه‌شناس و یا برنامه‌ریز شهری، بلکه از منظر مطالعات فرهنگی و انسان‌شناسی فرهنگی به جامعه ایران نگاه می‌کند و افزود که کتاب فرهنگ و شهر طرح مسئله‌ای است، با رویکرد مطالعات فرهنگی که مشخصاً درباره شهر تهران و نه تمام شهرهای ایران صدق می‌کند. او همچنین از چند کتاب دیگرش نام برد که طبق گفته او تکمیل کننده کتاب فرهنگ و شهر هستند. از جمله به اثری با عنوان "مردم نگاری شهری" اشاره کرد که روش‌های کیفی و مردم نگارانه را توضیح می‌دهد. کتاب دیگری با نام "خانواده و شهر" که رویکرد یاد شده را از طریق فراتحلیل‌های صورت گرفته با دقت بیشتری دنبال می‌کند.

در بخش دوم این نشست، دکتر مهدی‌زاده، برنامه‌ریز شهری، ابتدا به نقاط قوت کتاب اشاره کرد. به نظر او کتاب از این بابت که نگاه میان رشته‌ای را تقویت می‌کند و فارغ از پیش‌داوری‌های ایدئولوژیک است، بسیار ارزشمند است. نگاه جهانی- محلی که گره‌گاه نظری بسیارخوبی است که کمک می‌کند تا خود را به درستی از بیرون بنگریم و ایران را در پیوند با جهان بشناسیم، نگاه پسامدرن به شهر، تاکید روی روش کیفی و سعی بر نظریه آفرینی و به کارگیری مفاهیمی همچون ظرفیت آرزومندی که مفهوم خوبی برای نشان دادن پیچیدگی‌ها و تناقض‌های جامعه ماست، و سرانجام اشاره به گسست بین عینیت و ذهنیت که با واژه‌ای به نام گسل در کتاب از آن یاد شده است. همه وهمه از نقاط قوت کتابند که باعث شده‌اند تهران به مثابه شهری فرهنگی به نحو مناسبی مورد ارزیابی قرار گیرد. نگاه این کتاب بیشتر در رویکرد اصلاحی از انواع گفتمان‌های پسامدرن می‌گنجد.

در بخش نقد کتاب، مهدی‌زاده خواستار روشن شدن مفهوم چرخش فرهنگی و به خصوص تعیین بار مثبت یا منفی آن شد تا از ابهام متن کاسته شود. وی همچنین از جای خالی صحبت از فرهنگ شهرنشینی در کنار فرهنگ شهری یاد کرد که به نظر او در کنار ایده‌ها و رفتارها در ساختن یک جامعه پسامدرن نقش به سزایی دارند. مهدی‌زاده همچنین از دید برنامه‌ریزی شهری به چند مقوله در باب فرهنگ شهرنشینی اشاره کرد از جمله این که می‌توان به فرهنگ شهروندی، فرهنگ زیست محیطی، فرهنگ ترافیک و حمل و نقل و در آخر فرهنگ فراغت اشاره کرد.

مهدی‌زاده به جای خالی شرح و بسط مفهوم کلان شهر در قسمت مقدمه اشاره نمود. وی همچنین به دوگانگی در ساختار بخش اول کتاب که سبب نوعی اغتشاش فکری می‌شود نیز اشاره نمود. در ادامه استفاده از نمودار، عکس و غیره را مواردی در کمک به هماهنگی با نگاه پسامدرن کتاب دانست که جای آن را در کتاب خالی یافته بود. در پایان به چند کتاب که از منابع ارزشمند محسوب می‌شوند نیز اشاره کرد و پیشنهاد داد که به هنگام تجدید چاپ بهتر است از آنها نیز استفاده شود، از جمله این منابع، مقاله ویژگی‌های شهرهای اسلامی احمد اشرف، تاریخ شهر و شهرنشینی دکتر پاکزاد بود.

در ادامه این جلسه،دکتر قانعی‌راد با مطرح کردن مشکل بسیاری از مطالعات اجتماعی امروز ایران که به نظر او غفلت از اندیشه پردازی وگرفتار ماندن در بازی با داده‌هاست اشاره کرد و مزیت کتاب "فرهنگ و شهر" را، تلاش ارزشمند مولف برای پر کردن خلا نظریه‌پردازی به جای بازی با اطلاعات دانست. در امتداد این بحث وی به ضرورت نقد جدی نگاه مهندسی در مطالعات شهری پرداخت. به نظر وی نقد مهندسان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، زیرا در نگاه آنها به شهر، فقط کالبد شهر را دیده می‌شود و رویکرد پوزیتویستی و منطق ریاضی گونه آنان مانع از آن می‌شود که به کیفیت زندگی شهری بپردازند. البته این رویکرد منحصر به مهندسان نیست بسیاری از عالمان اجتماعی هم به شهر همین طور نگاه می‌کنند. در حالی که توجه به کیفیت زندگی شهری و این که شهروندان تا چه اندازه از زندگی خود رضایت داشته باشند بسیار مهم است و توجه به این مهم مستلزم گسترش رویکرد فرهنگی و نرم افزاری در کنار رویکرد سخت افزاری در مطالعات شهری است. نکته مهم دیگر به نظر قانعی‌راد، توجه به تنوع فرهنگی تهران و دیگر شهرهای ایران به عنوان سرمایه‌ای نمادین است، برای مثال تنوع قومی، زبانی و مذهبی که بعضی آنرا تهدید می‌انگارند، برای شهر بزرگی مثل تهران می‌تواند ثروت باشد. بدون تردید حسن کتاب دکتر فاضلی را در همین‌جا می‌توان یافت یعنی در نگاه فرهنگی ونرم افزاری به شهر و در نظریه پردازی وتامل به جای داده نگاری و تحلیل‌های آماری سطحی.

اما باید توجه داشت که آنچه دکتر فاضلی و دیگران چرخش فرهنگی می‌نامند در واقع بازگشت به آراء جامعه‌شناسان کلاسیک است و این داعیه که نگاه فرهنگی به معنای کنار گذاشتن جامعه‌شناسی و بی مهری به آن است از اساس بی‌بنیاد است. وی خاطر نشان کرد که بعد از خلا توجه به رویکرد فرهنگی از دهه 20 تا دهه 60، از سال 1968 به بعد تمرکز بر روی رویکرد مذکور صورت گرفت و در بسیاری از زمینه‌ها پیش رفت و از این لحاظ فرهنگ‌گرایی نوعی چرخشی مدیریتی – معرفت‌شناختی محسوب می‌شد، اما بتدریج رویکرد مذکور به جایی رسید که با بازی با برخی اصطلاحات مثل پسامدرن شدن، یا زیبایی‌شناسانه شدن یا فرهنگی شدن ادعا شد که جهان اساسا به یک پدیده فرهنگی تبدیل شده است. از دید قانعی‌راد این مدعاها اساسا مخالف با سنت جامعه‌شناسی است. به عقیده او چنین بینشی نمی‌تواند به حل مشکلات شهری کمک کند . تقلیل رویکرد فرهنگی به مطالعات فرهنگی نیز کار درستی نیست. او تاکید کرد که انحلال امر اجتماعی، امر اقتصادی و غیره می‌تواند در تحلیل شهر تهران بسیار خطرساز باشد. چرا که واقعیت شهر چیز دیگری را بازگو می‌کند. به کارگیری مفاهیم اضمحلال امر اجتماعی و رسانه‌ای شدن که از مفاهیم بودریار است و درباره شهرهایی چون لس‌آنجلس به کار گرفته شده است برای شهر تهران قابل تامل می‌باشد. دکتر قانعی‌راد متذکر شد که گرچه در برخی بخش‌های این کتاب از جامعه‌شناسی یاد می‌شود اما بر خلاف ادعای کار جمعی، این کتاب تاحدی به طرد گفتمان جامعه‌شناسی در کنار کاربرد بی‌مهابای نظریات سنگین آن مثل سرمایه نمادین بوردیو و غیره می‌پردازد. او با این دیدگاه کتاب مبنی بر این که تمام قلمروهای سیاسی، اقتصادی ، اجتماعی در فرهنگ حل شده‌اند هم عقیده نیست. قانعی‌راد بر ضرورت توسعه فضاهای عمومی و نیز تقویت مناسبات اجتماعی تاکید کرده و بحث ناکارامدی سرای محله‌ها در ایجاد مناسبات همسایگی را قابل تامل پنداشت و از تغییر شکل همسایگی در دوران جدید یاد کرد که با شکل قدیمی آن در دوران قرون وسطی متفاوت است.

در ادامه نشست دکتر اجلالی نیز مثل منتقدان دیگر نکات مثبت کتاب را برشمرد و از متن روان وجذاب و نظام‌مند آن برای بیان زندگی شهری تعریف کرد و اضافه کرد که با این ادعا که جهان فرهنگی‌تر شده است مخالفتی ندارد. بدون تردید بالا رفتن تولید و درآمد و به دنبال آن بهبود سطح زندگی گروه‌های بزرگی از مردم در جهان و در ایران در نیمه دوم قرن بیستم به بالارفتن سطح سواد و آگاهی‌های اکثریت مردم، گسترش رسانه‌ها و ارتباطات مجازی و واقعی، جهانی شدن اقتصاد، گسترش سبک زندگی طبقه متوسط حتی در میان کسانی که از نظر اقتصادی رفاه طبقه متوسط را ندارند، انجامیده است. معلوم است که برای مردم با سوادتر فرهنگ بسیار مهم‌تر از مردم کم دانش است که از حد معاش فراتر نمی‌روند. اما دیدن این واقعیت یک چیز است و ادعای گزاف‌برخی پسامدرن‌ها که گویا فرهنگ همه چیز را در خود خلاصه می‌کند وخارج از فرهنگ چیزی وجود ندارد چیزی دیگر. این داعیه‌هاجز بازی با کلمات نیستند. به نظر من اگر جهان آکادمیک را به جهان مد تشبیه کنیم اصلاً راه اشتباهی نرفته‌ایم . در دنیای آکادمیا هم هرچند وقت یکبار چیزی مد می‌شود. تا مدتها همه چیز اقتصاد شده بود بعد یک دوره انقلابی پیش آمد که سیاست همه چیز را دربرگرفت وحالاهم مد این است که بگوییم همه چیز فرهنگ است. به نظر من عالم اجتماعی زیرک وباهوش باید همیشه فراتر از این موج‌ها بایستد و تحت تاثیر مد قرار نگیرد. پدیده اجتماعی کثیرالوجه است در آن واحد هم اقتصادی، هم اجتماعی، هم محیطی، وهم فرهنگی است. این دستاورد چند دهه بحث وگفتگو میان اندیشمندان اجتماعی است نباید آن را فراموش کنیم واز چاله به چاه بیفتیم. همان طور که دکتر فاضلی در کتابش از قول تری ایگلتون آورده اگر چرخش فرهنگی به معنای تقلیل همه چیز در فرهنگ یا دربرگرفتن همه چیز توسط فرهنگ باشد همان قدر غلط است که تقلیل همه چیز به اقتصاد یا سیاست. این خطری است که باید از آن پرهیز کنیم. البته من نمی‌گویم دکتر فاضلی گرفتار این دام شده اما بعضی جاها کتاب از این بابت مبهم است. برخی پسامدرن‌ها شناخت حقیقت را ناممکن می‌دانند و واژه شناسایی را به کار نمی‌برند و به جای آن از بازنمایی واقعیت استفاده می‌کنند. اما دکتر فاضلی واژه شناسایی را به کاربرده ولی درتحلیل حیات شهری تهران به عوامل اقتصادی وسیاسی کم بها داده است. سئوال من این است که مثلاً در تهران اگر رفا ه ورونق نسبی ناشی از سرمایه‌گذاری و پمپاژ در آمدهای نفتی در طول 60 سال گذشته نبود که تا همین اواخر بیش و کم ادامه داشته است و یا سیاست گسترش تحصیلات نبود، آیا بازهم تهران فرهنگی‌تر از گذشته می‌شد؟ وبرعکس اگر بحران‌های اقتصادی – سیاسی، فقر و ناامنی گسترش یابند، چه میزان از آن فرهنگی شدن باقی می‌ماند.

در بحث‌های مصداقی، دکتر فاضلی نمونه‌هایی از تحولات جمع‌های جوانان نسبت به نسل‌های گذشته مثل طلب برابری جنسیتی، میل به گفتگو وتعامل، توجه وعلاقه به جهان ومیل به حضور ومشارکت درعرصه جهان را به زیبایی و درستی تشریح می‌کند. به نظرمن همه این تغییرات واقعی‌اند واتفاق افتاده‌اند. اما در این بخش فاکت‌های تاریخی خیلی ناقص و کوتاه مدتند. چنین مطالعه‌ای نیازمند یک بررسی تاریخی دقیق‌تر وجامع‌تر است. تغییرات فضاهای شهری و سبک زندگی در شهرهای ایرانی بسیار متنوع وشگفت انگیز بوده است و رد یابی آنها دقت بسیاربیشتری از این می‌خواهد که مثلاً در بررسی کافه‌ها از قهوه خانه‌های آغاز قرن شمسی یکباره به کافی شاپ های دهه 1380 بپریم .

یک بعد دیگر چرخش فرهنگی در ایران به نظر من این است که کشور ما 150 سال است که در تب و تاب مدرن شدن است و در این میان جدا کردن یک نقطه پسامدرن از مدرن معنایی ندارد؛ آنچه که مهم است این است که در دهه‌های گذشته بخش بزرگی از این فرایند مدرن شدن از بالا بوده اما امروزه بخش بزرگی از این فرایند از پایین صورت می‌گیرد، و به نظر من مدرن شدن یک فرایند غربی نیست. هرچند که از جهان صنعتی تاثیرگرفته است ولی اساساً کوششی است خودجوش برای سازگار شدن با شرایط نوین زندگی که در ذهن تک تک مردم اتفاق می‌افتد. او در پایان متذکر شد که نقطه قوت کتاب دکتر فاضلی استفاده از مشاهده و تماشای زندگی اجتماعی آن گونه که هست و کشاندن نظریه تا سطح زندگی روزمره و تحلیل آن است که بسیار اهمیت دارد و همان جامعه‌شناسی واقعی است که اگر با داده‌های تاریخی دقیق تلفیق شود بسیار پربارتر خواهد شد.

فاضلی در پاسخ به سخنان دکتر اجلالی در رابطه با فرهنگ این نکته را مطرح کرد که خود او هم سعی داشته است تا از نگاه تک عاملی پرهیز کند و به این معنا فرهنگ را نه در معنای ذهنی آن بلکه در معنای هم زندگی مادی و هم چالش‌هایی که با آن مواجه هستیم مانند اعتیاد و طلاق و غیره به کار گرفته است. وی همچنین افزود که منظورش از به کار گرفتن رویکرد فرهنگی به کارگرفتن آن به عنوان یک رویکرد جدید و سرجمع رویکردهای دیگر و نه کاربرد آن به عنوان یک مد دانشگاهی بوده است. وی در ادامه سخنان دکتر قانعی‌راد توضیح داد که از دید او سیاست در ایران در فرهنگ ادغام شده است، چرا که برای مثال در صداو سیما در ساخت مکان‌های مذهبی و غیره رویکردی فرهنگی وجود دارد. وی افزود که هرگز به طور خودآگاه به دنبال معنای اضمحلال امر اجتماعی نبوده و به دنبال ستیز با جامعه‌شناسی نیست.