29دومین همایش ملی «پژوهش اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایران» به همت انجمن جامعه‌شناسی ایران در تاریخ 5 و 6 دی ماه سال جاری (1391) با بیست و دو نشست، میزگرد و کارگاه آموزشی و با مشارکت و حمایت برخی از مراکز عالی آموزشی و پژوهشی و انجمن‌های علمی علوم اجتماعی برگزار شد.

این رخداد علمی که با استقبال اساتید، دانشجویان و علاقمندان به پژوهش‌های اجتماعی و فرهنگی رو به رو شد عرصه‌ای را برای تعامل علمی، بحث و تبادل نظر اصحاب علوم اجتماعی فراهم ساخت. این همایش دو روزه با گزارش دکتر شیرین احمدنیا، دبیر علمی همایش، و خیر مقدم دکتر محمد امین قانعی راد، رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران آغاز به کار کرد.

 نشست اول این همایش به مرور زندگی‌نامه و کارنامه پژوهشی و علمی اساتید زنده یاد محمد عبداللهی و محمود روح الامینی اختصاص داشت. در ابتدای این نشست کلیپی از زندگی‌نامه این اساتید به نمایش درآمد و سپس دکتر جلال الدین رفیع فر استاد دانشگاه تهران و رئیس انجمن انسان‌شناسی ایران به سخنرانی در مورد دکتر روح الامینی پرداخت و از تلاش‌های او در گسترش رشته انسان‌شناسی و پیوند علوم اجتماعی با ادبیات سخن گفت.

30دکتر روح‌الامینی خودش را وقف دانش و پژوهش در ایران کرده بود و با وجود مدارج علمی بالا از تواضع زیادی برخوردار بود. او نسبت به مواریث فرهنگی کشور تعصب داشت و هنگامی که دانشکدۀ علوم اجتماعی از محل باغ نگارستان تغییر محل می‌داد او برای حفظ این محل حتی اعلام آمادگی کرد که به عنوان باغبان این مجموعه همچنان در این محل باقی بماند؛ سرانجام تلاش‌های او باعث شد که باغ نگارستان به صورت یک مجموعۀ تاریخی ارزشمند حفظ شود. تبدیل حمام گنجعلی خان کرمان به موزه نیز مرهون فعالیت‌های این انسان‌شناس و فرهنگ‌شناس فقید می‌باشد. به گفتۀ سخنران این جلسه، روح‌الامینی به عنوان یک فرهنگ‌شناس برجسته از نزدیک با مردم شهرهای مختلف ارتباط برقرار می‌کرد و در مطالعاتش دقتی ویژه داشت.

در بخش مرور کارنامه مرحوم دکتر محمد عبداللهی نیز دکتر جعفر سخاوت و احمد مسجدجامعی سخن گفتند. به نظر سخاوت، شکل‌گیری انجمن جامعه‌شناسی مرهون حضور و پیگیر‌های مجدانه دکتر عبداللهی بود. دکتر عبداللهی اهل ایلام بود و آنجا را بهترین نقطه دنیا می‌دانست و در مورد مسائل این استان از جمله معضل خودسوزی زنان تحقیقاتی را انجام داد.

31احمد مسجد جامعی در گفتاری با عنوان «جامعه‌شناس مردمی» اهمیت اندیشه‌های عبداللهی برای جامعه‌شناسی و توسعه کشور را بیان کرد. او گفت: آشنایی نخست من با دکتر عبداللهی از ایلام آغاز شد. در سال‌های اوایل دهه 60 گزارش‌های متعددی از مسائل و مشکلات آن استان ازجمله خود سوزی دختران و زنان جوان، می‌رسید و یافتن روشی برای حل این مشکلات اجتماعی و انبوه نارسایی‌ها، به نگاهی کارشناسانه نیاز داشت که دکتر عبداللهی آن‌را انجام داد و این نخستین پژوهش برگزیده سال در حوزه علوم اجتماعی بود که در سال 1371 از رئیس جمهور وقت جایزه دریافت کرد. او صرفا به نظریه‌پردازی قناعت نمی‌کرد و پیوسته راهکارهای اجرایی– عملیاتی متناسب را عرضه می‌کرد. هنگامی‌که برای بررسی برنامه دوم توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی از او دعوت کردیم تا نظرات خود را بگوید و زمینه‌ای برای تدوین برنامه بعدی فراهم شود، بی‌دریغ به میدان آمد و نکاتی ارزشمند را مطرح کرد.‌ آنچه عبداللهی را در همه این حوزه‌ها متمایز می‌ساخت، دغدغه ارزشمندی بود که تلاش می‌کرد از دانش‌های علوم اجتماعی برای حل درست مشکلات جامعه به بهترین نحو بهره‌‌برداری کند. از دید دکتر عبداللهی، جامعه‌شناسی علمی است که به کار حل مشکلات اجتماعی می‌آید؛ از این‌رو، همواره تلاش می‌کرد تا میان دانش‌نظری و کاربرد آن پیوند برقرار کند. او هم در شیوه و منش علمی و هم در رفتار علمی به این ایده پایبند بود.

دومین نشست این همایش به مروری بر پیشینه و کارنامه «موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی» اختصاص داشت که در آن نقش دکتر غلامحسین صدیقی و دکتر احسان نراقی در شکل گیری و تقویت این موسسه مورد بررسی قرار گرفت. در این نشست آقایان دکتر غلامعباس توسلی، ناصر تکمیل همایون، محمد میرزایی و سید ضیاء هاشمی سخنرانی کردند و در پایان نیز کلیپی از زندگی احسان نراقی به نمایش درآمد.

32اولین سخنران برنامه بزرگداشت احسان نراقی در این نشست دکتر غلامعباس توسلی بود که صحبت‌هایش را با برشمردن ویژگی‌های شخصی نراقی شروع کرد: «احسان نراقی به دلیل روشن بینی‌هایش توانست موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی را رونق ببخشد. توسلی نیز مانند تکمیل همایون در مورد صدیقی و نراقی گفت این دو نفر مکمل یکدیگر بودند و وجود هر دو نفر برای رسیدن به شرایط مطلوب لازم بود. صدیقی با رویکرد نهادگرایانۀ خود روی ضوابط تاکید داشت و نراقی نیز طرح‌های تحقیقاتی جالبی را تعریف و بر اجرای آنها نظارت می کرد. کارکرد نراقی مدیریت تحقیقات اجتماعی در معنای کلان آن بود یعنی پیدا کردن راهبرد تحقیقاتی و نشان دادن راهکارهای عمده تا پرداختن به جزییات کارها. این است که به جای تحقیق مستقیم تخصصی، مدیریت پروژه‌ها و نشان دادن راهکارهای کلی را به عهده داشت. دکتر نراقی به علاوه از نتایج تحقیقاتی که محققین مختلف به دست می‌آوردند سنتزی در ذهن خود می ساخت و در مشاوره‌هایی که به سازمان‌ها و موسسات و نهادهای مختلف و یا شخصیت‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی می‌داد از همین دستآوردها بهره می‌گرفت و بیان خاص خود را چاشنی آن می‌ساخت. در دوره نراقی موسسه توانست حدود 180 جلد کتاب تحقیقاتی منتشر کند. در زمان او بود که تعامل بین رشته‌های مختلف علوم انسانی شکل گرفت و نراقی طوری موسسه را رونق بخشید که صدها پژوهشگر در موسسه به تحقیق و نگارش مشغول بودند. به گفتۀ توسلی، برای نراقی ابتکار و قدرت کاری محققین از رشته تحصیلی آنها مهم‌تر بود، و در این میان جمعی از نویسندگان، جغرافی‌دان‌ها و تاریخ نگاران، اقتصاددانان، آمارشناسان، روزنامه نگاران، فلسفه خوانان همگی به خزانۀ بی دریغ علوم اجتماعی می‌پیوستند و در واقع همه آن‌ها با روش‌های تحقیقی علوم اجتماعی آشنا می‌شدند و در مسیر و کانال واحدی از تجربیات یکدیگر برخوردار می‌شدند و برای نخستین بار، پژوهشگران آزاد از بگو مگوها و بحث‌های اسکولاستیک با فکری باز به صورت اکیپ‌های تحقیقاتی وارد میدان وسیع تحقیق در جامعه می‌شوند. می‌توان گفت دکتر نراقی با مشی خاص خود به مثابۀ محلل بین رشته‌های مختلف علوم انسانی و اجتماعی پیوند برقرار می‌گردد و این جمع ناهمگن با تخصص‌ها و عقاید و نظریات متفاوت را به خوبی مدیریت می‌کرد و خود نه به عنوان مباشر بلکه به عنوان مشاور نقش سرپرستی و راهنمایی را ایفاء می‌کرد. تدریس و تحقیق در فوق لیسانس علوم اجتماعی نیز توسط مدرسان و محققانی که از رشته‌های مختلف به علوم اجتماعی پیوسته بودند و شاید روابط مسقیم و پایۀ مشترکی نداشتند صورت می‌گرفت و نراقی به یک رشتۀ تخصصی خاص تعصب نداشت. نراقی به عنوان استاد علوم اجتماعی نیز به لحاظ تئوریک به یک جریان خاص توجه نداشته و نوشته‌ها و گفته‌هایش مطابق نیاز روز و در سطح عام بوده است. در کارکرد موسسه تحقیقات اجتماعی که مشاوره بود، نراقی به دو لحاظ حرف اول را می زد هم به لحاظ در اختیار داشتن داده‌ها و نتایج تحقیقات مذکور هم به دلیل اتوریته‌ای که در این زمینه در خود می‌یافت. به نظر توسلی،احسان نراقی با فعالیت و ابتکار عمل و حضور در صحنه‌های مختلف اجتماعی و قدرت سازگاری و انطباق با موقعیت‌ها و اشخاص عرصه وسیعی از جریانات روشنفکری زمان خود را همراهی می‌کرد و بدون هیچ ادعایی نقش پیش قراول و منتقد را ایفاء می‌کرد.

دومین سخنران نشست دوم دکتر ناصر تکمیل همایون گفت: نراقی در پاریس و سوییس با استادان بلندمرتبه‌ای چون لویی ماسینیون، ژاک برک، استوتزل، بالاندیه، پیاژه و چند دانشمند دیگر آشنایی و رفاقت پیدا کرده بود، و از تجربیات و نظریات علمی آنان برخورداری داشت و زمانی که به ایران بازگشت (1336 ش) با علاقه‌مندی و پختگی تمام، خود را در مسیر ایجاد تحول علوم اجتماعی در ایران قرار داد. سخنران این نشست از تلاش‌های زیاد دکتر نراقی در سال‏های ورودش به ایران سخن گفت که با هماهنگی و به همت و اراده سه استاد برجسته آن روزگار دانشگاه تهران، دکتر علی اکبر سیاسی، دکتر یحیی مهدوی و دکتر غلام حسین صدیقی در سال 1337 موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی را بنیان گذارد و دکتر غلام حسین صدیقی به سمت ریاست و وی به سمت مدیریت آن نهاد علمی و پژوهشی برگزیده شدند.

تکمیل‌همایون با اشاره به جلوگیری از تدفین نراقی در قطعۀ نام آوران از برخی از اعضای شورای شهر به دلیل سکوت در برابر این حرکت گلایه کرد و گفت: «توهین به احسان نراقی بی‌حرمتی به تمام فرهیختگان ایرانی و کل جامعه علوم انسانی ایران است». او افزود: اگر نراقی در کشوری دیگر چون فرانسه زندگی می کرد با توجه به کارنامۀ علمی و پژوهشی و مسئولیتش در سازمان یونسکو و دریافت جوایز علمی برای او بزرگداشت‌های بسیاری برگزار می‌شد، اما بعد از فوت او در ایران ما بزرگداشتی از طرف دولتمردان و رسانه ملی ندیدیم. دکتر تکمیل‌همایون دوره پایه گذاری و مسئولیت مشترک صدیقی و نراقی در موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی را دوره شکوفایی موسسه دانست. او گفت: صدیقی و نراقی مکمل یکدیگر بودند: «صدیقی وزیر دولت دکتر مصدق بود و زمانی که موسسه پایه گذاری شد دولت کودتا سرکار بود و به همین دلیل صدیقی راضی نمی‌شد که برای گرفتن بودجه‌های پژوهشی با نهادهای دولتی وارد مذاکره شود، اما نراقی به خاطر علاقه‌ای که به پژوهش و پیشرفت علم داشت، با تمام نهادهای ذیربط وارد مذاکره می‌شد و برای طرح‌های تحقیقاتی بودجه می‌گرفت. استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: «ما بر اثر فعالیت‌های تحقیقاتی خود در موسسه از سوی افراد مختلف انگ می‌خوردیم اما بدون توجه به این انگ‌ها به کارش ادامه می‌داد. مثلا اگر نتیجه تحقیقات ما نشان می‌داد که وضعیت توسعۀ جامعه مطلوب نیست، انگ می‌خوردیم که تحت تاثیر صدیقی می‌خواهیم با دولت دربیفتیم و اگر در مورد مسائل «مارکسیسم» مطالعه و نقد می‌کردیم از طرف دیگر انگ می‌خوردیم که نراقی جاسوس آمریکا در موسسه است. تکمیل‌همایون تاکید کرد: «با تمام این اوصاف، موسسه مطالعات و تحقیقات علوم اجتماعی به خاطر تلاش‌های بی‌وقفه نراقی رونق گرفت و به موسسه‌ای کارآمد و شکوفا تبدیل شد». دکتر نراقی در سروسامان دادن به موسسه‏ یادشده، تهیه‏ بودجه، فراخواندن استادان و محققان اجتماعی، فراهم آوردن طرح‏های متعدد پژوهشی، ایجاد کتابخانه ویژه‏ علوم اجتماعی، دعوت از استادان خارجی برای تدریس و ارائه‏ سمینارها، اعزام دانشجویان واجد شرایط برای تکمیل تحصیلات به خارج از کشور، انتشار کتاب‏های مربوط به علوم اجتماعی، ایجاد نشریه ویژه علوم اجتماعی، رونق دادن دوره‏های آموزش تکمیلی و تخصصی و مهم‌تر از همه ایجاد روحیه تفاهم و همکاری و صمیمت و همبستگی در یک موسسه‏ نوظهور در ایران، و تربیت چند صد محقق اجتماعی و استاد، به مدت ده سال با خلوص نیت و پشتکار وصف ناکردنی انجام وظیفه کرد. این استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دکتر نراقی را «یک جامعه‌شناس خستگی ناپذیر و متعهد ایرانی» نامید که در همه احوال، در سفر و حضر، با نوشتن مقاله‏ها و کتاب‏های متعدد دانش پژوهان اجتماعی و فرهنگی ایران را مستفید میکرد.

33سومین سخنران این نشست دکتر محمد میرزایی، استاد دانشگاه تهران بود که سخن خود را با این شعر آغاز کرد: از شمار دو چشم یک تن کم- و زشمار خرد هزاران بیش. او گفت بدون اغراق باید اذعان داشت که محور پهن شدن بساط علوم اجتماعی در ایران استاد دکتر نراقی بوده است. استاد نراقی تا اوایل دهه 1350 که عهده دار سمت معاونت یونسکو شد قسمت اساسی وقت زندگی خود را وقف موسسه کرده بود. روحیه باز و پذیرای آن زنده یاد سبب شده بود که طیف وسیعی از افراد با سلایق مختلف در زمره همکاران موسسه قرار گیرند که گذشته از اساتید رسمی علوم اجتماعی می‌توان به عنوان مثال از افرادی چون جلال آل احمد، دکتر غلامحسین ساعدی، دکتر هزار خانی، دکتر پیمان، باقر پرهام، اسماعیل عجمی، پرویز ورجاوند، مهندس حق‌شناس، پویان، حبیب رهبری، ویدا حاجبی و... نام برد. اصالت خانوادگی، مناعت طبع، خیرخواهی، خوشرویی، خوش طینتی و خوش قلبی، خوش بینی و رو به جلو فکر کردن، دغدغه در مورد وطن و آینده آن، واژه‌هایی است که تجربه چند دهه دانشجوئی استاد نراقی را به ذهن من متبادر می‌کند. استاد نراقی چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی آدم با نفوذی بود ولی از نفوذ خود به نفع جامعه مدنی و فرهیختگان گرفتار و در مضیقه کمک می‌کرد. به تعبیری می‌توان گفت او نفوذی جامعه مدنی و فرهیختگان در دستگاه‌های اداری و دولتی بود. محمد میرزائی با اشاره به کلاس‌های نراقی گفت: این کلاس‌ها از پویائی و روح خاصی برخوردار بودند و برای مثال کلاس «مسایل اجتماعی ایران» بیشتر یک میزگرد را تداعی می‌کرد که سراسر پرسش و پاسخ و بحث و گفتگو بود. میرزایی، از «مدیریت و کارگردانی کلان تحقیق» به عنوان هنر اصلی نراقی یاد کرد. این استاد دانشگاه با اشاره به افت و خیزهای زندگی نراقی در چند دهه اخیر گفت با توجه به حقی که استاد نراقی بر من داشته خود را موظف به بیان این مطلب می‌دانم که من جز خیر و خوبی و خدمت چیزی از آن شادروان ندیده و بیاد نمی‌آورم.

34دکتر سید ضیاء هاشمی، رئیس موسسۀ مطالعات و تحقیقات اجتماعی در این نشست نراقی را «بارز‏ترین مصداق پیش‏کسوت پژوهش اجتماعی در ایران» خواند و اندیشه‌های او را به عنوان «آمیزه دانش غربی و بینش شرقی» توصیف کرد. او گفت: دکتر احسان نراقی با به یادگار گذاشتن ذخیره عظیم و بی‏نظیری از دانش و تجربه اجتماعی بدون شک یکی از برجسته‌ترین دانشمندان علوم اجتماعی ایران است و آثار وی در طول بیش از پنج دهه گذشته همواره حضور و بروزی برجسته داشته و خواه‏ناخواه روند تحقیقات اجتماعی ایران در آینده را هم تحت تاثیر قرار داده است. به نظر هاشمی، تاثیر‏گذاری نراقی در پژوهش اجتماعی ایران، علاوه بر دانش و فضل علمی او، ناشی از دغدغه و مسئولیت‏پذیری اجتماعی ایشان در بکارگیری دانش و روش‏های علمی موجود برای فهم و حل مسایل جامعه بوده است. وی تاکید فراوانی بر بهره‏گیری از دستاوردهای بشری در حوزه دانش در کنار تکمیل آن با اتکاء به بینش و آموزه‏های بومی ‏داشت و این رویکرد نراقی درسی است که همواره برای محققان اجتماعی و علاقمندان به این دانش، زنده و الهام‏بخش است. توصیه و تاکید او بر آن بود که «باید دانش غرب و بینش شرق را با هم بیامیزیم». به نظر هاشمی، درسی که ما امروز هم می‏توانیم از نراقی بگیریم آن است که خودباوری علمی را با مسئولیت‏پذیری اجتماعی همراه کنیم و دانش اجتماعی را نه صرفا به عنوان کالایی لوکس و ابزار مباهات صوری، بلکه به مثابه ذخیره‏ای ضروری برای شناخت ابعاد و زوایای پیچیده جامعه و محیطی که در آن زندگی می‏کنیم، تلقی نموده و با اتکاء به آن، به ایفای نقش و ادای مسئولیت اجتماعی خود بپردازیم. دکتر هاشمی افزود: در رثای نراقی باید به جای اکتفا به تمجید و تکریم رایج، یا بحث پیرامون ویژگی‏های شخصی و شخصیتی، پیام او را به حوزه آموزش و پژوهش اجتماعی مورد توجه قرار دهیم. نراقی تاکید داشت که «علوم اجتماعی با جامعه پیوند دارد و اگر دانشجویان دید اجتماعی نداشته باشند، نمی‏توانند کار جامعه‏شناختی بکنند... اگر محقق جامعه را نشناسد، نمی‏تواند به تحقیقات مفید و ارزشمند دست یابد." به نظر نراقی دانشجویان باید زیر نظر اساتید در میدان تحقیق در روستا و شهر حضور یافته و کار تحقیقاتی را یاد بگیرند. دانشجوی علوم اجتماعی باید هم تئوری بداند و هم به صورت علمی تحقیق را یاد بگیرد. به نظر سخنران پایانی نشست مزبور، نگاه نراقی به آموزش و پژوهش اجتماعی، برای شرایط فعلی ما هم آموزنده است. زیرا امروز هم ما شاهدیم که بسیاری از کلاس‌های درسی از کارآمدی لازم برخوردار نیستند و برخی از مباحثی که مطرح می‏شود، پیوند کافی با واقعیت‏های جامعه ندارند. در نتیجه دانشجو رغبت و انگیزه کافی برای تمرکز و تلاش علمی پیدا نمی‏کند و فارغ‏التحصیلان هم آمادگی لازم برای بکارگیری آموزه‏های خود در پژوهش خلاقانه و تحقیق و شناخت زوایای پیچیده جامعه را به دست نمی‌‏آورند.