مهری طیبی نیا*
چهارمین نشست از سلسله نشست های «شخصیت ایرانی؛ الگوها و اختلال ها» به همت پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و با همکاری گروه فرهنگ و جامعه انجمن جامعه شناسی ایران روز دوشنبه 27 دی ماه 1395 ساعت 11 تا 13 درسالن جلسات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد. در این نشست دکتر باقر غباری، روانشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در مورد «دور ماندن از اصل خویش و پیامدهای اجتماعی- روانی آن» و دکتر علیرضا آقا یوسفی، روانشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور در مورد «واگرایی میان خود واقعی و خود آرمانی» به بیان دیدگاهها و نظرات خود پرداختند.
دکتر غباری موضوع «دورماندن از اصل خویش» را با مفهوم «ازخود بیگانگی» پیوند داد و به توضیح دو نوع گسست عمودی و افقی پرداخت. وی در زمینه گسستهای عمودی گفت: در روانشناسی، اولین جدایی، جدا ماندن از بهشت است که در داستان آدم و حوا معروف است که برای جبران این گسست و بازگشت به همان بهشت، بشر به مناسک رو میآورد. گسست دوم در زندگی بشر، پس از تولد اتفاق می افتد و کودک برای جبران این گسست، نیازمند احساس اعتماد به والدین است. غباری در ادامه به گسستهای افقی و گسستگی تاریخی- فرهنگی و گسستگی قومی اشاره کرد. او هم چنین مسئله گسستگی معنوی را دارای چهاربعد؛ گسست از خویش، خدا، طبیعت و مردم دانست.
وی در ارتباط با پیامد روانی این گسستگی ها گفت: پیامد روانی این گسستگیها اضطراب وجودی، از دست دادن معنا و احساس پوچی است که منجر به رفتارهای گریز محور میشود. همچنین پیامدهای اجتماعی این حالات روانی را میتوان در نوع پوشش، رفتار، سیرکردن در گذشته و اضطراب از آینده مشاهده کرد.
در ادامه نشست، دکتر آقایوسفی در خصوص «واگرایی میان من واقعی و من آرمانی» به بحث پرداخت و گفت: جنبههای خوشایند و ناخوشایند برای شخصیت ایرانی را از سه زوایه؛ تاریخ تحولات فرهنگی و جنگ ها، موضوعات جامعه شناختی و نظام تربیتی میتوان مورد بررسی قرار داد. وی افزود: هر رفتار فردی از یک الگو نشات میگیرد که در درون یک ساخت واحد قرار گرفته است که بخشی از این الگو و شخصیت به ارث رسیده و بخش دیگر آن در طول تاریخ تحول ما از خانواده، مدرسه، تلویزیون و رسانهها اکتساب شده است. او ادامه داد: مشابه این شرایط در سطح اجتماعی- فرهنگی نیز وجود دارد، بنابراین، چنانچه جامعه را به مثابه یک فرد در نظر بگیریم، فرهنگ را میتوان شخصیت آن فرد در نظر گرفت. او با اشاره به الگوی فرویدی خاطر نشان کرد: بر اساس الگوی فرویدی، فرد در بدو تولد مجموعه ای از نیازها و آرزوها و انگیزهها را با خود به همراه دارد و پس از آن در مواجهه با محدودیتهای دنیای اجتماعی، «من» واقعی او شکل میگیرد و پس از آن «فرامن» متولد میشود. در طول زندگی همواره «من واقعی» با «من آرمانی» توسط وجدان مقایسه می شود و چنانچه با هم هماهنگ باشند فرد دارای آرامش و چنانچه هماهنگ نباشند دچار احساس گناه می شود. در جامعه ما، رفتار اجتماعی شهروندان با آرمان های اجتماعی تعارض دارد، در نتیجه، دولایهگی رفتار و تفاوت میان ظاهر و باطن افکار و اعمال به وفور دیده میشود. کشف ریشه این واگرایی پاشنه آشیل پیشرفت اجتماعی خواهد بود.
آقایوسفی ریشه این واگرایی را در احساس غرور ناشی از پیشینه تاریخی، احساس ناامنی ناشی از جنگ های متوالی و فرم گرایی در نظام تربیتی عنوان کرد و افزود: در چنین بستری افراد دچار «خود میان بینی» یا اگوسنتریزم میشوند و نمی توانند افراد و ایده ها و رفتارهای متفاوت را تحمل کنند. فردی که تحمل تفاوت را ندارد به محض کمرنگ شدن حمایت جمع و گروه همسان با خودش، دچار ضعف شده و رفتارهای ناهنجار از خود نشان می دهد. رفتارهای ناهنجار جوانان به محض استقلال نسبی از خانواده را میتوان از این زاویه مورد تحلیل قرار داد.
*تهیه گزارش