یادداشت روز

تازه‌ها

اعتراضات

 

گزارش نشست‌ها

(کارشناس فرهنگی و دانشجوی دکتری رفاه اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی)

علیرضا طاهری اردیبهشت99سال ۹۸ با تمام خوبی‌ها و بدی‌هایش؛ ویروس کرونا را به عنوان کادوی سال جدید به جامعه ایرانی هدیه کرد. حالا هیولای کرونا مرزهای جغرافیایی را نمی‌شناسد و جهان را چون دهکده‌ای در چنگال خود گرفته است.

در ایران وقتی که متولیان امر وجود ویروس کرونا را رسماً اعلام کردند عده­‌ای از کارشناسان بر اساس سیر تحولات و مشکلات گوناگونی که در طی این سال­‌ها جامعه ایران با آن دست به گریبان است، نگاهی خوش بینانه به این پدیده مهاجم نداشتند. گروهی منتظر بودن در مواجهه با گسترش این ویروس مردم خود را باخته و همه چیز را به دست تقدیر بسپارند اما غافل از اینکه رویدادهای گوناگون طبیعی وغیرطبیعی از جامعه ایرانی؛ فولادی آبدیده ساخته که به راحتی بازی را به هیچ کسی واگذار نخواهد کرد.

اما این مقدمه به معنای آن نیست که در ادامه مسیر کماکان این فولاد آب دیده خم نخواهد شد و در یک مبارزه طولانی مدت شکست نخواهد خورد. این نوشتار بر این اعتقاد است اگر راه پیموده شده بر همین منوال ادامه یابد، این هیولای دهشتناک و صبور دوباره جان خواهد گرفت و همچنان حیات مردم دنیا را تهدید خواهد کرد.

سعی این نوشتار بر این است که با رویکردی فرهنگی - اجتماعی به پدیده کرونای (دیروز) و مساله اجتماعی کرونای (امروز) بپردازد و تلاش می­‌کند با واکاوی بخشی از مسیر طی شده مبنایی را برای اشاره به برخی از بسترهای خطر آفرین پیش رو فراهم کند.

ویروس کرونا که فرزند متأخر دنیای مدرنیته است و به نظر می­‌رسد حاصل­ جمع طمع سرمایداری برای تسلط بر طبیعت باشد، نظام اجتماعی و روابط انسانی را به شکل‌های گوناگون در تمام دنیا و جوامع مورد تعرض قرار داده است. با تمام اقدار به عنوان یک واقعیت بیرونی و عینی خود را بر دنیا تحمیل کرده و آنها را واداشته تا سبک زندگی کرونایی را خارج از اراده­ خود و حق انتخاب­‌های معمول اتخاذ کند.

بدون توجه به استثنائاتی که وجود دارد به نظر می‌رسد این ویروس به قول دکتر تاج مزینانی چندان هم عادلانه نیست. خیابان گردی و پرسه­‌زنی از ویژگی­‌های این ویروس است؛ و به همین میزان تلاش می­‌کند قربانی‌های خویش را از میان تمام افراد جامعه انتخاب کند ولی در نهایت امر ضربه­ خود را به افرادی وارد خواهد کرد که به نظر از هارمونی زیستی روانی (جسمی- روحی) مناسبی برخوردار نباشد. قربانی‌­هایی که در هر کدام از بخش­‌های زندگی و در جریان تجارب زیستی‌شان به دلایلی در این هارمونی لنگ می‌­زنند، ویروس دقیقاً از همان جا حمله می­‌کند و خود را به ریه‌­ها و سپس به سایر اندام‌­های آسیب پذیر می‌­رساند و جان انسان­ها را می­‌ستاند.

کرونا ویروس با یاری متخصص‌ها، کادر درمان و سایر حوزه­‌های بهداشتی مرتبط، انسان­ قرن بیست و یکم را وادار کرد که در خانه بماند تا از یورش خیابانی کرونا ویروس در امان باشند. خود قرنطینگی اولین گام مهم و راه‌­حلی عقلانی برای پیشگیری از شیوع آن بود که در خیلی از مناطق مختلف کشور اتفاق افتاد. به عنوان مثال مردم شهرستان الشتر لرستان به محض اینکه متوجه عواقب خطرناک کُرکُری خواندن با این ویروس خطرناک شدند، به شکل خود جوش به خانه‌­های خود پناه بردن و با این کار تا حدودی توانستند از موج‌های بعدی حملۀ این ویروس افسار گسیخته در امان باشند.

در این اثنا خیریه­‌ها، گروه‌­های مردم ­نهاد رسمی و غیر­رسمی پیشگامان خدمت ­رسانی به مردم بودند. این گروه‌­ها در ابتدا با تهیه مواد ضد عفونی ­کننده و ماسک و دستکش وارد کارزار با این غول مهلک شدند. آنها در ادامه­ مسیر داوطبانه برای گندزدایی از معابر شهری و مناطق روستایی اقدامات فراوانی را انجام دادند. با آنکه در طول سال­‌های گذشته جامعه ایرانی شاهد نمونه‌­های مشابهی از این گونه حرکات خود انگیخته بوده است، اما هرگز حاکمیت نتوانسته است؛ از همان ابتدای شکل­ گیری حوادث؛ ­محور وحدت رویه باشد تا در گسست میان گروه‌های خودانگیخته شاهد اتلاف بسیاری از منابع، امکانات، نیروی انسانی و... نباشیم. در این بحران اخیر، کرونا ویروس مانند تمام وقایع گذشته تصمیم­‌گیران و زمام­داران حکومتی دیر وارد عرصه شدند و برای انسجام این گروه‌های خودانگیخته خیلی دیرتر از زمانی که از آنان انتظار می‌­رفت شروع به مداخله کردند. با این حال شواهد حاکی از آن است که آنچه امروز مشاهده می شود، بسیار بهتر از آن است که در نبود محوریت واحد انتظارش را می‌توان کشید که رخ دهد.

دولتمردان (به مفهوم عام) به دنبال شیوع این بیماری و به تبعیت از مردم و سایر کشورها از جمله چین تصمیم گرفتند تا به کمک رسانه­‌ها موضوع خود قرنطینگی را پیش­ کشیده و مردم را به ماندن در خانه­‌هایشان دعوت کنند. در ابتدای کار مقاومت‌هایی از سوی تصمیم­ گیران، تصمیم سازان، سیاستمدارن، سیاست ورزان و سایر اقشار برای گسترش «شعاردرخانه بمانیم» به بهانه ­های مختلف دیده می­‌شد. اما به ناچار برای فرار از عواقب اجتماعی و بار روانی منفی قرنطینه­‌کردن و قرنطینه شدن بر اذهان مردم، دست به دامن واژه «فاصله­‌گذاری فیزیکی» یا به قول آنها «فاصله­‌گذاری اجتماعی» شدند.

در این بین طبقه­ پایین جامعه و طبقه­ بالای جامعه به قاعده­ خود قرنطینه‌­گی تن ندادند و تا آخرین لحظات ممکن در خیابان­‌ها و معابر عمومی رفت و آمد داشتند. برای تفهیم سلوک طبقه­ پایین جامعه به هرم نیازهای آبراهام مزلو* اشاره می‌شود. منطبق با این نظریه در قاعده این هرم نیازهای زیستی آورده شده است. در این نظریه و بسیاری نظریه‌های دیگر، استنباط می‌­شود تا وقتی که انسان ابتدایی­ ترین سطح از نیازهایش مانند خوراک، مسکن­ و پوشاک­ش تامین نشود، برای برآورده کردن سایر نیازهایش میل و رغبتی نخواهد داشت. این طبقه از جامعه به ناچار تا آخرین ساعات برای تامین معاش خود، فارغ از هیاهوهای­ شوم کرونا در سطح خیابان­‌ها حضور داشتند تا هم برای عید و هم برای روزهای قرنطینه آذوق‌ه­ای فراهم کنند. بنابراین در جامعه ایران این طبقه آخرین گروهی بودند که نه از سر اختیار بلکه از روی اجبار تن به خانه نشینی دادند.

از سویی دیگر طبقه­ بالای جامعه با توجه به روند کلی حرکت جامعه در مسیر خصوصی‌سازی و فرصت‌­های بی‌شماری که به واسطه­ ساختار نابرابر جامعه برایشان فراهم است به امکاناتی دسترسی دارند که می­‌توان گفت به ورطه­ «خودایمن پنداری» رسیده­‌اند و بنابراین از نظر آن­ها همه­ ایران سرای آن­ها است و بر اساس ثروتی که دارند به آنچه لازمه­ ایمنی و یک زندگی امن و بدون دردسر است، در رفاه کامل و به دور از مصائب و با آرامش خیال روزگار خود را سپری می­‌کنند. لذا این افراد قبل از طبقه­ پایین و بعد از (طبقه متوسط) جامعه تن به فاصله­‌گذاری اجتماعی(فیزیکی) دادند.

تا اینجای کلام سعی شد به اختصار و بر پایه­ تجربه­ زیسته­ نگارنده به بخش مهمی از این مسائل اجتماعی اشاره شود. اما آنچه نگران کننده است، شکل­‌گیری موج دوم و سوم و بعدی است که در عدم توجه کافی و مسؤلانه و بی تدبیری و مشاوره ناپذیری تصمیم سازان و تصمیم‌­گیران و صاحب منصبان حکومتی دیده می­‌شود.

آنچه در رسانه‌های رسمی اعلان می‌­شود این است که متخصصان و مسؤلان بهداشت و درمان شکل­‌گیری موج دوم را محتمل می‌­دانند و آن را به سفرهای نوروزی مرتبط می­‌کنند که البته باید شلوغی‌­های روزهای ۲۸ و ۲۹ اسفند و دید و بازدیدهای چند روز اول سال را به این سفرها اضافه کرد تا حجم وخامت اوضاع خود را بیشتر نشان بدهد. ظاهراً در این موج دوم عدم توجه به نکات و اطلاعیه‌های وزارت بهداشت و درخواست‌­های مقامات مسئول از سوی مردم عامل اصلی جهش و تاختن هر چه بیشتر این ویروس کشنده تلقی می شود. (چرایی این بی­توجهی نیاز به کندوکاو و بحث بیشتری است که در قالب این نوشتار نمی­‌گنجد).

اما به نظر می‌­رسد اگر تمهیدات جدی اندیشیده نشود، موج­‌های دیگری از این ویروس مهلک در راه خواهد بود که نه با توصیه­ رسانه­‌های رسمی و غیررسمی بلکه به قهر نیز امکان مهار آن بسیار دشوار خواهد بود.

۱- عادی­ شدن و یا عادی ­سازی خطر ویروس کرونا؛ در طول زمان ممکن است کرونا را به بخشی از روزمرگی جامعه ایرانی تبدیل کند. در صورتی که مردم به فرهنگ روزمرگی خود بازگردند (مانند بسیاری از تجربه­‌های تاریخی دور و نزدیک که فقط در صورت لزوم و به شکل کتابخانه‌­ای یادآوری می ­شوند)؛ جامعه حساسیت‌ها و سنسورهای هشدار دهنده­ آن مستهلک شده و امر عادی شدن آن در حافظه‌­ اجتماعی ایرانیان، از میزان خطر آفرینی ویروس خواهد کاست (نشانه های اولیه این استدلال در شلوغی عصر پنج شنبه روز ۱۴ فروردین در دیدار اهل قبور(در سطح اجتماع) و یا ابلاغ دستورالعمل بازگشایی کلیه مشاغل و مراکز کسب و کار از سوی قائم مقام وزارت صنعت (در سطح ساختار) دیده می شود.

۲- متاسفانه سال‌­های طولانی است که جامعه ایرانی دائم با مشکلات گوناگون طبیعی و غیرطبیعی دست و پنجه نرم می­‌کند. به طوری که هر روز و یا هر هفته مردم منتظر هستند تا صدای خطری را از رسانه­‌ها بشنود؛ این امر مواهبی مانند آبدیده شده جامعه در برابر حوادث گوناگون را به همراه دارد اما از سویی دیگر جامعه را از حالت کنش­‌های عاقلانه به سوی کنش‌­های عاطفی و هیجانی رهنمود می­‌سازد. «ترس نهادینه شده» بهترین واژه­‌ای است که می­‌توانم برای توصیف این شرایط و فهم بهتر منظور خویش از آن استفاده کنم. وقتی جامعه‌­ای دائم از خطرات مختلف واقعی و غیرواقعی ترسانده شود؛ به مروز زمان؛ این ترس قدرت بازدارندگی خود را از دست خواهد داد و افراد در برابر حوادث مختلف و مشابه واکسینه خواهند شد به طوری که می­‌توان گفت افراد جامعه از عبارت «هر چه بادا؛ باد» به معنای واقعی کلمه استفاده می­‌کنند. امروزه تفاوت مسئله اجتماعی ویروس ­کرونا با تجربه های قبلی را صرفاً باید در گستردگی جغرافیایی و حجم کشته­‌های آن باید جستجو کرد؛ که این امر به مروز زمان مشمول همان عادی­ سازی گشته و ترس نهادینه شده بازخورد مناسب با واقعیت را در پیش نخواهد داشت.

۳- سبک زندگی اسراف گرایانه جامعه از سویی و اتمام آذوقه­ ها و ظرفیت­ های پولی و مالی خانواده­ ها از سویی دیگر باعث می­گردد بسیاری از افراد؛ برای تأمین معاش خانواده به خیابان­ها و عرصۀ عمومی جامعه بازگردند و در برابر هشدارهای وزارت بهداشت و مراعات فاصله­ گذاری فیزیکی(اجتماعی) مقاومت کنند. به عنوان نشانه های اولیه باید گفت؛ چند روزی است شاهد جنب و جوش کارگران فصلی، روزمزد، دست فروش ­ها، رانندگان مسافرکش، مغازه­دارها و... در سطح شهرها هستیم. این گروه از جامعه از روی تفنن و سرگرمی و یا از روی لجاجت و تمرد از قانون و یا از روی دهن­ کجی به هیولای کرونا به عرصه عمومی جامعه نیامده اند. علت اصلی فقرمالی نبود درآمد و تهی شدن سفره‌هاست. این قشر از جامعه که از قضا همراه‌ترین اقشار با منویات نظام اسلامی در تمام روزهای خاص هستند؛ امروز برای لقمه نانی در مکان های عمومی به جستجوی امرار معاش می باشند و مجبورند که در این مکان­ ها رفت و آمد کنند تا خود و فرزندانشان را از گرسنگی نجات دهند. این دسته از افراد از سر ناچاری و تلاش برای تامین معاش خانواده خطر را به جان خریده ­اند. این افراد از عواقب حضور خود آگاه هستند ولی از تامین حداقل مایحتاج خانواده نیز مانده­ اند. این گروه علی رغم میل باطنی خود؛ حلقه ­های گم شدۀ زنجیره کرونا ویروس خواهند بود.

۴- بخش عظیمی از فعالیت­‌های مبارزه با کرونا ویروس بر دوش گروه­ های خودجوش، مردم نهاد و جهادی است. اما گذر زمان برای این گونه فعالیت­‌های خود جوش فرسایشی خواهد بود. اگر به حوادث نه چندان مشابه همین چند سال اخیر رجوع کنید، در ابتدای امر جامعه با حجم فراوانی از گرو‌ه­های خیره و کمک کننده مواجه بوده است، اما به مرور زمان این گروه‌ها به دلایل مختلف از عرصه یاریگری پا پس کشیده و به یکباره حجم عظیمی از مشکلات جدید و قدیم سر باز کرده اند. بدون شک ویروس کرونا با خاصیتی تقریباً سیال، غیر قابل مشاهده و غیرقابل اندازه گیری از سویی و فعالیت­‌های خدماتی بدون نشان و المان های ماندگار(مثل بنای یک ساختمان) از سویی دیگر سریع­ تر منجر به خستگی و میل به واگذاری مسؤلیت به دولت مردان خواهد شد. پس باید گفت به زودی با حجم زیادی از کارهای بر زمین مانده مواجه خواهیم شد.

۵- دولت(به معنای عام) در طول این هفته­‌ها؛ به یمن تلاش وزارت بهداشت و درمان و انسجام گروه­‌های مردم نهاد و همچنین فریادهایی که از رسانه­‌ها به گوش مردم رسیده است؛ توانسته است تا حدودی بر سرمایه اجتماعی خود بیافزاید (بر خلاف آنچه برخی انتظار آن‌­را می­‌کشیدند). حال این سرمایه اجتماعی افزایش یافته؛ نباید به وسیله سیاست­‌های حمایتی اجرایی نشده و یا مصادره شده خدشه­‌دار شود. آنچه باعث نگرانی هرچه بیشتر جامعه می‌­شود، مثلا حجم محتوایی، گستره جغرافیایی، بازه‌ی زمانی تداوم بسته­‌های معیشتی به شکل درست رسانه ای نشده و یا مورد برنامه ریزی قرار نگرفته است و یا اصلاً موجود نیست. دوم دولت در بحث مالی، حامل­‌های انرژی استراتژی به تعویق انداختن پرداخت­‌ها را در دستور کار قرار داده است، که به نظر برای اقشاری از جامعه استرس‌زا بوده و مورد پذیرش جامعه نیست. سوم آنکه به علت نداشتن منابع آماری درست در مورد بسیاری از مشاغل باید گفت هنوز وضعیت اشتغال کارگران روزمزد، دوره گردها، دست فروش ها، مغازه دارها و بسیاری از مشاغل دیگر به شکل واضحی تبیین و سیاست گذاری و اطلاع رسانی نشده است. چهارم آنکه عدم اقناع آماری جامعه از وضعیت خانواده‌های درگیر ویروس کرونا (به نظر کنشی است برای خوب جلوه دادن اوضاع در ایران) و وضعیت سلامت بیماران منجر به فراموشی وخامت اوضاع شده و خواهد شد. حال اگر حاکمیت در این فرصت شکل گرفته­ سیاست­‌های حمایتی، اطلاعاتی، رسانه‌ای خود را به شکل ملموس و قابل اقناع اجتماعی (نه اقناع مدیریتی، سیاسی و...) در پیش نگیرد، باید منتظر ورود خیل عظیم جمعیت به خیابان­‌ها برای چاره­‌جویی در این زمینه­‌ها باشیم.

۶- خلاصه آنکه اگر سیاستگذاری­‌ها به شکلی نباشند که مردم را به ماندن در خانه ترغیب کند؛ به ناچار مواجه­ی قهرآمیز ممکن است فقط برای مدت کوتاهی نتیجه بخش باشد؛ اما به یکباره «تاب آوری» جامعه بسر خواهد آمد و تصمیم سازان و تصمیم­‌گیران و مسند نشینان جامعه با حجم عظیمی از خواسته‌­ها روبرو خواهند شد و حتی هرج و مرج و یورش به مغازه‌­ها امری دور از انتظار نخواهد بود.

 

منبع: خبرگزاری ایرنا / 16 فروردین 99

 


* آبراهام مزلو هرم نیازهای انسان را در پنج سطح زیستی به عنوان اولین و پایه‌ای ترین نیازها تعریف کرده و تا زمانی قدری از این نیازهای زیستی (خوراک، پوشاک، مسکن، غریزه جنسی) برآورده نشود، افراد به سطوح بعدی نیاز میل کمتری خواهند داشت. سطوح دیگر امنیتی، عشق و وابستگی (اجتماعی)، عزت نفس (احترام) و خود شکوفایی می باشند.

 

استقلال دانشگاه و ازادی آکادمیک

چند رسانه ای

مجله جامعه شناسی

مجله مطالعات

پیوندها

حمایت از انجمن و حامیان مالی (2)

عضویت در انجمن جامعه شناسی ایران1402

حامی باش