یادداشت روز

تازه‌ها

اعتراضات

 

گزارش نشست‌ها

 

w1روز یکشنبه 15 آذرماه ساعت 13 نشست نمایش و نقد مستند waste land توسط گروه جامعه شناسی اقتصادی در سالن کنفرانس انجمن جامعه شناسی ایران برگزار شد. پس از نمایش فیلم، زینب شفیعی، دانشجوی دکتری جامعه شناسی اقتصادی و توسعه دانشگاه تهران به نقد و بررسی فیلم پرداخت.

یادداشت سخنران بر این مستند را در ادامه می‌خوانید.

مستند waste land، روایت کننده تلاش ویک مونیز مشهورترین هنرمند برزیلی معاصر است که برای ارتقا سطح زندگی طبقه کاتادورها (جمع کنندگان مواد بازیافتی) در برزیل با دست مایه هنر است. Waste land مستندی است که در سال 2007 میلادی موفق به کسب اسکار در بخش مستندها شده است. علاوه بر کسب عناوین و جایزه های فراوان این مستند دارای اهمیت های فراوانی است که لزوم ترجمه و نمایش این فیلم را دو چندان می کند. من فکر میکنم این مستند از چند جهت بسیار حائز اهمیت و توجه است. یکی از جنبه های مهم مستند، که البته به نظر من مهم ترین جنبه آن هم هست، این است که تلنگر جدی می زند به جامعه شناسی غیرکاربردی و غیر نسخه پیچ و به جامعه شناسانی که در برج های عاج نشسته اند و وارد میدان و فیلد نمی شوند و یک عمر بر روی یک صندلی نشسته اند و نظریه می دهند. این مستند همه این تفکرات را به صورت جدی به چالش می کشد و در جایی از فیلم از زبان ویک مونیز هنرمند برزیلی می شنویم که می گوید:

the educated elite really beliene they are better than other people

در اینجا حتی می شود بحث های تفاوت بین روش های مردم مدار و مشارکت جویانه را با روش های غیر مشارکت جویانه ببینیم که این نیز یکی از مهم ترین بحث ها و چالش های موجود در علوم اجتماعی امروز به حساب می آید. این که ما به صورت فعال وارد میدان شویم و از نزدیک دیدگاهها و نیازهای جامعه هدف را ببینیم یا اینکه در دستگاه های عریض و طویل اداری بنشینیم و برای یک عده تصمیم سازی و تصمیم گیری کنیم، دو مسیر متفاوت در پیش روی ما خواهد گذاشت. همچنان که در این مستند ابتدا ما شاهد آن هستیم که ذکر می شود این جمع کنندگان طردشدگان اجتماعی هستند که همگی قاچاقچی و یا درگیر مواد مخدر هستند و حتی نقشه فیزیکی منطقه گویای این است که آن منطقه آخر دنیاست و هر آنچه بد است در آنجا جریان دارد، اما با ورود به منطقه ما شاهد آن هستیم که جمع کنندگان یک انجمن و تشکیلات منسجم و متحد دارند به کار خودشان افتخار می کنند و این کار را انتخاب کرده اند و آن را بسیار بهتر از مواد فروشی و خود فروشی می دانند، خودشان را یک فعال محیط زیست معرفی می کنند، کتاب می خوانند و سواد دارند. روابط انسانی و اجتماعی به شدت در این منطقه جریان دارد و مشارکت، انسجام و همدلی اجتماعی در بین آنها به وضوح قابل رویت است. تفاوت زمین تا آسمانی تفکرات موجود در مورد مردمان این منطقه و واقعیت در جریان، نه تنها در این فیلم بلکه همواره ما را به تفکر در مورد این موضوع وا می دارد که برای سخن گفتن، نظریه پردازی و یا سیاست گذاری در هر زمینه ای ابتدا باید وارد میدان شد و جامعه هدف را به خوبی شناخت.

3 17جنبه دوم اهمیت این مستند چیزی است که من نام آن را «کالایی شدن هنر و اقتصاد هنر» می گذارم و در مباحث جامعه شناسی اقتصادی بسیار حائز اهمیت است. در ایران کمتر دیده می شود که در مورد هنر و نقش تعیین کننده آن در اقتصاد صحبتی به میان آورده شود. آنچه در این بحث اهمیت دارد جدال میان «هنرهای والا»(fine art) و هنر برای هنر در مقابل هنرهای مردمی و «هنرهای ما» است. دغدغه مهم در این میان این است که آیا باید هنر به فروش برسد و از این طریق زندگی افراد تغییر پیدا کند (همان چیزی که ویک مونیز در تمام طول مستند برای آن تلاش می کند) و اینکه آیا هنر باید با زندگی روزمره مردم پیوند بخورد و در سطحی ارائه شود که عموم مردم بتواند با آن ارتباط برقرار کنند، به صورت کالا آن را خریداری کنند و به صورت عمده در زندگی روزمره مورد استفاده قرار دهند؛ و یا فقط برای لحظه ای آن را در موزه ها و از دور دست ها به نظاره و تماشا بنشینند؟؛ آیا هنر باید با زندگی روزمره مردم پیوند بخورد و متریال و مواد و دست مایه آن باید زندگی روزمره به نظر ساده و پست آدم های عادی باشد یا اینکه باید در ساحت زیباشناسانه و بدون ارتباط با مردم خلق شود؟ سوالاتی که مطرح شد، سوالات بسیار جدی است که ویک مونیز در این فیلم سعی در پاسخ گفتم به آنها دارد و سعی میکند این تفکر را به چالش بکشد و نشان دهد که «زباله یک نفر می تواند اثر هنری یک نفر دیگر باشد».

و جنبه سوم، بحث های جدی و مهم زیست محیطی و بحث بازیافت زباله و اقتصاد ناشی از بازیافت است که باید به آن توجه شود، اما باید توجه داشت که هر چند این مستند در نگاه اول یک مستند زیست محیطی به حساب می آید آما یک مستند کاملا اجتماعی و جامعه شناختی است.

در پایان باید اشاره کنم که یک نقدی جدی به این سبک فیلم ها و این نوع نگاه وجود دارد که از زبان یکی از عناصر دخیل در فیلم بیان می شود و آن هم این است که آیا می توان به همین راحتی انسان های شکننده را از بستر و محیط اجتماعی شان خارج کرد و زندگی آنها را تغییر داد و چرخه معیوب فقر را در زندگی آنان نابود کرد؟ آیا این انسان های جدا شده و تحت حمایت و پوشش قرار گرفته بعد از چندی مجددا به ورطه نابودی کشیده نخواهند شد؟ در پاسخ به این سوال جدی باید گفت که این نگاه و این تفکر به طور کلی در پی ارائه یک «تصویر از خود» است تا انسانها از بیرون به خود و وضعیت اجتماعی، اقتصادی خودشان بنگرند و شجاعت تغییر زندگی خود را داشته باشند. به نظر می رسد توانمندسازی انسان ها و کمک به آنان برای به دست آوردن مهارت ها و توانایی هایی می تواند زندگی آنها را به کل دگرگون کند و این شجاعت را برای تغییر زندگی در آنها به وجود آورد و آنها را از چرخه معیوب و سیاه فقر بیرون بکشد.

به امید روزی که همه ما بتوانیم به آموزه هایمان جامع عمل بپوشانیم و تغییر ایجاد کنیم.

 

استقلال دانشگاه و ازادی آکادمیک

چند رسانه ای

مجله جامعه شناسی

مجله مطالعات

پیوندها

حمایت از انجمن و حامیان مالی (2)

عضویت در انجمن جامعه شناسی ایران1402

حامی باش