shojaeiگروه علمی- تخصصی جامعه‌شناسی دین انجمن جامعه‌شناسی ایران که از زمستان سال 1383 فعالیت خود را آغاز کرده، تا به حال نشست‌ها و سخنرانی‌های زیادی در حوزه‌ی تخصصی خود داشته است. این گروه در همایش مسایل علوم اجتماعی، میزگردی را با عنوان "بررسی موانع رشد جامعه‌شناسی دین در ایران" برگزار کرد که گزارش مختصر آن را در زیر می‌خوانید:

میزگرد گروه جامعه‌شناسی دین با بحث دکتر علیرضا شجاعی‌زند عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس و مدیر این گروه درش زمان برگزاری میزگرد آغاز شد. وی در مقدمه‌ی بحث، به عنوان این نشست پرداخت که به تعبیر او حاوی پیش‌فرض اثبات‌نشده‌ای مبنی بر عدم رشد لازم این حوزه در ایران است. شجاعی زند با اشاره به فقدان آمار و اطلاعات پیرامون داده‌های دینی، یادآور شد که شواهد مختلفی هم دال بر رشد این حوزه و هم مبنی بر رکود و عقب‌ماندگی آن وجود دارد. او خاطرنشان کرد: در شرایطی که در جامعه‌ی ما دین از بسیاری جهات نقش ویژه‌ای ایفا می‌کند، می‌توان از نبود پژوهش‌های علمی ‏معتبر، مراکز پژوهشی، سمینارها و مجلات تخصصی در حوزه‌ی جامعه‌شناسی دین‌، عدم وجود سنجه‌ی معتبر برای سنجش دینداری و مواردی از این قبیل، به عنوان شواهدی دال بر عدم رشد کافی این حوزه‌ی علمی در ایران یاد کرد. او در عین حال با اشاره به عقب‌ماندگی علم جامعه‌شناسی در ایران یادآور شد که از یک زاویه عدم پردازش کافی جامعه‌شناسان نسبت به این مسایل را می‌توان به این ضعف کلی مربوط دانست و از زاویه‌ای دیگر این مساله را می‌توان ضعف حوزه‌ی جامعه‌شناسی دین تلقی کرد.

دکتر شجاعی‌زند در عین حال تاکید کرد که موارد دیگری مانند حجم فعالیت‌هایی که طی دهة‌ی اخیر خصوصاً پیرامون دین نگاشته شده، هرچند بخش بزرگی از آنها متعلق به حوزه‌ی جامعه‌شناسی نباشد، علاقه‌ی دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا برای مطالعه در این حوزه و استقبال علاقمندان از این جلسه و جلسات مشابه، حاکی از آن است که جامعه‌شناسی دین طی سه دهه‌ی گذشته رشد شتابان و جهش‌واری داشته است.

وی با طرح این مساله از شرکت کنندگان در میزگرد خواست که در دور نخست سخنان خود، به این بحث بپردازند که آیا پیش فرض عدم رشد درست است و در دور دوم، اگر احراز شد که موانعی وجود دارد، به آن موانع بپردازند.

mohadesi4دکتر حسن محدثی عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، نخستین سخنران این میزگرد پس از صحبت‌های مدیر جلسه بود. او در مورد بحثی که از سوی دکتر شجاعی زند مطرح شد، گفت: به نظر من، جامعه‌شناسی دین از نظر میزان رشد و میزان تولیداتی که دارد از خیلی از رشته‌های دیگر و حوزه‌های دیگر جامعه‌شناسی عقب‌تر نیست و حتی شاید وضع بهتری هم داشته باشد اما من فکر می‌کنم باید "جامعه‌شناسی گفتن" را از "جامعه‌شناسی کردن" متمایز کنیم. جامعه‌شناسی کردن‏ یعنی این‌که ما سراغ واقعیت اجتماعی موجود در ایران برویم. درباره‌ی آن تحلیل جامعه‌شناسانه ارائه دهیم و این جایی است که من فکر می‌کنم مشکل داریم. مشکل در جامعه‌شناسی دین هم به نظر من به همین جا برمی‌گردد. من با توجه به تجربیات شخصی‌ام باید بگویم که بله؛ موانعی وجود دارند که خیلی هم جدی‌اند.

Dr Serajzadeh 1دکتر سراج‌زاده عضو هیات علمی دانشگاه تربیت معلم و فعال در حوزه‌ی علمی جامعه‌شناسی دین نیز در پاسخ به پرسش دکتر شجاعی‌زند، صراحتا گفت: من عدم رشد و وجود موانع در جامعه‌شناسی دین را به عنوان‏ یک پیش فرض نمی‌دانم بلکه معتقدم این واقعیتی است که در جامعه‌شناسی ایران با آن مواجهیم. وی در این زمینه مبنای مقایسه را نخست موقعیت جامعه‌شناسی ایران در مقابل شرایط آن در خارج از کشور، به خصوص مغرب ‌زمین و سپس موقعیت جامعه‌شناسی دین را با حوزه‌های دیگر جامعه‌شناسی در خود ایران در نظر گرفت و گفت: به نظر من در هر دو مقایسه، ما به این واقعیت می‌رسیم که جامعه‌شناسی دین در ایران در مراحل اولیه‌ی رشد خودش به سر می‌برد. او با اشاره به شرایط این حوزه‌ی جامعه‌شناسی در غرب و عدم توسعه‌ی آن تا پیش از یک یا دو دهه‌ی قبل، یادآور شد که از دهه‌ی 1980 به بعد، این حوزه مجدداً با رشد و رونق روبرو شد و از حاشیه‌نشینی بیرون‌ آمد ولی در ایران هنوز چنین چیزی ندیده‌ایم. سراج‌زاده در مقایسه‌ی میان این حوزه و دیگر حوزه‌ها نیز ضمن پذیرش مشکلات کلی توسعه نیافتگی علم جامعه شناسی در ایران، تاکید کرد که جامعه‌شناسی دین باز هم در مقایسه‌ با حوزه‌های دیگر جامعه‌شناسی، تأخر بیشتری دارد. او در این زمینه به عدم وجود کتاب‌های جامعه‌شناسی دین تا پیش از 7-8 سال گذشته، نبود پژوهش‌ها و حتی درسی با این عنوان در لیست دروس اشاره کرد و گفت: هر چند به نظر من، موقعیت جامعه‌شناسی دین در وضعیت فعلی در مقایسه با حوزه‌های دیگر جامعه‌شناسی در ایران، موقعیت ضعیفی است، ولی فکر می‌کنم در این زمینه پتانسیل‌هایی هست که با توسل به آنها می‏توان این تأخیر فاز را به سرعت پشت سر گذاشت و حتی به مرحله‏ای رسید که جامعه‌شناسی دین نسبت به حوزه‌های دیگر جامعه‌شناسی گام‌های بلندتری بردارد.

دکتر سارا شریعتی عضو هیات علمی دانشگاه تهران چهارمین فردی بود که در این میزگرد شرکت داشت. وی در پاسخ به پرسش مدیر جلسه، با اشاره به تجربیات خود در ایران، صراحتا فعالیت جدی در این حوزه‌ی علمی را در کشور ناممکن معرفی کرد. وی گفت که طی چند سالی که در ایران به جامعه شناسی دین پرداخته، بارها به بن بست رسیده تاحدی که گاه فکر می‌کند جامعه شناسی دین امروز در ایران ناممکن است و آن‌چه در این زمینه وجود دارد، اغلب ‏یا به تاریخ نظریات جامعه شناسان در خصوص دین و موقعیت دین در جهان امروز تقلیل می‏یابد و‏ یا زمانی که ردپایش به ایران کشیده می‏شود، به پژوهشی جامعه نگارانه در خصوص انواع دینداری‏ها تبدیل می‏شود و در هر دو حال در تحلیل دینامیسم حیات دینی، تجزیه، باز ترکیب و تحولات این حوزه در جامعه‌ی ما، ناتوان ‏یا خاموش می‏ماند. به عقیده‌ی او این ناتوانی‏ یا خاموشی به دلیل موقعیت ویژه‏ی جامعه شناسی، موقعیت ویژه‏ی دین، موقعیت خاص جامعه شناس دین و خصوصا به دلیل شرایط و زمینه‏ی دینی جامعه و قدرت در شرایط ملتهب امروز است چراکه همه‏ی این مفاهیم و مشخصا دین در جامعه‌ی ما، بار عاطفی سنگینی دارند که ناخودآگاه عمل ‏کرده و کار را بر جامعه شناس دین، اگر نگوییم ناممکن، بسیار سخت می‏کنند. شریعتی البته تاکید کرد که این شرایط او و همکارانش را از کار باز نمی‏دارد اما نسبت به موقعیت ویژه‏ی این گرایش در قیاس با دیگر گرایشات جامعه شناسی آگاه‏تر می‏کند.

در دور دوم این میزگرد ابتدا دکتر شجاعی‌زند با اشاره به اینکه بررسی عمیق مساله‌ای که در دور نخست مطرح شد، مستلزم‏ یک کار گسترده‌ی میدانی است؛ درباره‌ی موانع رشد این حوزه گفت: تشکیل حکومت دینی خود می‌تواند از ‏یک حیث مانعی بر سر راه شکل‌گیری ‏یا رشد جامعه‌شناسی دین شود چرا که هم از پرداختن بی‌طرفانه به موضوعات دینی و هم از انتشار نتایج مغایر با خواسته‌ها و سیاست‌های حکومت دینی جلوگیری می‌کند گرچه به همان اندازه به طرح مباحث پیرامون آن نیز دامن می‌زند. وی وجود حب و بغض‌ها در اطراف دین که با حکومت دینی و پدیده‌ی انقلاب تشدید شده‌اند، را از دیگر موانع دانست و با اشاره به آنچه در روند تاریخ غرب صورت گرفته و نظر کسانی که معتقدند تا شما آماده نباشید که دین را به مثابه‌ی‏ یک پدیده و بدون هرگونه هاله‌ی تقدس در نظر بگیرید، آماده‌ی مطالعه‌ی جدی پیرامون آن نیستید؛ دیدگاهی را بیان کرد که مبنی بر آن در مطالعه‌ی دین، به گذشت زمان بیشتری نیاز داریم تا قدری از شدت این حب و بغض‌ها کاسته شده و زمینه برای بررسی بی‌طرفانه‌تر آماده شود. شجاعی‌زند همچنین با اشاره به بار عاطفی شدیدی که در اطراف موضوعات دینی در جامعه وجود دارد، پرداختن بسیار به این مباحث به شیوه‌ی ژورنالیستی و ایدئولوژیک را از موانع دیگر دانشگاهیان برای بررسی این موضوعات دانست. وی همچنین از پرداختن ‏به مباحثی مانند جنبش‌های دینی جدید که به تعبیر او ربطی به شرایط ایران ندارند، توسط جامعه‌شناسان این حوزه، همچنین عدم آشنایی بسیاری از آنها با تاریخ، فحوا و آموزه‌های دین به عنوان یکی دیگر از موانع رشد این حوزه‌ی جامعه‌شناسی در ایران یاد کرد.‏ به اعتقاد این مدرس دانشگاه، نقصان روش و عدم ابداع شیوه‌های متناسب با این موضوع نیز ‏یکی از موانع جدی است ولی در عین حال، جامعه‌شناسی دین از آن شاخه‌ها و رشته‌هایی است که به علت فراوان بودن موضوعات و مسائلش در جامعه‌ی ایران، به مراتب بیش از شاخه‌های دیگر بضاعت نظریه‌پردازی و پتانسیل رشد دارد. بنابراین اگر این موانع تا حدی کاهش پیدا کنند‏ یا بر طرف شوند، قطعاً در آینده‌ی نزدیک شاهد شکوفایی جامعه‌شناسی دین خواهیم بود.

shariati 0در ادامه، دکتر شریعتی نیز در تحلیل موانع رشد جامعه‌شناسی دین و به تعبیر خود عواملی که این رویکرد را گاه ناممکن می‌سازد، گفت که جامعه شناسی که فرزند مدرنیته است، به عنوان ‏یک رشته‌ی علمی ‏در ایران موقعیت شکننده‏ای داشته و از هر سو مورد سوال است. درنتیجه جامعه شناس ناگزیر است که مدام در موقعیت دفاع از رشته قرار بگیرد. دین نیز به نوبه‌ی خود، هنوز در ایران در زمره‏ی محرمات و در قلمروی ممنوعه است و نمی‏تواند موضوع علم قرار گیرد و به تفسیر خود از خود بسنده کرده و در برابر تفسیر بیرونی از خود مقاومت می‏کند. بنابراین هر بار که با رویکردی جامعه شناسانه کارکرد و سازمان‌ها و گروه‌بندیهای دینی را در جامعه تحلیل می‏کنیم، ناگزیریم که تفسیر دین از خودش را نیز هم‌زمان ارائه دهیم. وی افزود: در این موقعیت خاص، جامعه شناس دین نیز باید به تعبیری وضع دینداری خود را مشخص کند و در هر حال مورد اتهام خواهد بود چرا که نسبتی که جامعه شناس دین با جامعه شناسی دین برقرار می‏کند اغلب، نسبتی بغرنج و مساله ساز است.

به گفته‌ی شریعتی، شرایط دینی جامعه، قدرت سیاسی و همچنین زمینه‏ی انقلابی موجود در ایران چنان ملتهب است و بار عاطفی دین و سیاست را چنان سنگین کرده که عملا کار برای جامعه شناس دین ناممکن می‏شود چراکه درواقع، همه چیز از منظر " موضع"، "منفعت" و "انگیزه"‏ی شما تحلیل می‏شوند و در نتیجه مدام متهم می‏شوید ‏یا به اینکه می‏خواهید جامعه شناسی را دینی کنید و ‏یا به اینکه می‏خواهید از دین تقدس زدایی کنید. در این شرایط جامعه شناس دین ناگزیر می‏بایست‏ یا برای کسب اعتبار علمی ‏خود و رشته‌اش، تعلقاتش را نفی کرده و ‏یا برای زیر سوال نرفتن دینداری خود، رویکرد جامعه شناسانه‌اش را حک و اصلاح کند. در نتیجه، در این شرایط مثلا پرداختن به مهم‌ترین مسائل امروزی جامعه شناسی دین که عبارتند از سکولاریزاسیون، بازترکیب و جهانی شدن، امری سخت،اگر نگوییم ناممکن است.

وی در پایان سخنان خود و پس از ذکر مصادیق مختلفی از شرایط مطالعه‌ی هریک از این پایادایم‌ها در ایران، گفت: به نظر من، جامعه شناس دین، شرایط امکان رشته‏ی خود را در ایران، تنها می‏تواند با گذشت زمان و فاصله‏ یافتن با زمینه و شرایط ملتهب سیاسی و اجتماعی امروز فراهم کند.

در ادامه‌ی این میزگرد، دکتر محدثی در دور دوم سخنان خود، نخست، از امکان به خطر افتادن کلیت زندگی یک جامعه‌شناس دین، به دلیل "اتهاماتی" که "انتقاد" خوانده می شود، به عنوان مشکل اصلی محققان این حوزه و حتی دیگر حوزه‌های جامعه‌شناسی در ایران نام برد و سپس به بیان مشکلات عام علوم انسانی در کشور پرداخت. او اساسا علوم انسانی را نسبت به علوم طبیعی در ایران دچار تاخر دانست و گفت: علوم انسانی به رسمیت شناخته نشده چراکه برای اینکه ‏یک متخصص در هر حوزه‌ای وارد فعالیت شده و موفق شود، باید امکان تجربه داشته باشد؛ در حالی که اساساً جامعه شناسی ایران در قرن اخیر امکان رابطه‌ی نزدیک با واقعیت اجتماعی و تجربه‌ی آن را نداشته است و هیچ علمی بدون آزمون و خطا رشد نخواهد کرد. عالم علوم انسانی در ایران نیز، به دلیل آن‌که رشته‌اش به رسمیت شناخته نشده، از این امکانات به دور و شاهد دخالت نابه جای مهندسان در حوزه‏ی حرفه‏ای خود بوده است. از سوی دیگر، دعاوی‌ها و ادعاهای حوزه‌ی علمیه و حوزه‌ی تعلیمی‏ سنتی در ایران مشکل دیگری است که از بعد از انقلاب برای علوم انسانی پدید آمده و این امر سبب شده که کنشگر این حوزه مجبور باشد هم‌زمان با هر دو مشکل دست و پنجه نرم کند.

وی با اشاره به این‌که قاعدتا جامعه شناسی دین هم از این مشکلات بری نیست، به معرفی مسایل و موانع خاص جامعه‌شناسی دین در چهار دسته‌ی موانع سازمانی، موانع ساختاری، موانع بینشی و مشکلات نرم افزاری پرداخت. او در مورد دسته‌ی نخست، با بیان این‌که ما در کشور سازمان مشخصی حیطه‌ی جامعه‌شناسی دین نداریم، به برخی دیگر از سازمانهای دین پژوهی در قلمروهای دیگر اشاره کرد که با بودجه‌های هنگفت به فعالیت مشغولند و متاسفانه گاه کالاهای چندان ارزشمندی هم ندارند.

محدثی همچنین در مورد موانع ساختاری در دسته‌بندی خود گفت: به گمان من جامعه شناسی علمی ‏سکولار است و در اجتماع و بستری که دین سنتی دچار بحران شده و حدی از دنیوی شدن ‏یا سکولاریزاسیون رخ داده، رشد کرده است. در عین حال، با وجود قدرت بسیار زیاد نهاد دینی در ایران، مشکل دین و جامعه شناسی دین فقط به استقلال از حکومت دینی برنمی‌گردد. در شرایط سیاست دینی‏ یا به تعبیر دوستان حکومت دینی، طبیعی است که با طرح موضوعات جدید، امکانی برای جامعه شناس دین فراهم شده اما این ظرفیت بسیار محدود بوده و خط قرمزهای جدی‌ای دارد که با رسیدن به آنها، کار بسیار دشوار می‌شود چراکه علاوه بر حکومت دینی که خیلی محکم در این موارد جلوی پژوهشگران ما را خواهد گرفت، مشکل جدی دیگری گاه حتی اساسی‏تر و پایدارتر از مشکل نخست، از طرف دیندارانی به وجود می‌آید که لزوماً به قدرت هم متصل نیستند. نهاد دین مسلط است و ورود به برخی حوزه‌ها را تعطیل می‌کند و این در حقیقت مانعی جدی است.

محدثی در ادامه تاکید کرد: با وجود این مسایل، من موافق نیستم که جامعه شناسی دین در ایران ممکن نیست. فعالیت‌هایی که شده، خود نشان می‌دهند که می‌شود کارهایی را انجام داد و حرکت را تداوم داد. من تصور می‌کنم که بحران دین سنتی در ایران، در حال حاضر وجود دارد و این بحران دین سنتی، شرایط بسیار مساعدی را برای جامعه شناسی دین ایجاد می‌کند و همین بحران که حتما تداوم هم خواهد داشت مشکل مورد بحث، ‏یعنی قدرت مندی اجتماعی نهاد دین، را به تدریج حل خواهد کرد.

این محقق در بحث خود، درباره‌ی مانع بینشی نیز گفت که این مانع درواقع به اذهان افراد، چه جامعه‌شناسان و چه کسانی که می‌خواهند فرصت‏ یا زمینه‌ای را برای جامعه شناسی دین فراهم کنند، مربوط می‌شود و در ادامه با تمرکز بر مشکل بینشی گروه نخست، تاکید کرد: به گمان من کسی که به دین حجیت آمیز، به معنی دینی که در حقیقت به‏ یک سری اصول اعتقادی خلل ناپذیر و تردید ناپدیر اتکا دارد، باور داشته باشد؛ نمی‌تواند جامعه‌شناس دین موفقی باشد. تلاش جامعه شناسانه‌ی او هم در این حوزه به مدافعه‌گری دینی بدل می‌شود. من فکر می‌کنم بسیاری از کارهایی که در این حوزه انجام می‏گیرد نیز از این نوع بوده و در حقیقت نوعی کلام دینی و مدافعه‌گری دینی و یا اثبات اعتقادات شخصی است که پلاکارت و برچسب جامعه شناسی دین را دارد.

دکتر محدثی آخرین دسته‌ی موانع را مشکلات نرم‌افزاری معرفی کرد که به محتوای مطالب و ضعف داده ها مربوط می‌شود و در این زمینه نظرات دکتر شجاعی زند را مورد تائید قرار داد.

دکتر سراج زاده نیز در ادامه‌ی این نشست، با رویکردی تاریخی، به برخی از عوامل و دلایل رشد نیافتگی جامعه شناسی دین در ایران پرداخت. وی با اشاره‌ی دوباره به دوره‌ی پیش از دهه‌ی 1980 که جامعه‌شناسی دین در غرب حوزه‌ای در حاشیه بود، گفت: درایران هم تا قبل از انقلاب این حوزه تقریباً مطرح نبود و حتی در دانشگاه های ایران چیزی به اسم جامعه‏شناسی دین نداشتیم. به نظر می‌رسد دلیل این امر هم در ایران پیش از انقلاب، همان‌گونه که برخی جامعه‌شناسان دین در مورد دوره‌ای در غرب گفته‌اند، این بود که زمانی غلبه‌ی نگرش سکولاریستی بر جامعه شناسان باعث شده بود آنها فکر کنند دین پدیده‌ای روبه مرگ است و در این شرایط، ارزش مطالعه ندارد و همین امر سبب شده بود که جز تک چهره‌های معدودی، کسی در دانشگاه به سراغ جامعه‌شناسی دین نرود اما تفاوت از آنجا پررنگ‌ شد که به دلیل برخی اتفاقاتی که در سطح جهان رخ داد، جامعه‌شناسان غربی به این نتیجه رسیدند که دین هنوز نیروی با اهمیتی بوده، کماکان به عنوان‏ یک پدیده‌ی مهم اجتماعی در عرصه‌ی جامعه و در حوزه‌های دیگر حضور دارد و تاثیرگذار است و حتی می‏تواند در برخی از کشورها، مثل ایران، زمینه‌ی فرهنگی و نظری‏ یک انقلاب را فراهم کند. در نتیجه آنها از دهه‌ی 1980 به بعد دوباره توجه ویژه‌ای به مطالعه‌ی پدیده‌های دینی نشان دادند اما در پاسخ به این پرسش که دلیل بی‌توجهی به جامعه شناسی دین بعد از انقلاب چه بود؛ علاوه بر برخی از نکاتی که در این جلسه ذکر شد، بدبینی عده‌ای به عناصر دنیای مدرن و از جمله دانشگاه و علوم انسانی و اجتماعی در سال‌های پس از انقلاب که به تعطیل دانشگاه‌ها و تاخیر در بازگشایی آنها در رشته‌های علوم انسانی، بحث اسلامی کردن این علوم و ... انجامید، در کنار بی‌اعتمادی به جامعه شناسی به عنوان‏ یک علم سکولار که از نظر برخی شایستگی مطالعه‌ی پدیده‌های اجتماعی ایران به عنوان یک جامعه‌ی دینی را نداشت، در مورد مقوله‌ی دین به شکل مضاعفی رخ می‌نمود. آشکار است که این نگاه موانع جدی برای رشد علوم اجتماعی، جامعه شناسی و به طور مضاعف جامعه شناسی دین در بردارد.

سراج‌زاده در ادامه با اشاره به بحث شریعتی، گفت: من با این بحث ایشان که جامعه‌شناسی دین به دلیل آنکه جامعه‌شناس یا دیندار است ‏یا بی‌دین، غیرممکن می‌شود؛ موافق نیستم و فکر می‌کنم که جامعه‌شناسی بیشتر استفاده از ‏یک سری اصول و قواعد نظری و روش شناسانه در مطالعه‌ی پدیده‏ها است. جهت‏گیری عاطفی فقط در ارتباط با پدیده های دینی نیست؛ در مورد سایر پدیده‌های اجتماعی هم ممکن است وجود داشته باشد، اما مطالعه جامعه شناسانه‌ی آنها غیرممکن نمی‏شود. بر اساس‏یک تحلیل نظری، در ورود به مطالعه‌ی هر پدیده‌های اجتماعی، چارچوب‌های ارزشی و ایدئولوژیک ما تاثیر می‌گذارد اما می‌توان از منظر جامعه شناسانه و از طریق اصول و قواعد این علم به مطالعه‌ی آن موضوعات اجتماعی پرداخت البته من معتقدم که لازمه‌ی چنین شرایطی و درواقع رشد جامعه شناسی به طور عام و جامعه شناسی دین به صورت خاص، مستلزم پذیرش حداقلی از آزادی بیان و گفتگو و به بیان دیگر، دموکراتیزه شدن جامعه و دانشگاه است و در این شرایط رشد این علم مستلزم زمان است اما زمان، نه به مفهومی ‏که من از موضوع به عنوان ‏یک پدیده‌ی تاریخی فاصله بگیرم و بعد به آن بپردازم، بلکه زمان به این معنی که هرچه به آینده حرکت می‌کنیم و هرچه از گذشته‌ی خودمان فاصله می‌گیریم، زمینه‌های ریشه دواندن و شکل گیری شرایط دموکراتیک در جامعه و درمحیط آکادمیک ما بیشتر فراهم خواهد شد. من در عین اینکه با محدودیت‌های جدی جامعه‌شناسی و جامعه‌شناسی دین در جامعه آشنا هستم و مثل خانم دکتر شریعتی و دیگران از این حیث تجربه‌های منفی داشته‏ام، اما به نظرم می‏رسد که روند جامعه‌ی ما به سمتی می‌رود که کم کم و به ناچار، نوعی واقع گرایی در دستگاه فکری عمومی‏ جامعه و مدیران حکومتی شکل گیرد. این امر به معنی بی‌اعتبار شدن دین نیست بلکه به این معنی است که حوزه‌های دیگر دانش بشری هم اعتبار خود را در حد و اندازه‌ا‌‌ی که دارند، پیدا کنند و مورد استفاده قرار گیرند. در نتیجه، به مرور زمان، جامعه‌شناسی و جامعه‌شناسی دین هم موقعیت مناسب‌تری پیدا خواهد کرد. از این فرازها و فرودهای مقطعی اگر چشم‌پوشی کنیم ما از وضعیتی که چند سال پیش در آن بودیم و مثلا در جامعه شناسی دین کتابی ترجمه نمی‏شد و‏یا اگر می‏شد، به دلیل بدبینی به محتوای گمراه کننده‏ی آن، لازم می‏دیدند در متن کتاب سطر به سطر توضیحاتی بدهند که مثلا خدای نکرده القای شبهه‏ای نشود و خواننده گمراه نگردد، شبیه آنچه در ترجمه کتاب ویلم رخ داده و آن را غیرقابل استفاده کرده، به جایی رسیده‏ایم که کتاب‏های متعددی در حوزه جامعه شناسی دین تالیف و ترجمه شده است و این تحول را باید ‏یک تحول مثبت ببینیم.

پس از پایان دور دوم میزگرد، دکتر شجاعی‌زند نسبت به برخی مباحث مطرح شده از سوی سخنرانان که به تعبیر او سبب واکنش‌های دراماتیک و احساساتی می‌شوند، انتقاد کرد و گفت که این رویه را نه به نفع جامعه‌شناسی و نه در راستای رشد و تقویت جامعه‌شناسی دین می‌داند. به گفته‌ی وی این نشست و امثال آن، مؤید این است که بالاخره زمینه‌هایی برای گفتن حرف‌ها وجود دارد و در محافل دیگری مانند کلاس‌های درس، کتاب‌ها و نشریات هم می‌توان آنها را مطرح کرد و حتی فضای علمی‏ما در حال حاضر فراتر از آن چیزی است که دموکراتیزه شدن نامیده می‌شود چرا که‌ در دانشگاه‌ها دیدگاه‌ها و رویکردهای مختلف با جسارت مطرح شده و با احساسات و عواطف هم همراهی می‌شوند.

در ادامه محدثی نیز بار دیگر ضمن اشاره و پاسخ انتقادی به بسیاری از مواردی که شجاعی‌زند ذکر کرده بود، در مورد فضای باز دانشگاه‌ها و امکان بیان آزاد اندیشه در آن گفت: من تصور می‌کنم که وقتی ‏یک عالم دین‏ ‏که در حوزه‌ی خاص خود قابل احترام هم هست، می‌آید در نماز جمعه اعلام می‌‌کند که در فلان دانشگاه پایان نامه‏ای نوشته شده که اعتقادات دینی را زیر سؤال می‌برد؛ آن دانشجویی که پایان نامه را نوشته و یا استادی که این کار را راهنمایی کرده، وضعی پیدا می‏کند که نباید از نگاه یک جامعه‌شناس پنهان بماند و ‏یا وقتی‏یک عالم دینی می‌گوید که اغلب دانشگاهیان ما بی‌دین هستند، این می‌تواند به ‏یک حرکت اجتماعی بر علیه آن دانشجو و‏ یا فلان دانشگاهی‏ یا دانشگاهیان متهم به بی دینی بینجامد که به نظر من نمی‏توان جامعه شناس بود و این ها را ندید. البته می‏توان به سکوت برگزار کرد. اما سخت ترین کار انکار آن ها است.

دکتر سراج‌زاده به عنوان آخرین فردی که در این میزگرد سخن می‌گفت، با بیان این جمله که " واقعیت خاکستری است"؛ تصریح کرد که توصیف وضع جامعه‌شناسی دین در جامعه‌ی ما، در هر زمان، به تجربه‌های متفاوتمان و فراز و فرودهایی که داشته‌ایم، مربوط می‌شود. او در عین حال گفت که خود به آینده‌ی این حوزه در ایران خوشبین است و با اشاره به فعالیت یک ساله‌ی گروه جامعه‌شناسی دین انجمن جامعه‌شناسی ایران، از آقایان دکتر شجاعی‌زند و دکتر محدثی که در طول این مدت به عنوان مدیر و دبیر گروه، نقش محوری را ایفا کرده بودند، تشکر و قدردانی کرد.