نشست روز جهانی صلح به همت انجمن جامعهشناسی ایران در راستای صلح و فرهنگ صلح باحضوردکتر خلیل میرزایی (عضوهیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی)، دکتر عالیه شکربیگی (عضوهیأت علمی دانشگاه آزاداسلامی)، دکتر سیدجوادمیری (دانشیار پژوهشکده مطالعات اجتماعی) و حسن امیدوار دانشجوی دکترای جامعهشناسی گروههای اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی شنبه سوم مهرماه 1395 در سالن کنفرانس انجمن جامعه شناسی ایران برگزار گردید.
در آغاز نشست فیلمی با مصاحبه فدریکو مایورسارا گوسا به نمایش درآمد. ایشان از سال ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۰ به عنوان مدیر کل یونسکو، در کنار احسان نراقی فعالیتهای چشمگیری را در ارتباط با صلح و فرهنگ ارتقا صلح در سطح جهانی انجام داده و اساسا فرهنگ صلح با ابتکار ایشان تبدیل به جنبشی جهانی شد. وی در حال حاضر بنیانگزار بنیاد صلح هستند که شعبههای متعددی در سراسر دنیا دارند.
صلح پدیدهای اجتماعی است
در ابتدای این نشست حسن امیدوار گفت:صلح پدیدهای اجتماعی ست و با عدالت اجتماعی گره خورده است. شرایط طبیعی جامعه جنگ نیست بلکه صلح است. ما با ابزارهای جامعهشناختی میتوانیم علل، اشکال و پیامدهای صلح را که باعث جنگ میشود را شناسایی نموده و همان طور که دورکیم میگوید: جامعهشناسی به دنبال بهبود سرنوشت انسانها است؛ پس با رهیافت جامعهشناسی صلح و آشکارسازی چهره کریه جنگ و شناخت تاثیرات مخرب آن برحیات بشری و تمدن جامعه بشری، باید ریشههای صلح را درهمه جا پراکنده نماییم وآن نیز میسر نیست مگر با تقویت فرهنگ صلح و ترویج و اشاعه آن فرهنگ. البته صلح مشکلاتی دارد و بسیار پیچیدهتر از پدیده جنگ است و همانطور که گاستون بوتول میگوید: «برای شروع اراده یک نفر کافی است و لیکن برای برقراری صلح اراده همگان لازم است.» پس این استدلال مبین آن است که صلح مرکز گریز است و برای رسیدن به آن مستلزم پژوهش علمی و شناخت همه جانبه هستیم. ایشان در ادامه به معرفی گروه جامعهشناسی صلح و اهداف آن که در انجمن جامعهشناسی ایران در حال تشکیل است، پرداخت.
صلح به مثابه نفس کشیدن
سخنران دوم دکتر شکربیگی به موضوع زنان، صلح و چالشهای پیشرو آن پرداخت. وی با بیان اینکه صلح به مثابه نفس کشیدن است وامروزه جهان و به خصوص خاورمیانه در آتش قهر ناشی از خشونت ودیدگاههای افراط گرایانه ناشی از مذهب میسوزد از صلح به عنوان منفعت مشترک بشریت و ضرورتی همیشگی که جز در سایه رهایی از خشونت، تحمیل و تبعیض امکانپذیر نیست، یاد میکند.
وی با اشاره به جمعیت ۳.۵ میلیاردی زنان و دخترانو نقش اندک آنان به عنوان مبارزان و عاملان جنگ؛ از آنها به عنوان بزرگترین گروهی یاد میکند که آسیبهای جنگ متوجهشان است. آنان در جوامع جنگزده با تشکلهای خاص و ویرانگر خشونت مواجه هستند که گاه به طور نظاممند به منظور رسیدن به اهداف سیاسی انجام میشود خشونت علیه زنان به همراه تبعیض و قوانین نابرابر میتواند مانع دسترسی زنان به خدمت آموزش و شرکت در تصمیمگیری و استقرار صلح شود به همین دلیل خشونت علیه زنان تهدیدی اساسی علیه صلح پایدار در جهان محسوب میشود.
او در ادامه بیان داشت که در طی سالهای متمادی تعهد به فرهنگ صلح هسته اصلی موفقیت در سه حوزه از فعالیتهای سازمان ملل متحد یعنی صلح و امنیت، توسعه پایدار و حقوق بشر را تشکیل می دهد و این در حالی است که هیچ کدام از سه حوزه در خاور میانه به طور کامل نهادینه نشده است. امنیت، حقوق بشر و توسعه پایدار نیازمند بسترهای امن برای کاربردی کردن و شکوفا شدن است.
صلح پدیدهای قائم به ذات و نیازمند نهادینه شدن است
سخنران سوم نشست دکتر میرزایی نیز در خصوص موضوع این نشست گفت: وقتی ادبیات صلح را در سطح جهان مرور میکنیم متوجه میشویم حتی زمانی که در مورد صلح صحبت میکنیم بیش از ۹۰ درصد از موارد معطوف به جنگ است و وقتی صحبت برخی از نظریهپردازان را در این زمینه بررسی میکنیم، میبینیم که صحبتهای آنان معطوف به این امراست که جنگ و صلح دو روی سکه است. بنابراین ما بعضی مواقع از جنگ به صلح میرسیم. برخی از جامعهشناسان معتقدند وحدتی که از کثرت حاصل میشود ماندگارتر است. برخی دیگر معتقدند صلح میتواند منجر به جنگ شود یعنی وحدتی که در کثرت باشد احتمالا به کثرت و تعارض میرسد. بنابراین در اینجا این سوال مطرح است آیا صلح پدیدهای قائم به ذات است یا پدیدهای قائم به جنگ و خشونت؟ما اعتقاد داریم که صلح و گفتگو پدیدهای قائم به ذات خود است اما باید ایجاد و نهادینه شود.
او در ادامه خاطر نشان ساخت: در حال حاضر در ایران با بحرانهای از قبیل طلاق و خشونت خانوادگی و خشونت خیابانی روبهرو هستیم که همه ناشی از این است که در نزد ما صلح و گفتگو نهادینه نشده یعنی تبدیل به ارزش نشده است؛ گاهی وقتها آدمهایی را میبینیم پشت ماشین نشستهاند یا راه میروند اما با خود میجنگند و به قول نظریهپردازان کنش متقابل نمادین یاد نگرفتهاند از طریق مذاکره این من فاعلی و من مفعولی را تعیین کنند، اینها یاد گرفتهاند که با هم بجنگند به همین خاطر آدمها با هم تعارض دارند.
این استاد دانشگاه افزود: بیشتر جنگها در طول تاریخ حول چند محور بود و جالب این است که همه اینها به قول ساختارگرایان در ژرفساخت باید جستجو کنیم. اینها همه به قدرتمند شدن پدیده قدرت برمیگردد، خیلی ازجنگها درگذشته حول محور قلمرو یا خاک بوده است اما این قلمروگشایی در راستای افزایش قدرت پادشاهی است جنگهای آینده حول محور آب صورت میگیرد اما انسانها یاد گرفتهاند که این دو پدیده را از طریق رعایت حقوق شهروندی حل و فصل کنند و سومین عامل مهم نژاد و نژادپرستی بوده است. یک عامل اساسی دیگر جنگهای امروزی حول محور ایدئولوژی شکل گرفته است برخیها ایدئولوژی را قرائتهای متفاوت تفسیر میکنند اما تعریف مارکس از ایدئولوژی آگاهی کاذب است یعنی آنچه که به عنوان واقعیت به مردم منتقل میکنیم واقعیت تقلبی است.
دکتر میرزایی در پایان اظهار کرد: ما در ایران بنیادهای اصولشناختی صلح را داریم و جایی که از پهلوانی صحبت میکنیم، از فرهنگ گذشت صحبت میکنیم، در بسیاری از داستانهای فارسی حاکی از آن است که بسیاری از پهلوانهای ما در برابر فرد مقابل خودشان زور استفاده نکرده و عدم استفاده از زور حاکی از خصلت پهلوانی است و ما هم در ادبیات خودمان هم اشعاری را مبتنی برصلح و گفتگو داریم. که به عنوان نمونه میتوان به این بیت اشاره داشت:
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا
انسان امروز، انسان متشنج است
سخنران آخر نشست دکتر سید جواد میری در ابتدای بحث خود گفت: انسان باید در درون خود صلح و آرامش داشته باشد تا بتواند درباره صلح صحبت کند واصولا باید نسبتی بین موضوع و سخنران وجود داشته باشد. موضوع بحث خود را صلح در چشمانداز جهانی گفته بودم اما این کلمه بسیار وسیع است و اکنون بنده هم در درون خود صلح و آرامشی نمیبینم، ولی به هر روی صلح در چشمانداز جهانی چشماندازی وسیع است و بعضی کلمات به گونهای وسیع هستند که فقط یک حرف نیستند؛ بلکه منظومهای هستند که دارای ابعاد مختلف و در رابطه یا وجود، انسان، جامعه و هستی هستند یعنی وقتی میخواهیم در مورد صلح صحبت کنیم آیا میشود در مورد صلح و امکان صلح صحبت کرد بدون اینکه دنیای درون را نادیده گرفت؟
وی در ادامه داد: وقتی ما به گفتمانهای اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ نگاه میکنیم، میبینیم از ظهور انسانی صحبت میشود که انسانی مضطرب است و به قول هایدگر پرتاب شده است و این انسانی که در این جهان پرتاب شده آن چمبره قدسیاش را همانطور که پیتر برگر میگوید شکافته شده و نمیداند مأوایش کجاست و تبدیل یک انسانی شده که ذهنش بی خانمان است. به نظر میآید بعد از تقریبا پایان جنگ جهانی دوم و هرچه به قرن ۲۱ نزدیک شدیم و افق قرن ۲۲ را پیش روی خودمان داریم، میبینیم دیگر با یک انسان مضطرب روبرو نیستیم چون انسان مضطرب در پس ذهنش یک نظام منسجمی دارد، هنوز فکر میکند که یک ایدهها و آرمانهایی دارد که آنها از حالت قدسی فاصله گرفته و به قول کارل لوئیس به ایدهآلهای سکولار تبدیل شده و به دنبال آن آرمانها و ایدهآلها است. پس انسانی که امروز به دنبالش هستیم انسان مضطرب نیست؛ به نظر میآید انسان متشنج است و اگر ما سخنان و گفتمان اندیشمندانی را که در حوزه پست مدرن صحبت میکنند را نگاه کنیم، میبینیم که یکی از نقدهایشان به کسانی که در حوزه مدرن فکر میکنند این بوده که انسان مدرن در پس ذهنش درست است که نظام تئولوژیک را رد کرده ولی خودش دچار یک نوع چهارچوبهای است که الهام گرفته از نظامهای تئولوژیک است ولی این انسانی که امروز ما با آن موجه هستیم به نظر میآید که به آن هم دیگر باور ندارد و روایت کلانی هم برایش وجود ندارد و دچار تشنج است. میخواهم سوالی مطرح کنم که حقیقتا در جهان امروز با این انسان متشنج آیا اساسا ایده صلح امکان پذیر است؟ در وضعیتی که جهان قرار دارد و کشورهایی که درگیر جنگ هستند آیا اصلا چشماندازی از صلح ممکن است؟
دکتر میری افزود: وضعیت امروزی که ما در ایران شاهد آن هستیم وضعیت مطلوبی نیست؛ یعنی انسانی را که انسان ایدهال بوده، آن انسان و جامعه ایدهآل نه تنها متولد نشده؛ بلکه به نظر میآید دچار تشنج هم شده است. حالا اگر این چشمانداز و این حاکمیت قرار باشد و اگر برای 50 یا 60 سال آینده تصور کنیم آیا با این وضعیت حاکمیت میتواند خودش را بازسازی کند و دچار جنگ و فروپاشی اجتماعی و فرهنگی و حتی حاکمیتی نشود؟ اگر میخواهد برای خودش چشماندازی داشته باشد باید الگو داشته باشد. اما آن الگو چیست؟ الگویی که در دهه 30 و 40 شمسی که جهان در وضعیتی قرار داشت که به قول دکتر شریعتی یک قسمت انسان است و قسمت دیگر بومیان هستند یعنی جهان یک جهان استعمار زدهای بود که سوژه، سوژه غربی بود و بقیه ابژههای در دستان اربابان غربی بودند. امروز که جهان به یک وضعیت چند قطبی وارد شده اساسا وقتی صحبت از صلح میکنیم باید به این مسئله توجه کنیم که در چه وضعیت و حالتی هستیم و این وضعیت و حالت چه چشماندازی میتواند برای ما در ایران رقم بزند و ما در این منطقه با چه الگویی میخواهیم با دیگری گفتگو کنیم؟ یکی از مصبیتهایی که ما در ایران دچارش هستیم این است که اساسا دیالوگی صورت نمیگیرد و گفتگوهای ما سرانجامی ندارد و این نشان از آن دارد که دنیای درون ما دنیای منسجمی نیست و دنیای درون که منسجم نباشد نمیتوان به دنبال جهانی بود که در آن آرامش و صلح وجود دارد.
اخبار مرتبط:
خبرگزاری رسا (نشست گفتمان صلح و چالش های پیش روی آن برگزار شد)