گروه علمی- تخصصی جامعهشناسی پزشکی انجمن جامعهشناسی ایران در یکی از نشستهای خود که در روز سهشنبه هشتم بهمن ماه سال 1387، در دانشکده طب سنتی دانشگاه تهران برگزار شد، موضوعی با عنوان "حرفه پزشکی و بازی پزشکی شدن" را مورد بررسی قرار داد. در این نشست، دکتر ابوعلی ودادهیر عضو هیأت علمی دانشگاه تبریز و پژوهشگر مطالعات اجتماعی علم پزشکی و ژنتیک نوین، به سخنرانی پرداخت.
دکتر ودادهیر در ابتدای بحث خود، به بیان اهمیت مسأله "پزشکی شدن" پرداخت و به نقل از فیوردی گفت: پزشکی شدن(Medicalization) در زمره معدود مفاهیم موفق جامعهشناختی است که به ادبیات زندگی روزمره وارد شده است. وی توضیح داد: انجمن جامعهشناسی آمریکا در سال 2002، سالگرد دو رخداد مهم در جامعهشناسی پزشکی را جشن گرفت؛ سیامین سالگرد نگارش و چاپ مقاله اثرگذار اروین کنت زولا با عنوانMedicine as an Institution of Social Control (1972) و پنجاهمین سالگرد نگارش و چاپ کتاب ارزشمند تالکوت پارسنز با عنوانThe Social System (1951) . در واقع، این آثار ماندگار از آن جهت حائز اهمیت هستند که مفاهیم و ایدههای جدیدی را مطرح کرده و ماهیت حرفهای پزشکی را به نحوی مورد تأکید قرار دادهاند که بر اساس آن، مناسبات میان حرفه پزشکی (پزشکی به مثابه یک حرفه) و پدیده پزشکی شدن حائز اهمیت باشد. ودادهیردر ادامه، به چیستی پزشکی شدن اشاره کرد و در این باره گفت: استعاره پزشکی شدن پروسهای را نشان میدهد که به واسطه آن، شمار قابل توجهی از موضوعات، وقایع و مسائل انسانی (نظیر تولد، سالخوردگی، یائسگی، الکلیسم، چاقی، اعتیاد و ...) که زمانی در جامعه نرمال و عادی تلقی شده و در حیطهها و علوم غیرپزشکی تعریف و مدیریت میشدند، وارد قلمرو اقتدار پزشکی شده یا به نفع پزشکی مصادره شده و در نهایت، از طریق رویکردها، ابزارها و مداخلههای پزشکی کنترل و مدیریت میشوند. به تعبیر دیگر میتوان گفت کهبه طور مشخص، پزشکی شدن جامعه به این امر اشاره دارد که در سده گذشته قلمرو اجتماعی سلامت و ناخوشی متحول شده و دانش پزشکی به طور فزایندهای به ساحتهای مختلف زندگی روزمره ما سرایت کرده است. ودادهیر با بیان اینکه پدیده پزشکی شدن تقریباً طی چهار قرن گذشته با تحولات و دگرگونیهای اجتماعی عظیم و پهن دامنهای مانند سکولاریزاسیون، مدرنیزاسیون، بورکراتیزاسیون و عقلایی شدن زندگی روزمره پیوند خورده است؛ در این زمینه به نظریاتِ نئووبریِ برایان ترنر اشاره کرد و گفت که بر اساس این تئوریها، در جوامع غربی، پزشکی به عنوان "متولی اجتماعی اخلاقیات" و "نهاد مسلط کنترل اجتماعی"، جای مذهب را گرفته است. وی افزود: پزشکی شدن مبیّن تحولی تاریخی در نامگذاریمسائل و شرایط اجتماعی است؛ تحولی از گناه به جرمو از جرم به بیماری. از سوی دیگر، پزشکی شدن دوران معاصر را میتوان تحولی در اتیولوژی مسائل انسانی و اجتماعی، در سه G، یعنی تحول از جن(Genie) به میکروب (Germ) و از میکروب به ژن (Gene) تلقی کرد. در این زمینه کانراد میگویداین هوچیگری که پشت سر هر بیماری یک عامل ژنی وجود دارد، در واقع نسخه جدیدی از نظریه میکروبی در پزشکی است که از حمایت قوی رسانهها وIT نیز برخوردار است. ودادهیر با اشاره به اینکه قضایای تعریفی، جوهره یا ماهیت پزشکی شدن شده است؛ گفت: تعریف مسألهای در قالب اصطلاحات پزشکی، اغلب با عناوینی مانند ناخوشی یا اختلال (بی نظمی)، یا استفاده از مداخلهای پزشکی برای درمان آن همراه شده و در این خصوص، میتوان گفت که پزشکی شدن حداقل در سه سطح مفهومی، تعاملی و نهادی رخ داده و پدیدهای چندبعدی و چند مرحلهای تلقی میشود. بررسی تاریخ پزشکی شدن بخش دیگری از سخنان عضو گروه جامعهشناسی پزشکی و سلامت انجمن را تشکیل داد.به گفته او، به رغم آنکه پزشکی شدن فرایندی تاریخی است و حداقل در یک سده گذشته قویاً شاهد آن بودهایم، اما به تعبیری متفکرین اجتماعی و جامعهشناسان تقریباً فقط طی چهار دهه گذشته به آن پرداختهاند و در این زمینه، میتوان به آثار متفکرینی چون سزاس (Thomas Szasz)، پیت (Jess R. Pitt)، فردسون (Elliot Fridson)، فوکالت (MichaelFoucault)، زولا (Irvin K. Zola)، ایلیچ (Ivan Illich)، کونارد (Conrad) و شیندر (Schneider) اشاره کرد که در همه این آثار (به اصطلاح ارتدوکس)، حرفه پزشکی، توسعهطلبی و حرفهایگری پزشکیو تلاش پزشکان برای گسترش و حفظ تسلط پزشکی، به عنوان نیروی محرکه و موتور فرآیند پزشکی شدن معرفی شده است. عضو هیأت علمی دانشگاه تبریز در ادامه، به بیان برخی از این نظریات پرداخت و در این باره خاطرنشان کرد: فردسون با طرح سئوال و ابراز تردید درباره وجود و صحت کامل ویژگیهای منتسب به حرفه پزشکی (نظیر عامگرایی یا جهان روایی، بی طرفی یا بی غرضی در تشخیص، پیش آگاهی، درمان، و امثال آنها) که دست کم به شکل مفروض، کیفیت بالایی از اخلاقیگری و خدمت رسانی به مردم را در این حرفه تضمین میکند، اعلام میدارد که قلمرو اقتدار یا اختیاراتی که حرفه پزشکی برای خود دست و پا کرده است، بسیار فراختر از ظرفیتهای برهانپذیر آن برای درمان کردن گسترش مییابد. حرفه پزشکی قبل از هر چیزی این ادعا را دارد که برچسب ناخوشی و هر چیزی که این برچسب ممکن است به آن الصاق شود، بیتوجه به اینکه آیا این حرفه صلاحیت و ظرفیت پرداختن مؤثر به آن را داراست یا خیر، در قلمرو اختیارات آن محسوب میشود. وی همچنین گفت: ایلیچ نیز معتقد است که در یک جامعه پزشکی شده، نفوذ پزشکان فقط به تصمیمگیری و صندوق (پول سازی) پزشکی محدود نشده، بلکه حتی به دستههایی که مردم در آنها قرار میگیرند نیز بسط مییابد. در واقع، بوروکراتهای پزشکی مردم را به آنهایی که ممکن است ماشینی را برانند، آنهایی که از کار کردن اجتناب میکنند، آنهایی که باید زندانی شوند، آنهایی که ممکن است به سربازی بروند، آنهایی که ممکن از مرزها رد شوند، آنهایی که ممکن است دست به عمل روسپیگری بزنند، آنهایی که امکان ندارد برای معاونت ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا نامزد شوند، آنهایی که میمیرند، آنهایی که مستعد ارتکاب جرماند و آنهایی که مسئولیت دیگری را بر عهده دارند، تقسیم و سرشکن میکنند. دکتر ودادهیر تأکید کرد که در همه این آثار، پزشکی تقریباً به عنوان یک حرفه متجانس دیده شده و پزشکی شدن/سازی پروژه یا توطئه خاص این حرفه مسلط و عمل حرفهایگری است. وی همچنین درخصوص موضوع پزشکی به مثابه یک "حرفه" نیز گفت: حرفههانوعی شغلاند با مولفههایی از یک جنبش یا نهضت اجتماعی و مجموعهای از سازمانهای کاری. در پزشکی، ویژگیهایی چون استقلال یا خود آیینی، سازماندهی، بدنه نظارت مرکزی (مراقبت و تنبیه توسط همالان، کنترل اعضاء، آموزش افراد حرفهای)، داشتن گفتمان، زبان، رموز، نگارش و رنگ، استانداردهای سلوکی و اخلاقی خاص برای حفظ انحصار و هژمونی پزشکی، شبکهوار و در حال گسترش، توجه به کیفیت و همچنین تسلط حرفهای، همراه با مدارک تحصیلی و تخصصگرایی دیده میشود و جریان غالب آن حرفهایگری (جهتگیری و نگرش و هویت کاری و حرفهای) و حفظ مناسبات قوی با حاکمیت سیاسی است. ودادهیر در بخش دیگری از سخنرانی خود، با اشاره به نظرات متفکرینی چون پل استار، تافلر، مکینلی، مارسیو و کلارک، به بحث درباره افول تسلط پزشکی پرداخت و با اشاره به اینکه اولین بار پل استار در سال 1982 در کتاب The Social Transformation of American Medicine، از افول حرفه پزشکی خبر داد؛ گفت: الوین تافلر در کتاب معروف خود، با نام "تحول قدرت: دانش، ثروت و خشونت در آستانه قرن بیست و یکم"، با نامیدن پزشکان تحت عنوان "خدایان سفید پوش"، نزول اقتدار سنتی آنها را در جامعه چنین توصیف می کند و خاطرنشان میکند که قدرت پنچر شده خدای سفید پوش، در سراسر دوران اوج تسلط پزشک سالاری، پزشکان دانش پزشکی را کاملاً در اختیار داشته و راه نفوذ آن را در جامعه بسته بودند. نسخههای پزشکی به لاتین نوشته میشد که برای این حرفه، نوعی رمز نیمه سری فراهم میآورد و بسیاری از بیماران را در جهل نگاه میداشت. نشریهها و کتابهای پزشکی به مخاطبان حرفهای محدود بود. درهای کنفرانسهای پزشکی به روی عوام و افراد غیرعلمی بسته بود و پزشکان برنامههای درسی و پذیرش دانشکدههای پزشکی را تحت کنترل داشتند؛ اما امروزه وضعیت کاملاً فرق کرده است. بیماران به طور شگفتانگیزی به دانش پزشکی دسترسی دارند. در واقع، در دوران جدید هر کسی با در اختیار داشتن کامپیوتر شخصی و یک مودم میتواند از منزل خود با پایگاههای داده چون "ایندکس مدیکوس” در تماس باشد و درباره هر موضوعی از بیماری ادیسون تا قارچ زایگومیست مطالبی علمی به دست آورد و در خصوص یک بیماری از آنچه یک پزشک معمولی وقت مطالعه آن را داشته باشد، بیشتر اطلاعات جمعآوری کند. وی افزود: در آمریکا، تقریباً برنامهای تلویزیونی نیست که پخش شود و در آن، داستانی یا نکتهای پزشکی نباشد. مطبوعات خطاهای پزشکی را مدام گزارش میکنند. کتابهای ارزان قیمتی چاپ میشوند که به خوانندگان معمولی میآموزند مراقب کدام عوارض داروها باشند و چه داروهایی را با هم ترکیب نکنند و چگونه از طریق رژیم غذایی مناسب، چربی خون خود را کاهش دهند. علاوه بر آن، جهشها و پیشرفتهای اساسی در علم پزشکی حتی اگر برای نخستین بار در نشریات پزشکی منتشر شده باشد، در اخبار عصر تلویزیون تقریباً پیش از آنکه پزشک نسخه آبونه شده مجله خود را دریافت کند، پخش میشود. به طور خلاصه، میتوان گفت که بدین ترتیب، انحصار دانش پزشکی کاملاً درهم شکسته و پزشک دیگر به عنوان خدا شناخته نمیشود. ودادهیر همچنین با استناد به مقاله مکینلی و مارسیو با عنوان "زوال عصر طلایی طبابت"، هشت عامل مرتبط با هم برای کاهش اقتدار حرفه پزشکی را نام برد که شش مورد برونزا شامل ماهیت در حال تحول دولت و فقدان حمایت جانبدارانه و پرحرارت آن از امر طبابت، بوروکراتیزه شدن (پیدایش شخصیتی حقوقی) عمل طبابت، ظهور شیوههای درمانی رقیب و مکمل در نظام مراقبتهای سلامتی و پزشکی، دلالتها و تبعات ناشی از جهانی شدن و انقلاب اطلاعاتی، تحول اپیدمیولوژیک و تغییراتی در ادراک عمومی از بدن، وقوع تغییراتی در مناسبات دکتر- مریض و کاهش اعتماد افراد بیمار به پزشک و همچنین دو مورد برون زا، از جمله تضعیف موقعیت بازار کار پزشکان به علت تربیت و عرضه مضاعف و بیش از حد نیاز نیروی انسانی در حوزه پزشکی و تداوم تکه پاره کردن اتحادیه پزشکان (انجمن پزشکی امریکا، که زمانی در جامعه امریکا خیلی قدرتمند و با نفوذ بود، به علت تمایزات روزافزون مربوط به تخصصها و فوق تخصصها) را در برمیگرفت. وی موتورهای جدید پزشکی شدن یا جایگزینهای حرفه پزشکی را کمپانیهای داروسازی و بیوتکنولوژی، جهانی شدن تشخیصهای روانی با طرحوارهها و پاداشهای جهانی، نظام مراقبتهای مدیریت شده کمپانیهای بیمه، درک مردم و انسانهای بازاندیش در فرهنگ و جامعه و مخاطرهآمیز و نامتناجس بودن حرفه پزشکی عنوان کرد. دکتر ابوعلی ودادهیر همچنین با بررسی "بازی پزشکی شدن" گفت: تلقی "پزشکی شدن به مثابه نوعی بازی" میتواند به شکل کاملاً مؤثری بر ابهامات و بلاتکلیفی موجود در پرداختن به موضوع پزشکی شدن غلبه کند. بازی پزشکی شدن قبل از هر چیز، دعوتی دوباره به توجه به ماهیت تعریفی و ساختگرایانه فرایند پزشکی شدن است. در واقع، پزشکی شدن در سطوح و ابعاد متفاوت خود از ماهیتی برساختگرایانه برخوردار بوده و نوعی فرایند به شمار میآیند؛ فرایندی که به کارها و فعالیتهای اقامه دعوی درباره ماهیت پزشکی یا مرتبط با سلامتی ابعادی از واقعیت مربوط میشود. هدف از بازی پزشکی شدن، متقاعد کردن مخاطب یا مخاطبان درباره ماهیت و موضوعیت پزشکی یا بهداشتی یک رفتار، مسأله، تجربه، شرایط اجتماعی مشکل آفرین، بُعدی از واقعیت و حتی موجودیت انسان و جامعه است. وی درپایان گفت: اگر پزشکی شدن اساساً بازیای درباره ساخت واقعیت است، هر کسی که دعوی یا دعاویای را درباره ماهیت راستین واقعیت اقامه کند، بازیگر این بازی به حساب میآید. بنابراین، پزشکان، حرفهها و انجمنهای حرفهای پزشکی و پیراپزشکی، کمپانیهای بیوتکنولوژی و داروسازی، سازمانهای غیردولتی(NGOs)، شرکتهای خدمات بیمهای و دیگر سازمانهای مراقبتی مدیریت شونده، حکومت، سیاستمداران، عوام مردم، مصرف کنندگان کالاها و خدمات پزشکی، دانشمندان و تولید کنندگان دانش از جمله بازیگران بازی پزشکی شدن/سازی هستند و به شکل انفرادی یا گروهی و دستهوار، در این بازی وارد میشوند. همه فعالیتهای برساختگرایانه و تعریف محور از جمله ژنتیکی شدن، پزشکی شدن و جز آنها، معطوف به قدرت یا مناسبات قدرت بوده و در واقع یک بازی چند بعدی (زبانی/گفتمانی، مفهومی، سیاسی، ...) است. در این میان، جامعه شناسان نیز به طور بالقوه یکی از بازیگران بازیهای ساختگرایانه، از جمله پزشکی شدن، اخلاقی شدن، اجتماعی شدن، اخلاقی شدن و جز آنها هستند.