آتنا غلام نیارمی *

چارچوب های تمرکز گرایی و تمرکز زداییسی و پنجمین نشست گروه جامعه شناسی تاریخی روز جمعه 30 تیرماه  1396 با عنوان «چارچوب های تمرکز گرایی و تمرکز گریزی سیاسی» با حضور دکتر شروین وکیلی، دکتر مهدی تدینی و دکتر حسین مدنی در سالن اندیشگاه کتابخانه ملی برگزار شد.

در این نشست شروین وکیلی درباره تمرکزگرایی و تمرکز گریزی سیاسی در دوره ساسانی، مهدی تدینی درباره تمرکزگرایی و تمرکز گریزی سیاسی الگوی فدرالیسم آلمانی و حسین مدنی درباره تمرکزگرایی و تمرکز گریزی قدرت در فرهنگ هندی مباحثی را مطرح کردند.

در ابتدای جلسه، دکتر تدینی به واکاوی الگوی فدرالیسم آلمانی پرداخت و ریشه شناسی تاریخی این الگو را مطرح کرد. او گفت: فدرالیسم آلمانی از آوارهای جنگ جهانی دوم سر بر آورده و در 1949 م به شکل ساختاری رسمی در آمده است. در این نظام با دو نهاد روبرو هستیم: نهادهای فدرال و نهادهای ایالتی. قانون گذاری در نهادهای فدرالی و کارهای اجرایی در نهادهای ایالتی انجام می گیرد. وی فرایند تاریخی شکل گیری الگوی فدرالی را از قرون وسطی تا امروز به طور جامع توضیح داد و به این فرایند با اشاره به مهر زرین، کنفدراسیون آلمان، کنگره وین، ظهور رایش و در نهایت فدرالیسم امروزی آلمان پرداخت و در پایان مباحث خود، پرسش هایی مقایسه ای در حوزه سیاسی ایران و آلمان طرح کرد و امکان شکل گیری یا عدم شکل گیری الگوی فدرالیسم در ایران را به پرسش گذاشت.

پس از آن، دکتر مدنی به الگوی فدرالیسم در فرهنگ هندی پرداخت و مباحث خود را در سه بخش فرهنگ اجتماعی هند، دینامیزم سیاسی هند و آینده وضعیت سیاسی هند مطرح کرد. او افزود: سنت فدرالیسم در هند وجود داشته و این کشور مجمع الجزایری از انواع شکل قدرت هاست. در هند نوعی یکپارچگی در حوزه سیاسی و فرهنگی به دلیل استیلای خارجی، عناصر متکثر فرهنگی، تکثر مذهبی، جواع روستایی و شهری، اقتصاد و تجارت قوی، تکثر زبانی و لایه لایه بودن به چشم می خورد و مردم این کشور فرهنگی بسیار پذیرا دارند. در مبحث دینامیزم قدرت در هند بیشتر نوعی همزیستی وجود دارد تا فدرالیسم. امروزه نگاه سیاست مداران و سیاست گذاران در هند بیشتر به شرق است و به جای تمرکز بر گذشته به تمرکز بر آینده می اندیشند.

در ادامه جلسه دکتر وکیلی به بررسی تمرکزگرایی یا تمرکز گریزی قدرت در دوره ساسانی در ایران پرداخت و و دو نوع نگاه موجود به دولت ساسانی را مطرح کرد. او آنها را به این شرح برشمرد: نگاه اول، نظریه کریستن سن به شکل قدرت در دوره ساسانی است که قدرت سیاسی ساسانی را تمرکزگرا دیده ولی ناپایدار در نظر می گیرد. نگاه دوم، نظریه پروانه پورشریعتی در کتاب افول و سقوط شاهنشاهی ساسانی است که قدرت سیاسی ساسانی را تمرکز زدا و گسسته می بیند.

دکتر وکیلی گفت: اما، قدرت سیاسی در دوره ساسانی کاملا تمرکز گرا بوده است. او با استفاده از نظریه سیستم های پیچیده، به 4 لایه تمدن ایرانی یعنی لایه شخصی(من منفرد)، طایفه(خاندان های گسترده)، ایل(قبیله های بزرگ) و قومیت اشاره کرد و برای فهم پویایی قدرت در حوزه تمدنی ایران باید به این 4 لایه توجه ویژه داشت.

در پایان جلسه، حاضران پرسش های خود را مطرح کردند و سخنرانان به این پرسش ها پاسخ دادند.

*تهیه و تنظیم گزارش