shojaei1گروه جامعه‏ شناسی دین انجمن جامعه‏ شناسی ایران، همچنان مانند دو سال گذشته، یکی از گروه‏های فعال و پرمخاطب این انجمن به شمار می‏رود. مدیریت این گروه علمی- تخصصی را در حال حاضر، آقایان دکتر حسین سراج‏زاده و دکتر کاووس سید امامی به عهده دارند.

میزگرد نسبت میان الهیات و جامعه‏ شناسی یکی از مهم‏ترین نشست‏های گروه دین در زمستان 85 بود که بازتاب نسبتا گسترده‏ای نیز در رسانه‏ ها داشت. در این میزگرد که در دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد، دکتر علیرضا شجاعی‏ زند، عضو هیات علمی گروه جامعه ‏شناسی همان دانشگاه، دکتر احمد پاکت‏چی، استاد علوم قرآنی و حدیث در دانشکده معارف اسلامی دانشگاه امام صادق و دکتر مصطفی ملکیان، نظریه‏ پرداز حوزه‏های اخلاق، معرفت و فلسفه دین به ارائه نظریات خود پرداختند.

رابطه میان الهیات و جامعه ‏شناسی

دکتر علیرضا شجاعی‏ زند که در این بحث، از موضع یک جامعه‏ شناس سخن می‏گفت، نظریات خود را ذیل همان عنوان کلی نسبت میان الهیات و جامعه‏ شناسی مطرح کرد. مدعای او را در دو جمله می‏توان خلاصه کرد؛ یکی این که جامعه‏ شناسی دین به الهیات و ادیان نیاز دارد، در صورتی که از جهت‏گیری های کلامی بپرهیزد. دوم اینکه در نسبت میان جامعه‏ شناسی و الهیات، باید از برخی سطحی‏ نگری‏ها اجتناب کرد.

وی در سخنان خود، خاطرنشان کرد که در نسبت پیوند میان دین و جامعه ‏شناسی، سه مواجهه، یکی در بحث از بنیادهای معرفتی این دو انگاره، دوم در موضوع لزوم رعایت بی‏طرفی و سوم در رابطه با بحث روش، قابل بررسی است.

به گفته او، هنگامی که جامعه ‏شناسی، دین را موضوع مطالعه خود قرار می‏دهد و در شرایطی که دین به مثابه یک انگاره معرفتی به بررسی خود می‏پردازد، ما به بحث نسبت میان الهیات و جامعه ‏شناسی می‏رسیم. ذیل این عنوان برخی پرسش‏ها مطرح است؛ نخست، آیا میان دو چهارچوب و مسیر مطالعاتی درباره دین هیچ سنخیت، تعامل و تبادلی قابل تصور هست؟ دوم، آیا وجود یکی از این دو ما را در مطالعه دین بی‏نیاز از دیگر می‏سازد؟ و بالاخره، قرابت و نزدیکی میان این‏ها مفید است یا مضر؟

شجاعی‏ زند در ادامه بحث خود، با مروری کلی بر دیدگاه‏های حاکم در رویکردهای مختلف جامعه‏شناسی در این زمینه، گفت: اگر از مشرب پوزیتیویستی حاکم بر جامعه شناسی که میان فلسفه، الهیات و جامعه‏ شناسی دیوار بلندی را می‏کشد، عبور کنیم، در جامعه ‏شناسی متاخر، در ارتباط میان این دو انگاره، دو خط مشی قابل تصور است. یک نگرش معتقد است که میان جامعه‏ شناسی دین و الهیات امکان بده بستان معرفتی وجود دارد. کسانی مثل واخ، وبر و حتی دورکهیم که به مثابه یک جامعه‏ شناسی پوزیتیویست محسوب می‏شود، به مفید بودن بده بستان میان جامعه‏ شناسی دین و الهیات اذعان دارند. واخ معتقد است که باید به حد کافی از پوشش ظاهری آداب و عقاید که تجلیات بیرونی هر دین هستند، گذشت تا به کنه درونی آن رسید تا تجلیات ظاهری آن قابل درک شود. در نظر وبر نیز همین اهمیت وجود دارد. چنان‏چه وبر به عنوان یک جامعه‏ شناس به سراغ آموزه‏های ادیان رفت و تمایزات و تأثیرات آنها را در طول تاریخ مورد بررسی قرار داد. در مقابل این نگاه، رویکرد دیگری وجود دارد که می‏گوید هر نوع نزدیکی آمیزش میان این دو انگاره، باعث اختلال و آسیب‏زایی خواهد شد که در این میان اصحاب روشنگری، پوزیتیویست، مارکسیست‏ها و ... وجود دارند.

وی در بیان نظر خود در این زمینه، با تاکید بر تمایز میان الهیات و کلام، الهیات را مجموعه آموزه‏های یک دین الهی و کلام را تلاش فکری برای توصیه و دفاع از یک آموزه دینی معرفی و تصریح کرد که الهیات به مثابه آموزه، مثل هر متن و محتوای دیگری هم می‏تواند در جامعه‏شناسی مورد بررسی توصیفی، تفسیری و تبیینی قرار گیرد و هم به عنوان یک دانش مکمل به جامعه‏ شناسی دین مدد برساند. این در حالی است که کلام در معنای عام‏تر خود، برای پیروان، کارکرد موجه ‏سازی و ارائه توجیه عقلانی و در برابر غیر پیروان، کارکرد مدافعه ‏گری دارد. حال این وجوه متمایز کلام آثار متفاوتی داشته و نسبت‏های گوناگونی را با جامعه‏شناسی دین برقرار می‏کنند.

دکتر شجاعی زند در عین حال تصریح کرد که وجوه متمایز کلام آثار متفاوتی داشته و نسبت‏های گوناگونی را با جامعه‏ شناسی دین برقرار می‏کنند. شکی نیست که کار متکلم مصروف کشف حقیقت نیست؛ بلکه برای دفاع، صیانت و ترویج حقیقی است که از پیش کشف شده است. دیگر اینکه معمولاً متکلمین در قالب قیاسات جدلی و براساس مشروعات و مشترکات سخن می‏گویند. یعنی متکلم در موضع تدافعی ناگزیر از تأکید بر مشترکات مورد اتفاق است. اما در کار توجیه عقلانی و منطقی آموزه‏های دینی برای پیروان، البته متکلم به نحو گشاده دستانه‏ای در تمامی راهکارها برای ایجاد امتناع و پذیرش استفاده خواهد کرد. در شیوه نخست تلاش متکلم اظهار احساس رقیب و در شیوه دوم تلاش او اقناع است. در این راستا شکی نیست که علاقه فرد نسبت به موضوع، باعث نادیده گرفته شدن برخی عیوب و در عین حال تقویت نقاط قوت خواهد شد. کلام هم چون دیدگاهی ملتزم بوده و معرفتی پس از کشف حقیقت است که خود را ملزم به ترویج می‏داند، قطعاً در کارشناسایی واقعیتی را به نحو عریان و دقیق به ما عرضه نخواهد.

بر این اساس، شجاعی زند در نتیجه‏ گیری از مباحث خود، بار دیگر تاکید کرد که جامعه‏ شناسی دین به الهیات متمایز از کلام نیاز دارد. این در حالی است که اگر روش مباحث کلامی، به ویژه زمانی که متکلم بی‏ محابا از هر شیوه‏ای برای اقناع مخاطب خود استفاده و درعین حال خود را ملزم به ترویج دین می‏داند، مورد استفاده جامعه‏ شناسی دین قرار گیرد، قطعاً در این دانش علمی اخلال ایجاد خواهد کرد.

وی در این راستا، برای جلوگیری از دور شدن از موضع علمی، با تاکید بر لزوم توجه به سه عنصر قائل سخن، قول و نتایجی که از یک پژوهش حاصل می‏شوند، گفت که ویژگی‏های محقق، مشخصات پژوهش و سمت و سوی نتایج حاصل از تحقیق، می‏توانند در معرض مداخلات کلامی و تغییر مسیر دانش علمی قرار گیرند.

دکتر شجاعی‏ زند در پایان بحث خود، تاکید کرد: زمانی که مطالعه دین به نقل از آن و به قصد ترویج صورت می‏گیرد؛ در عین حال وقتی که در موضع پاسخ، به حجیت‏های نقلی و مرجعیتی اکتفا می‏کند؛ می‏توان پیش‏بینی کرد که در معرض کلامی شدن قرار خواهد گرفت که باید از آن پرهیز کرد ولی در شرایط دیگر، دچار نوعی سطحی ‏نگری هستیم که این می‏تواند باعث عدم استفاده مفید از الهیات در جامعه‏ شناسی دین شود.

دو کارکرد اجتماعی دین، دو رویکرد در الهیات

دکتر احمد پاکت‏چی دیگر سخنران این میزگرد بود. او در ابتدای سخنان خود، دو کارکرد بسیار مهم دین را در ساحت اجتماعی، کارکردهای هویتی و انگیزشی معرفی و بحث خود را بر این دو متمرکز کرد. وی گفت: دین به عنوان یکی از مؤلفه‏ های هویت‏ساز، همواره در جوامع بسیار پر قدرت جلب نظر کرده است تا جایی که حتی در دوران جدید برخی از تمد‏ها اساساً با نام دینی شناخته می‏شوند. از سوی دیگر، کارکرد دیگر دین به مثابه برانگیزانندگی، می‏تواند انگیزشی در اعضای جامعه برای انجام برخی فعالیت‏ها ایجاد کند که حتی به رخدادهایی مانند انقلاب سال 57 ایران منجر شود.

پاکت‏چی افزود: دین هویتی معمولاً تاریخ‏مند بوده و به گذشته برمی‏گردد و از آنجا که هیچ هویتی در هیچ اجتماعی به صورت فی‏ البداهه ساخته نخواهد شد، در کارکرد هویتی دین، حفظ پیوند با گذشته از اهمیت ویژه‏ای برخوردار خواهد بود. چنان‏چه بنا بر نمونه ‏های مختلفی که در این زمینه در طول تاریخ وجود دارد، گسستن از پایه‏های تاریخی دین می‏تواند به هویت‏های جدیدی از آن منجر شود. این در حالی است که دین انگیزشی به شدت پیوسته به زمان حال بوده و در پی آن است که هم اکنون در جامعه، حرکت‏هایی را به وجود آورد.

وی همچنین با تاکید بر جدایی ناپذیری و اهمیت این دو کارکرد دین در مباحث الهیات در طول تاریخ، گفت: گرایشی که به پیوستگی تاریخی با گذشته اهمیت می‏دهد، در اصطلاحات جاری، کارکرد سنت‏ گرا نامیده می‏شود. این در حالی است که گرایشی که خواهان قطع ارتباط با گذشته بوده و برای حفظ ارزش‏های دینی، مدعی است که به سراغ منابع اصلی می‏رود، گرایش بنیادگرا نامیده می‏شود که البته من فکر می‏کنم استفاده از اصطلاحات جریانات پیوسته‏ گرا و گسست‏ گرا مسأله را دقیق‏تر و واضح‏تر بیان خواهد کرد.

پاکت‏چی در بیان دلایل اهمیت طرح این بحث، افزود: در دنیای امروز، از یک سو، کارکرد هویتی دین اهمیت بیش از حدی پیدا کرده و به صورت خودآگاه مورد توجه قرار گرفته است. از سوی دیگر کارکرد انگیزشی دین در طول چند دهه اخیر در قسمت‏های مختلفی از جهان، به ویژه جهان اسلام اهمیت ویژه‏ای یافته است. علاوه بر این باید خاطرنشان کرد که اگر ما یک الگوی جامعه ‏شناختی برای پی‏گیری این دو رویکرد نداشته باشیم، ممکن است نتوانیم تبیین درستی از شخصیت‏ها، دیدگاه‏ها و دکترین‏های موجود ارائه دهیم.

وی در پایان تصریح کرد: تا زمانی که این دو کارکرد و چالش‏های آن را به طور دقیق مشخص نکنیم و تناسب و ترکیب میان آنها را در جامعه خود مورد بررسی قرار ندهیم، نه تنها با سیاست‏ گذاری‏های پر تنشی مواجه خواهیم بود، بلکه در تمام گفت‏وگوهای میان ادیان و مذاهب، زبان مشترک نخواهیم داشت و بالطبع این مساله بزرگ‏ترین آسیب در یک گفت و گو خواهد بود.

سنجش‌گری جامعه‌شناسی دین نسبت به الهیات

استاد مصطفی ملکیان آخرین سخنران این میزگرد بود که در بحث خود، امکان سنجش مدعیات الهیات هر دین و مذهبی را توسط جامعه‌شناسی دین، مثبت ارزیابی کرد. او برای توضیح نظریه‌اش، ابتدا به تعریف الهیات و جامعه‌شناسی دین در دیدگاه خود پرداخت و در این باره گفت: الهیات معنوی در واقع، شناخت وجود،ذات، صفات و افعال خداوند است؛ حال آن‌که معنای دیگری نیز نسبت به الهیات وجود دارد که به آن به عنوان یک رشته علمی (و نه تجربی) نگریسته شده و طی آن، به سه شأن مورد پردازش قرار می‏گیرد؛ نخست، فهم و تفسیر متون مقدس یک دین و مذهبخاص، دوم، نظام‌مند کردن مجموعه فهم‌ها و تفسیرهایی که از مجموعه متون مقدس یک دین و مذهب خاص وجود دارد و سوم، عقلانی‌سازی نظام به دست آمده که البته این سه شأن در طول یکدیگر هستند.

وی در عین حال، با بیان این‌که در نظر او جامعه‌شناسی دین نیز درواقع جامعه‌شناسی دینداری است، خاطرنشان کرد: شخص دیندار کسی است که در ساحت‌های مختلف عقاید، احساسات و عواطف،خواسته‌ها، گفته‌ها و کرده‌هایش تحت تاثیر یک دین قرار گرفته و در آنها التزام نظری و عملی داشته باشد که این التزام در اجتماع با سلسله آثار و نتایجی همراه خواهد بودکه جامعه‌شناس دین آنها را به بررسی می‌نشیند.

ملکیان در ادامه با تاکید بر این نکته که الهیات و جامعه‌شناسی به عنوان دو دیسیپلین و دو رشته علمی، می‌توانند با یکدیگر داشته باشند؛ گفت: ابتدا جامعه‌شناسی دین به سوی الهیات می‌رود و نه برعکس. یعنی جامعه‌شناسی دین به عنوان سوژه به متعلق‌اش یعنی ابژه (الهیات) که منظورالیه است،نظر می‌کند و سپس مدعیات، نقاط ضعف وقوت آن را مورد ارزیابی قرار می‌دهد.

وی در ادامه بحث، به سه نوع سنجش‌گری جامعه‌شناسی دین نسبت به الهیات اشارهکرد. او درباره سنجش‌گری نوع اول گفت: از آنجا که الهیات مانند هر رشته علمی دیگر در یک بافت اجتماعی و یک فضای پر از شبکه‌های ارتباطات اجتماعی یعنی خانواده، سیاست، اقتصاد،حقوق، تعلیم و تربیت و علم و فن و هنر ظهور می‌کند، یکی از بررسی‌های علمی جامعه‌شناسان دین که به وفور به آن اقدام کرده‌اند، این است که دریابند پاسخ‌های دین از سوی الهی‌دانان، نسبت به مشکلات اجتماعی مخاطبانشان، کافی و وافی هستند یا خیر؟

سنجش‌گری دوم از نظر ملکیان به صدق و کذب مربوط می‌‌شود و بحث خاستگاه و منشا آرا و عقاید دینی در آن مطرح است. در عین‌حال، این‌که جامعه‌شناسی دین نشان دهد آثار و نتایج آموزه‌های دین در اجتماع منفی بوده، سومین نوع سنجش‌گری به شمار می‌‌رود. وی برای توضیح این بحث، آثار و نتایج را از لوازم در آموزه‌های دینی جدا می‌‌کند چراکه اعتقاد دارد مراد از لوازم، آن چیزیاست که آگاهانه و به صورت روشنی از دل یک آموزه بیرون می‌‌آید اما زمانی وجود داردکه از اجرای یک آموزه، نتایجی حاصل می‌‌شود که کمتر کسی از آن اطلاع دارد.

دکتر ملکیان در پایان بحث خود تاکید کرد که اگر الهیات بخواهد در جامعه حضور داشته باشد باید از جامعه شناسی دینداری استفاده کند؛ چراکه در غیر این صورت، همواره باید نسبت به عملی که جامعه‏ شناسی دین قرار است درباره او انجام دهد، واهمه داشته باشد.