SeeydImami 1”زمینه‏های جامعه‏شناختی پذیرش و تبلیغ فرقه‏های پروتستانی ایالات متحده در خارج از آمریکا“ عنوان اعلام شده‏ی یکی از نشست‏های گروه جامعه‏شناسی دین انجمن جامعه‏شناسی ایران بود. در این جلسه، دکتر کاووس سیدامامی، عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق (ع)، در سخنرانی خود، به بررسی ترویج و رشد مسلک ”پنتکاستالیسم“، به عنوان یکی از شعب پروتستانیسم انجیلی، از دیدگاه جامعه‏شناسی پرداخت. به گفته‏ی وی، این مسلک که خاستگاه اصلی آن ایالات متحده‏ی آمریکا است، در دنیای امروز به سرعت در حال رشد بوده و تقریباً در همه جای جهان گسترش پیدا کرده است.

دکتر سیدامامی در بحث خود گفت: کسانی که با مباحث مربوط به بازار دینی در آمریکا آشنا هستند، می‏دانند که حدود سه دهه است که پروتستان‏های محافظه‏کار موقعیت کمی و کیفی خود را در آن کشور افزایش داده و هم اکنون حدود یک چهارم جمعیت را تشکیل می‏دهند تا حدی که در چند انتخابات اخیر، میزان قابل توجهی از آرای رأی دهندگان آمریکا را پروتستان‏های انجیلی هدایت می‏کردند. در واقع، تنها در دو دهه‏ی 70 و 80 کلیساهای انجیلی حدود 6 میلیون عضو جدید را ثبت کرده‏اند. این در حالی است که کلیساهای لیبرال حدود 2 میلیون و 600 هزار نفر عضو را در این دو دهه از دست داده‏اند و این امر در چارچوب همان چیزی است که پیتر برگر آن را خیزش مذهبی جدید و به قولی افول سکولاریسم می‏نامد.

وی افزود: در میان مجموعه‏ی پروتستان‏های محافظه‏کار، چه در آمریکا و چه در سایر کشورها، تشکل‏هایی که خود را پنتکاستال می‏دانند به مراتب بیش از سایر گروه‏های انجیلی در حال رشد بوده‏اند. به طوری که اگر امروز از کلیسای کاتولیک فاکتور بگیریم، پنتکاستالیست‏ها بزرگ‏ترین گروه مذهبی را تشکیل می‏دهند.

سخنران این نشست، پس از بیان این مقدمه، با طرح این پرسش که ”پنتکاستالیست‏ها چه کسانی بوده و چرا تا این حد سریع در حال رشد و پراکنده شدن در همه ‏جای دنیا هستند؟“، ابتدا به بیان برخی مشخصات مهم این جنبش مذهبی پرداخت و سپس شیوه‏هایی که این گروه برای پیشبرد اهداف خود استفاده کرده‏اند را مورد بررسی قرار داد.

وی در این راستا گفت: علی‏رغم مشترکات زیادی که میان پنتکاستالیست‏ها و بنیادگرایان پروتستان وجود دارد، این دو فرقه‏ی پروتستانی اصرار دارند که مرزهای خود را جدا نگاه دارند و اگرچه آنها در برخی زمینه‏ها جبهه‏های واحدی دارند ولی در بسیاری از زمینه‏های دیگر مانند آموزه‏های دینی، مباحث کلامی و برخی آیین‏ها و مناسک مذهبی کاملاً مرزبندی خود را نگاه داشته و در خیلی مواقع، حتی در جبهه‏های مخالف یکدیگر قرار می‏گیرند تا جایی که حتی می‏توان گفت اطلاق عنوان پروتستان‏های محافظه‏کار به همه‏ی این‏ها چندان دقیق نیست.

سیدامامی خاطرنشان کرد: واژه‏ی ”پنتکاست“ به معنای عید پنجاهه است. بنا به تعریف ویلیام جوزف سایمون، بنیانگذار پنتکاستالیست، چنان‏که در روایات مسیحی آمده است 50 روز بعد از فوت مسیح و زنده شدن دوباره‏ی او، روح‏القدس بر حواریون ظاهر می‏شود و در هنگام ظهور او، آنها قدرت تکلم به زبان‏های باستانی را پیدا می‏کنند و بدین وسیله روح‏القدس راه را به حواریون نشان می‏دهد و از آن زمان، آنها راه افتاده و راه مسیح را در همه‏ی دنیا تبلیغ می‏کنند. امروز نیز پنتکاستالیست‏ها در سایه‏ی اصلی‏ترین اعتقاد خود، یعنی انتظار تجلی روح در مراسم عبادی و غسل تعمید در روح‏القدس که مشخصه‏ی آن زبان منقسم است، شناخته می‏شوند.

وی در بیان بعد اعتقادی پنتکاستالیست‏ها گفت: آنها از این حیث مشترکات زیادی با بنیادگرایان یا سایر پروتستان‏های محافظه‏کار دارند که از همه مهم‏تر، مخالفت‏شان با کلیساهای متعارف، یا به قول خودشان لیبرالیزه شده، و همین طور قائل بودن به باورهای پیشاهزاره‏گرایی است. در واقع هر دوی آنها معتقدند که مسیح اول ظهور کرده و سپس هزاره آغاز می‏شود. اما تفاوت اصلی پنتکاستالیست‏ها با بنیادگرایان، در درک آنها از مسیر تاریخ است. پنتکاستالیست‏ها برای متون دینی به هیچ وجه اصالت بنیادگرایان مسیحی را قائل نیستند. در واقع آنها معتقدند که نوعی دینامیسم در پیام خدا وجود دارد و این پیام را روح‏القدس به طور دائم به مردم می‏رساند. بنابراین مسیر را روح‏القدس مشخص می‏کند. در صورتی که از نظر بنیادگرایان پروتستانی، تمام مسیر تاریخ از قبل تعیین شده و به وضوح در نص صریح اناجیل چهارگانه و سایر کتب مقدس بیان شده است.

دکتر سیدامامی افزود: تفاوت مهم دیگر این دو گروه با هم این است که بنیادگرایان مسیحی معتقدند که نشانه‏های معجزه آسایی که در انجیل و سایر متون راجع به آنها صحبت شده مربوط به دوره‏ی اولیه‏ی مسیحیت است و از زمانی که اناجیل جمع‏آوری شده و مکتوب شده‏اند، دیگر نیازی به این معجزه‏ها نبوده و در واقع هرچه از آن زمان به بعد وجود دارد، متن است و آن متن اصالت دارد، ولی پنتکاستالیست‏ها فکر می‏کنند که این نوع معجزه‏ها ادامه داشته و ما هر روز شاهد آن‏ها هستیم.

او ادامه داد: در بعد مناسکی نیز تفاوت‏های روشنی وجود دارد. پنتکاستالیست‏ها علاوه بر جلسات وعظ متعارف، مراسم دعای دسته‏جمعی دارند که روی آن بسیار هم تأکید می‏کنند. در واقع نقش دعای دسته‏جمعی فرو رفتن به حالت خلسه و افتادن به وضع شوری است که از نشانه‏های ظهور روح‏القدس است و طی آن زبان افراد می‏گیرد و آنها به زبان‏های عجیب و غریب شروع به صحبت می‏کنند و این همان پدیده‏ای است که پنتکاستالیست‏ها آن را به عنوان ظهور روح‏القدس در جسم افراد می‏دانند و کسی که به این درجه نائل شده، از نظر آنها، کسی است که غسل تعمید در روح‏القدس یافته است.

وی ”ایمان درمانی“ را از جمله‏ی دیگر مسائلی معرفی کرد که در مراسم عبادی پنتکاستالیست‏ها دیده می‏شود و گفت که آنها سعی می‏کنند که از این طریق دردها و آلام مختلف جسمی اعضاء را شفا دهند و این قضیه جنبه‏ی تلویزیونی هم پیدا کرده و تأثیر بسیار زیادی بر افراد داشته است.

به گفته‏ی دکتر سیدامامی، گرویدن به کیش پنتکاستالیسم نیاز به هیچ تشریفات خاصی ندارد و برخلاف مسیحیت کاتولیک و سایر ادیان، کافی است که فرد بدون میانجی‏گری شخص دیگری، تنها احساس کند که مسیح در وجودش است و خود را به او بسپارد. در واقع می‏توان گفت که این یک تصمیم فردی است.

این محقق افزود: آداب مذهبی پنتکاستالیست‏ها اگرچه در میان سایر مسیحیان بسیار بحث برانگیز بوده و در مواردی حتی انتقادات شدیدی را از سوی دیگران به همراه داشته، اما آن چنان جذابیت‏هایی داشته که در بسیاری از کلیساهای غیر پنتکاستالی نیز به شدت مرسوم شده است؛ تا حدی که این کلیساها را کلیساهای شبه پنتکاستالی یا کلیساهای کاریزمایی می‏نامند که حتی نمونه‏های آنها در میان کلیساهای کاتولیک هم دیده می‏شوند.

وی تأکید کرد: اصولاً در پنتکاستالیسم، برخلاف سایر شاخه‏های پروتستانیزم انجیلی، تأکید بر آموزه‏ها یا الهیات نیست، بلکه تجربه بسیار مهم است. یعنی در واقع وصل شدن به الوهیت اساساً جنبه‏ی تجربی دارد و این شاید یکی از رموز موفقیت پنتکاستالیست‏‏ها باشد که فرد در مراحل اولیه‏ی گرویدن به این کیش، می‏تواند در شرایطی قرار گیرد که تجربه‏ی معنوی و دینی عمیقی داشته باشد. در واقع، این امر خیلی با فرهنگ مصرف‏گرایی جهان امروز ما مطابقت دارد. در فرهنگی که می‏خواهیم همه چیز را در یک بسته‏ی مصرفی قرار داده و بلافاصله آن را حس کنیم پنتکاستالیست‏ها نیز دین بسته‏بندی شده‏ای را در خدمت افراد قرار می‏دهند که بدان وسیله آنها می‏توانند بلافاصله تجربه‏های مذهبی را احساس کنند. اصلی‏ترین موعظه‏ی پنتکاستالیست‏ها این است که اگر فرد با تمام وجود خود را به عیسی مسیح بسپارد و رفتار و کردار خویش را نیز در این راستا تغییر دهد، از برکت الهی چه در دنیا و چه در آخرت برخوردار خواهد شد. در واقع، الهیاتی که پنتکالیست‏ها تجویز می‏کنند تحت عنوان الهیات برکت یا الهیات سلامت و ثروت نام‏گذاری شده است. به اعتقاد پنتکاستالیست‏ها، همه‏ی مسیحیانی که عمیقاً به انجیل ایمان دارند حق بهره‏مندی از ثروت و سلامت را خواهند داشت و می‏توانند این دو خواسته را با ایمان و دعا در مراسم مذهبی و در کنار گزینش‏های درست خود در زندگی به‏دست آورند. نکته‏ی مهم دیگر این است که پنتکاستالیست‏ها، مانند بسیاری از فرقه‏های بنیادگرا یا جنبش‏های دینی احیاگرایانه در عصر معاصر، خیلی در بند تشکیلات رسمی کلیسا یا سلسله مراتب روحانیت نبوده و اصولاً نوعی نگرش ضد روحانیت رسمی دارند. بسیاری از وعاظ آنها افراد کم سوادی در زمینه‏ی الهیات هستند که لزوماً مدرسه‏ی کشیشی نرفته و معلومات خاصی در این زمینه ندارند. به عبارتی، آنها تنها وعاظ و سخنگویان خوبی بوده و جذبه‏ی کاریزمایی دارند.

دکتر سیدامامی در ادامه‏ی این نشست به ارائه نتایج مطالعه‏ی خود در زمینه‏ی گسترش پنتکاستالیسم در نقاط مختلف دنیا پرداخت و در این باره گفت: این توسعه در قالب تشکیلات خاصی صورت نمی‏گیرد. پنتکاستالیست‏ها خود در آمریکای شمالی به چندین کلیسا، فرقه و گروه تقسیم می‏شوند. آنها در خیلی از موارد با هم در حال رقابت بوده و در کشورهای دیگر به طور جداگانه در حال تبلیغ هستند. با وجود آن‏که یک تشکیلات رسمی موسوم به فدراسیون جهانی پنتکاستال ((PWF از سال 1940 وجود داشته ولی ظاهراً تنها حدود 10% از گروه‏های پنتکاستالیستی، عضو آن هستند. بنابراین نباید این فرض را در نظر گرفت که همه‏ی پنتکاستالیست‏ها یک جنبش جهانی مشترک را شامل می‏شوند.

به گفته‏ی وی، پنتکاستالیسم در دهه‏ی 80، بعد از صدور از آمریکای شمالی به اروپا، رشد خود را در سایر نقاط دنیا آغاز کرد. یکی از ویژگی‏های مبلغان این مسلک این است که آنها در کلیساهای پروتستانی قدیمی نفوذ کرده و به تدریج آنها را اشغال می‏کنند. آنها بیشتر در بین اقشار کم درآمد یا طبقات متوسط رو به پایین و گروه‏های حاشیه‏ای رخنه می‏کنند و بعد از یک رشد نسبی، فعالیت خود را در بین سایر اقشار جامعه نیز گسترش می‏دهند، که البته در این زمینه، تفاوت‏هایی در نقاط مختلف دنیا دیده می‏شود. به‏طورکلی زنان از جمله گروه‏هایی هستند که خیلی در معرض تبلیغات پنتکاستالیست‏ها قرار می‏گیرند و در بسیاری از نقاط دنیا، آنها بیش از مردان، پذیرای گرایش به این کیش هستند تا حدی که بسیاری از زنان میان سال، به ویژه آنهایی که شوهرانشان ترکشان گفته‏اند، چه در آمریکای لاتین و چه در آفریقا، تمایل زیادی برای پیوستن به گروه‏های پنتکاستالیست دارند.

از نظر این عضو گروه دین انجمن جامعه‏شناسی ایران، کارکرد جامعه‏شناختی این قضیه بسیار روشن است و در واقع چنین زنانی به همراه کسانی که حس طرد شدن از جامعه را دارند، با پیوستن به کلیسای پنتکاستالی هم احساس تعلق به یک اجتماع را به دست می‏آورند و از تنهایی نجات پیدا می‏کنند و هم با شرکت در محافل کلیسایی و آموختن مهارت‏های مدنی یاد می‏گیرند که چگونه خواسته‏های خود را به صورت فعالیت جمعی به اجرا در آورند و به این وسیله برای خود امکانات زندگی بهتری را فراهم می‏کنند. به گفته‏ی وی، برخی از تحلیل‏گران معتقدند که کلیسای پنتکاستالیست در آمریکای لاتین برای زنان، محملی برای پیشبرد نوعی استراتژی بقای دسته‏جمعی بوده است، چرا که در آمریکای لاتین زنان با ورود به این محفل‏ها می‏آموزند که چگونه بقای زندگی خود را تجدید کرده و شوهران فراری یا می‏خواره‏شان را به تدریج به محفل خانواده بازگردانند و در واقع این به عنوان یکی از کارکردهای نهضت پنتکاستال شناخته شده که خود معجزه‏ای را در زندگی خانوادگی این افراد به وجود می‏آورد.

دکتر سیدامامی، در بخش پایانی سخنرانی خود گفت: برخی از تحلیل‏گران آمریکای لاتین، به خصوص آنهایی که در طیف چپ قرار داشته و به نوعی در گفتمان مکتب وابستگی یا ضد امپریالیستی کار می‏کنند، از مدت‏ها پیش و از همان دهه‏ی 80 که پنتکاستالیسم به آمریکای لاتین راه یافت، آن را در کنار سایر مکاتب انجیلی، به عنوان ستون پنجمی برای هژمونی آمریکا دیدند. استدلال این گروه از تحلیل‏گران این بود که در شرایط کنونی مسیحیت محافظه‏کار بخشی از منابعی است که آمریکا برای سلطه‏ی جهانی خود در نظر گرفته، این در واقع یکی از ابعاد هژمونی فرهنگی آمریکا بر جهان است. به عبارت دیگر، آنها پنتکاستالیست‏ها را جاده صاف‏کن‏های سیاست غلبه‏ی آمریکا بر جهان می‏دانستند. اما مطالعات متعددی که در 15ـ10 سال اخیر صورت گرفته نشان می‏دهد که این ایده، بیش از آن که مبتنی بر شواهد درستی باشد نوعی تئوری توطئه است. علاوه بر فقدان شواهد عینی در تأیید مدعای مذکور، می‏توان استدلال کرد که اولا اشاعه‏ی یک عقیده یا مرام در نقطه‏ای از جهان، فقط به زور و توانایی آن عقیده متکی نیست بلکه باید پذیرش محلی نیز نسبت آن وجود داشته باشد و همین که در بسیاری از نقاط جهان، پنتکاستالیسم با این پذیرش عمومی مواجه شده، نشان می‏دهد که جامعه و محیط پذیرای آن بوده است. دوم این‏که پنتکاستالیسمی که به نقاط مختلف دنیا رفته، الزماً همان پنتکاستالیسم کشور صادر کننده نیست و تغییر ماهیت آن در مرور زمان مشخص است؛ به طوری که حتی ارتباط تشکیلاتی با کلیساهای اصلی در ایالات متحده آمریکا در بسیاری از مواقع قطع شده است. علاوه بر آن، بسیاری از کلیساهای جهان سومی پنتکاستالیستی در حدی محلی شده‏اند که اصولاً هیچ نزدیکی مسلکی و ایدئولوژیکی حتی با تشکل‏های شبیه خود در آمریکای شمالی ندارند. البته محافظه‏کاری اجتماعی و نه لزوماً محافظه‏کاری سیاسی شباهتی است که در بین آنها در همه جای دنیا مشهود است. چنان‏که حتی بسیاری معتقدند که در برخی نقاط دنیا، حامیان این کیش با آموزش‏های خود به افراد، به فرآیند دموکراتیزه شدن کمک می‏کنند. بنابراین در مورد نقش سیاسی پنتکاستالیست‏ها در میان پژوهشگران اتفاق نظر وجود ندارد گرچه پنتکاستالیست‏ها نیز مانند همه‏ی گروه‏های مسیحی در دنیا از نظر تشکیلاتی مورد حمایت‏هایی که منشاء خارجی دارد قرار می‏گیرند. بخشی از حمایت مالی‏ای که از آنها صورت می‏گیرد از دست و دلبازی انجیلی‏های آمریکایی نشات می‏گیرد، که همان‏طور که گفته شد، درصد زیادی از جمعیت آن کشور را تشکیل می‏دهند. این عده معمولاً بسیار ثروتمند بوده و حاضرند که بخشی از ثروت خود را برای رشد مسیحیت در جهان در خدمت گروه‏های مورد حمایت خود قرار دهند. همین امر سبب می‏شود که از نظر مالی نیز معمولاً کلیساهای پنتکاستالیست پشتوانه‏های خوبی داشته باشند.

عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق (ع) همچنین با بیان اینکه اصولاً پنتکاستالیست‏ها معتقدند که هر روش تبلیغی که بر ذهن‏ها و قلب‏های مردم تأثیر بگذارد برای پیشبرد مسلکشان مانعی ندارد و باید از آن استفاده کرد. او یکی از رموز موفقیت آنها و به طور کلی انجیلی‏ها را استفاده از رسانه‏های جمعی و به خصوص تلویزیون در آمریکای شمالی دانست و ادامه داد: پنتکاستالیست‏ها عموماً از دو راهبرد مهم معنا و تعلق بسیار سود می‏جویند. در عصر جهانی شدن و در شرایطی که از یک طرف معنا در معرض تهدید قرار گرفته و از طرف دیگر همه‏ی ساختار اقتصادی که مردم به آن عادت کرده ‏بودند در معرض امواج سونامی گونه‏ی اقتصاد جهانی است و هیچ‏کس نسبت به آینده‏ی شغلی خود چندان مطمئن نیست و یک اضطراب عجیب اقتصادی در همه جای دنیا شکل گرفته است، در چنین فضایی، وقتی پنتکاستالیست‏ها افراد را وارد شبکه‏ای می‏کنند که در آن همه‏ی اعضاء پشتوانه‏ی یکدیگرند، به هم کمک می‏کنند، به هم وام می‏دهند، و برای هم کار پیدا می‏کنند،گرویدن به آنها جاذبه‏های خیلی زیادی را برای مردم ایجاد می‏کند. البته باید گفت که امروز خیلی از گروه‏های مذهبی در دنیا از این گونه روش‏ها استفاده می‏کنند. به طور مثال حزب‏الله لبنان تا به عنوان یک جنبش سیاسی، کم و بیش از همین شگردها استفاده می‏کند. در فلسطین نیز این دکترین حماس نیست که مردم را جلب خود کرده، بلکه کار ملموس و عملی آنها بین مردم است که موجب گرایش مردم به آنها شده است.

وی همچنین گفت که شاید یکی از مهم‏ترین عواملی که پنتکاستالیست‏ها را به ویژه برای جویندگان معنا جذاب کرده است تأکید پیروان این کیش بر تجربه‏ی دینی و ارتباط مستقیم با الوهیت و شور و جذبه‏ی ناشی از مراسم دعای دسته‏جمعی باشد، و این همان چیزی است که بسیاری از گروه‏های مذهبی فاقد آن هستند. پنتکاستالیست‏ها خود معتقدند که مراسم روز یکشنبه در بسیاری از کلیساها خیلی بی‏روح است و هیچ‏گونه جاذبه‏ای برای مردم ندارد.

دکتر سیدامامی افزود: درباره‏ی علل رشد پنتکاستالیسم در دنیا، مانند بسیاری از مباحث دیگر جامعه‏شناختی نظرات گوناگون وجود دارد و در این زمینه نیز دو دیدگاه اصلی در مقابل هم قرار گرفته‏اند،که من فکر می‏کنم هر یک از آنها، در عین حال که درست‏اند، قادر به تبیین همه‏ی داستان نیستند. یکی از این دیدگاه‏ها، علت موفقیت پنتکاستالیست‏ها را آمیختن سریع آنها با آداب و رسوم محلی در هر منطقه می‏داند. در مقابل آن، تئوری دیگری وجود دارد که معتقد است پنتکاستالیست‏ها به رغم ورود به دنیاهای مختلف و آمیختن ظاهری با آداب و رسوم محلی،آموزه‏های اساسی خود و روش‏های اصلی ترویج خود را حفظ می‏کنند و همین امر عامل موفقیت آنهاست. ولی به نظر من، در کنار این موارد، شاید بتوان گفت که یکی از عوامل مهم موفقیت پنتکاستالیست‏ها در دنیا، باز کردن امکانات موفقیت مادی و درواقع، همان الهیات برکت بوده است. 

در فرهنگی که می‏خواهیم همه چیز را در یک بسته‏ی مصرفی قرار داده و بلافاصله آن را تجربه کنیم، پنتکاستالیست‏ها نیز دین بسته‏بندی شده‏ای را در خدمت افراد قرار می‏دهند که بدان وسیله آنها می‏توانند در زمان کوتاهی تجربه‏های عمیق دینی را احساس کنند