دکتر ناصر فکوهی،عضو هیات علمی گروه انسانشناسی دانشگاه تهران و از اعضای اصلی گروه علمی- تخصصی انسانشناسی فرهنگی انجمن جامعهشناسی ایران، در یکی از نشستهای این گروه به تحلیل فضای پیک نیک در ایران پرداخت. او در سخنرانی خود، عناصر مهم در انتخاب فضای پیک نیک را در مقایسه با الگوهای همسان در معماری و هنر ایرانی مورد توجه قرار داد.
وی در این زمینه گفت: روزهای تعطیل و انبوه مردمی که کنار اتوبان ها و خیابان ها و هرجا که اندک فضای سبزی وجود داشته باشد، یکی از نشانههای فرهنگی است که در تحلیل فضای پیک نیک ایرانیان مورد استفاده قرار گرفته است. به تعبیر دیگر، حضور مردم ایران در هر فضایی که دارای عنصر سبزی و آب باشد، نشان میدهد که این عوامل تا چه حد در انتخاب محیط پیکنیک مهم است.
به گفته فکوهی، از دیگر مسائل جالب توجه در پیکنیک ایرانی، تفکیک جنسیتی است؛ چنانچه با وجود آنکه همواره در پیکنیکهای خانوادگی، یک قالیچه و یک سفره وجود دارد که همه افراد حول مرکزیت آن مینشینند، معمولاً نحوه نشستن زنان و مردان در دو سوی مقابل سفره این تفکیک جنسیتی را به خوبی روایت میکند. درعینحال، معمولاً در پیکنیکهای سنتی، افراد پشت به خارج از قالیچه مینشینند و رویشان به طرف داخل است و درواقع، به این وسیله قلعهای محکم میسازند که مانع از حضور غریبهها شود. گرچه این در حالی است که در پیکنیکهای نسل جوان، تفکیک جنسیتی به هم ریخته و برخلاف پیکنیک سنتی، در پیکنیک مدرن، هرکس در هر مکانی که خود تمایل دارد، مینشیند.
وی همچنین عنصر مرز در پیکنیک ایرانی را مورد توجه قرار داده و یادآور شد: با وجود آنکه مرز در پیکنیک انواع مختلف دارد؛ معمولاً خانوادههای ایرانی از اتومبیل برای این منظور استفاده میکنند، چنانچه در بسیاری موارد، استقرار دو اتومبیل به شکل معکوس و پهن کردن بساط پیکنیک در حد فاصل آن دو، نوعی مشخص کردن محدوده و قلمرو استقرار هر خانواده است. علاوه بر این وجود اتومبیل در کنار بساط پیکنیک، با کاربرد پخش موسیقی، مرز موجود را سختتر و بستهتر میسازد. درواقع میتوان گفت که صدای موسیقی یا صدای افراد به عنوان مرزی نامریی تلقی میشود؛ چراکه افراد سعی میکنند در جایی مستقر شوند که صدای دیگران را نشنوند.
فکوهی به عناصر دیگری چون وجود چادر سفری نیز به عنوان یک مرز نیمه سخت اشاره کرده و گفت: در حالی که عموما چادر مسافرتی برای استراحت و خوابیدن کاربرد دارد ولی در پیک نیک ایرانی، کاربرد انبار وسایل را پیدا کرده و تنها برای مشخص کردن محل استقرار و ایجاد مرز از آن استفاده میشود. چنانچه میتوان وسایل و لوازم مورد نیاز نیز از دیگر مرزهای نیمه سخت پیکنیک ایرانی معرفی کرد. او درعین حال با ذکر این نکته که گاهی در فضاهای کوچک وشلوغ، همه مجبورند در نزدیکی یکدیگر بنشینند و این اتفاق معمولاً در پیکنیکهای مناسکی مثل «سیزده بدر» میافتد، فضای بازی بچهها را مرز دینامیکی دیگری معرفی کرد که گاهی با همبازی شدن با کودکان خانوادهای دیگر، به مرزی مشترک بدل میشود.
دکتر فکوهی در حین توصیف این فضاها، همواره با تاکید بر اتفاقی نبودن شکلگیری این چنینی آنها، وجود جنبههای دینی و اسطورهای را در آنها امری قابل توجه ارزیابی کرد. او گفت: در تحلیل فضایی پیکنیک ایرانی میتوان به دو سطح مادی و غیرمادی اشاره کرد. سطوح غیرمادی شامل عناصر دینی و اسطورهای بوده و سطوح مادی شامل موقعیت جغرافیایی و اقلیم است.
وی در تحلیل دایره مرکزی سفره و قالیچه، یادآور شد: ساختار دینی ایران باستان یک سیستم انوتیستی (تک خدایی) بوده است. چنانچه ایرانیان باستان، ایران را مرکز جهان دانسته و بقیه جهان را غیر ایران مینامیدند. در ساختار باغ هند و ایرانی میتوان مسافر دینی ایران باستان را تجزیه و تحلیل کرد. در ساختار این باغ، دایره مرکز که همان آب است و سمبل حیات تلقی می شود وجود دارد. نماد اسواستیکا (Svastika) یا همان چلیپا که در همه قالیها و بافتههای عشایری، هنوز هم دیده میشود، نیز نشانی از همین تفکر است. درواقع، میتوان گفت که قالی ایرانی نیز باز تولید همان سیستم فضایی اسطوره ای - دینی ایران است که در آن، آب، سبزی و آسمان از عناصر برجسته در فرش ایرانی محسوب میشوند.
این انسانشناس که در تمام طول بحث خود، با نشان دادن تصاویر گوناگون مرتبط با موضوع، توجه مخاطبان را کاملا جلب کرده بود؛ در این بخش از سخنانش عکسی از گود یک زورخانه و ورزشکاران باستانی را نشان داد و بدین وسیله متذکر شد که در ورزش باستانی ایران هم یک نقطه مرکزی و دایرهای وجود دارد که دائما با وسیع شدن محیط این دایره تکرار میشود. در عین حال به گفته او، شهر ایران باستان نیز شهری دایرهای است که با ورود اسلام به ایران، طولانی و بلند شده است. درواقع، در ایران باستان نقطه و دایره مفهوم مقدسی دارند؛ حال آنکه در تمدن بین النهرین، تقدس در مفهوم عبور نهفته است.
فکوهی از دیگر عناصر شکل دهنده الگوی پیکنیک ایرانی را شکل گوردخمههای زرتشتی میداند که محیطهایی بسته بوده و هنوز هم در معماری سنتی شهرهایی چون یزد دیده میشوند. وی درعین حال معتقد است که وجود عناصری چون سبزی، آب و گشایش پنجرهها به طرف محیط داخل خانه که همه در فرم پیکنیکهای امروزی دیده میشود، تداعی کننده باوری در گذشته است که فضای بیرون خانه را شیطانی و فضای اندرونی را خدایی میدانستند.
او در بخش دیگری از سخنان خود، با اشاره به نحوه طراحی میادین شهرها در ایران معاصر که عمدتا با مرکزیت آب ساخته شده اند، گفت: فواره آب در میدان شهرهای ایران، حاکی از عنصری است که به واسطه کم آبی شکل گرفته است و درواقع ما با وجود فواره آب به خودمان دلگرمی میدهیم که آب فراوانی داریم.
دکتر ناصر فکوهی در پایان بحث خود، تاکید کرد: در تحلیل فضاهای ایرانی، نه میشود صرفاً به نمادها متکی بود و نه به اقلیمها؛ چراکه به دلیل برخورداری از یک اندیشه عمیق در تمدن ایران باستان، نمیتوانیم تنها با تکیه بر فرم و شکل به فضاهای کهن برگردیم و بر این اساس، بسیاری از این فضاها دیگر قابل بررسی نیستند.