منتقد: دکتر اردشیر بهرامی، پژوهشگر و جامعهشناس
این اثر علمی با درک اهمیت و ضروت تدوین برنامه عملی مداخلات اجتماعی در مساله اجتماعی خودکشی به رشته تحریر درآمده است. پیش از هر چیز از تلاش و ممارست نویسنده محترم که - داری تجارب ارزشمندی در زمینه مددکاری و مداخلات خودکشی است- برای خلق این اثر و سایر پژوهش ها و تالیفات در زمینه مسائل اجتماعی ایران قدردانی مینمایم. امید است نتایج علمی کتاب کشاکش مرگ و زندگی، توسط سیاستگزاران و برنامهریزان و مداخلهگران و کارشناسان مورد توجه و بهرهبرداری قرار گیرد.
ساختار کتاب:
فصل اول: مبانی اجتماعی پیشگیری و مداخله در خودکشی، دوم: روایت نجاتیافتگان از خودکشی، سوم: برنامه اجتماع محور پیشگیری از خودکشی، چهارم: مداخله در صحنه خودکشی، پنجم: روشهای مددکاران اجتماعی در مداخله خودکشی، ششم: راهنمای مداخله در بیماران مبتلا به اختلالات روانی.
طرح سوال کلیدی نویسنده در مقدمه کتاب: طرح مبانی نظری مداخلات اجتماعی خودکشی، مداخلات اثربخش در خودکشی برای مددکاران و کارشناسان، تجارب نجاتیافتگان از خودکشی؟، فرایند برنامه اجتماع محور از خودکشی و چه مولفههایی دارد؟
چالشها و ابهامات مقدمه کتاب:
الف. نسبت به مساله اجتماعی مورد نظر، روندها، آمارها، کانونهای جغرافیایی خودکشی، گروههای اجتماعی و اقشار اجتماعی اشارهای نشده است. در اخر مقدمه ضرورت تالیف کتاب به دنبال طرح رویکردهای اجتماعی و استفاده از ظرفیتها و پتانسیل های اجتماعی جامعه ایرانی مسکوت مانده است. در مقدمه کتاب، مبحث اصلی یا سوال اصلی هر فصل کتاب بطور خلاصه آمده است.
ب. نتایج پژوهشها و ارزیابی سیاستهای اجتماعی طرحها، برنامهها و فعالیتهای سمنها و نهادهای متولی (وزارت بهداشت، بهزیستی، فراجا، سازمانهای مردم نهاد، اجتماعات محلی در زمینه اجرای مداخلات اجتماعی، رویکردها و روشهای اجرا بطور مسنجم و هدفمند ارائه نشده است. سنخیت جایگاه روشهای فردگرایانه و مدیکال پزشکی، روانپزشکی، روانشناختی مداخلات خودکشی با روشهای اجتماعی در این کتاب تعریف و روشن گردد و نقاط تضاد یا تعارض یا همنوایی این روشها در مداخلات خودکشی تشریح گردد. در پایان فلسفه توجه نویسنده به مداخلات اجتماعی خودکشی تشریح گردد. طرح پرسش: خودکشی یک مساله اجتماعی است یا آسیب اجتماعی است یا بیماری؟. کتاب از منظر مددکاری نگاشته شده است یا جامعه شناس؟ یا رویکردی ترکیبی دارد؟
ج. برقراری ارتباط مباحث نظری کتاب با تحلیل 24 روایت بازماندگان خودکشی؛ مفاهیم و مباحث اجتماعی برساخت شده در بخش تحلیل روایتها (ملال و خستگی، شخصیت ناجی، تنهایی، مواد مخدر، عشق سیال، خشم و تحلیل رفتن هویت، روزمرگی، باور به ایجاد تغییر، تناسخ، تفکر لحظهای، سبک زندگی خودکشیگرا، زیادهخواهی، فضای مجازی (موسیقی)، فروش دارو در بازار غیرقانونی،)
د. انتقال برخی از سرفصلها و مباحث به سایر فصلهای کتاب: در صفحه 183 کتاب برنامه مدرسهمحور و نوجوانان می تواند در فصل سوم کتاب (برنامه اجتماع محور پیشگیری از خودکشی)، مبحث فقر اقتصادی خانواده (ص 208)، مباحث وضعیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدل ها تا صفحه 140) به فصل دوم کتاب منتقل شود.
با توجه به فروپاشی سرمایه اجتماعی (اعتماد، مشارکت، همکاری) در جامعه ایران چگونه می توانیم از برنامه های اجتماع محور در مداخلات خودکشی بهره بگیریم. تجربه کاهش گرایش و تمایل موسسات تخصصی حوزه آسیبهای اجتماعی و سمنها در این زمینه اجرای برنامههای اجتماع محور پیشگیری از خودکشی چگونه میتوانیم این مدل ها اجرا کنیم. راهبردها و راهکارهای ابتکاری نویسنده محترم برای زنده کردن سرمایه اجتماعی در این برنامه چیست؟
صفحه 220 به جای خلاصه فصل میتواند بحث و نظر نویسنده مطرح شود.
فصل اول: مبانی اجتماعی پیشگیری و مداخله در خودکشی؛
یکی از مباحث قابل توجه در این فصل مرور آمارهای خودکشی ایران است. دلیل پرداختن به مبحث «فقر، بیکاری در غرب ایران» در ابتدای این فصل روشن نیست. آشفتگی مباحث تئوریک و مفهومی در این فصل روشن است. مجموعهای از نظریههای منعکس شده است: برچسب زنی، فشار عمومی، توسعه و نقشهای اقتصادی،معانی خودکشی داگلاس، مدرنیته، فردگرایی و خودکشی. ارتباط مباحث نظری و مفاهیم با مقوله مداخلات اجتماعی خودکشی چیست؟ پیشنهاد می گردد نویسنده محترم به جای این مباحث به مباحث زیر بپردازد:
- ترسیم ساختارهای اجتماعی فرهنگی جامعه ایران، خرده فرهنگها، در مساله خودکشی و ارائه روشهای مداخلاتی اجتماعی در خودکشی؛ تلاش برای تغییر نوع نگاه و دیدگاههای سیاستگزاریهای کلان از رویکردهای فردگرایی مدیکال و روانشناختی به رویکردهای اجتماعی در حوزه پیشگیری و مداخله و توانبخشی خودکشی؛
- تببین چرایی مهاجرت و شناسایی کانونهای خودکشی در اجتماعات محلی شهری و حاشیهنشین و ترسیم ساختار موزائیکی و نامتجانس و ناهمگن محلات حاشیهنشین و نقش آن در خودکشی و طرح ایدهها و راهبردهای عملیاتی در مداخله اجتماعی مددکاری؛ ترسیم نقش موسسات و مراکز تخصصی برای مداخله اجتماعی موثر در خودکشی؛
- چگونگی استفاده از ظرفیتهای جامعه سنتی در مداخلات خودکشی؛ همیاری های گروهی، حمایتهای اجتماعی، مناسبات خویشاوندی، میانجیگری در مناقشات خانوادگی و خویشاوندی، آیین ریشسفیدی و حل و فصل تعارض زناشویی؛ حمایتهای اقتصادی و اجتماعی از اقشار آسیب پذیر، در معرض آسیب، مجرم؛
- تببین چرایی انسداد ارتباطی و انسداد معنایی و راههای برون رفت از مساله انسداد اجتماعی بر اساس ظرفیتهای اجتماعی محلی و خانوادگی؛
- فهم مقوله عشق رمانیک و انتخاب ها و اولویت ها و مقوله خودکشی؛
مباحثی بسیار با اهمیت از نگاه و نظر نویسنده محترم مسکوت مانده است:
الف. تعریف سیاستهای اجتماعی، امکانات، و بسترهای اجتماعی در مساله خودکشی؛
حوزههای پیشگیری، مداخله و بازتوانی را نمیتوان از یکدیگر مستقل در نظر گرفت. برای پیشگیری و مداخله در خودکشی در جامعه ایرانی به ویژه کانونها جغرافیایی مناطق زاگرسنشین، و حاشیههای اقماری تهران میباید متناسب با ساختار اجتماعی و زیستجهان فرهنگی خاص خود میباید مدلهای اجتماعی مداخلاتی منعطف و قابل اجرا در سطح اجتماعات با توجه به حساست های فرهنگی و جامعه بسته تعریف شود. بطور مثل در برخی مناطق جغرافیایی خوزستان (ایذه، باغملک، قلعه تل،) یا مناطق حاشیه شهر تهران (شهریار، ملارد، اسلامشهر، رباط کریم، قرچک و...) میباید متناسب با ساختار اجتماعی موزائیکی و ساخت نامتجانس فرهنگی اجتماعی این الکوی مداخلاتی تعریف شود.
- وجود تیمهای حرفهای مددکاری اجتماعی، روانشناختی، روانکاوی، تسهلگیر اجتماعی، بصورت شبانهروزی در کانون های مخاطرهآمیز خودکشی و داشتن سطح بالای دانش، آگاهی، مهارت تیمهای مذکور برای مواجه با مساله خودکشی در سطح زندگی اجتماعی مردم محلی؛
ب. فقدان امکانات و بسترهای اجتماعی برای مداخله در خودکشی: برای مداخله در خودکشی دسترسی آسان و سریع مردم اجتماعات محلی به تیمهای حرفهای و مراکز تخصصی ضرورتی انکار ناپذیر است. در برخی مناطق جغرافیایی کشور در زمینه وقوع خودسوزی، مراکز درمانی سوانح سوختی وجود ندارد؛ در برخی شهرستانها علیرغم وجود میزان بالای اقدام به خودکشی و وجود اختلالات روانی مراکز تخصصی اعصاب روان وجود ندارد. سیاست جامعیی برای مقابله با فروش و توزیع سموم شیمیایی و قرصهای برنج وجود ندارد. این ابزار به سهولت در دسترس مردم وجود دارد.
ج. نادیده انگاشتن زمینههای اصلی پدیدار شدن مساله خودکشی (فقر، بیکاری، طلاق، سوء مصرف مواد مخدر و محرک و داروهای روانگردان)؛ آیا ای زمینهها و دلایل توسط تیم مددکاری اجتماعی حرفهای، نهادهای قضایی، حقوقی، انتظامی، برای صیانت اجتماعی و حمایت اجتماعی از گروههای درگیر خودکشی مورد توجه قرار میگیرد یا خیر؟
د. آیا تیمهای حرفهای مددکاری اجتماعی، روانشناختی درگیر مداخله در بحران توسط سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت و درمان و سایر دستگاهها برای حمایت روحی روانی و تخیله هیجان مورد توجه قرار میگیرند. مرگهای خودکشی رزیدنتهای پزشکی به عنوان افراد متخصص جامعه ایران در این زمینه قابل تامل است که نشانگر عدم توجه جدی وزارت بهداشت به این بخش از بدنه کادر درمان است. همچنین نارضایتی اکثریت کارشناسان اورژانس اجتماعی در زمینه فعالیتهای طاقت فرسای مداخله در آسیبهای اجتماعی از جمله خودکشی قابل توجه است. نحوه حمایت و تعامل مراکز درمانی و حقوقی و قضایی با تیمهای مداخله در خودکشی در کیسهای دشوار؛ این مساله کاربست مداخلات اجتماعی را بسیار چالشهای جدی مواجهه میسازد.
م. وجود تیمهای پژوهشی و تحقیقاتی در پروندههای مداخلاتی افراد اقدام کننده به خودکشی و منجر به فوت، این تیم های پژوهشی نتایج را در اختیار تیمهای حرفهای مددکاری قرار دهد تا مداخلات اجتماعی مبتنی بر عینیات جامعه ایرانی صورت گیرد. تیم مددکاری حرفهای، تیم روانسناختی حرفهای، تیمهای ترکیبی (روانشناس، مددکار و روانکاو) مشاوره حقوقی (ارائه راهبردهای مداخلاتی و اطلاعاتی که خلاءهای قانونی مداخلاتی را می تواند برطرف نماید.
و. فقدان نتایج علمی از ارزیابی و آسیبشناسی از مداخلات مددکاری و روانشناختی در برنامههای اورژانس اجتماعی، مشاوره تلفنی خط 1480، مراکز سلامت روان وزارت بهداشت، درمان و پزشکی و کشف زوایای پنهان مداخلات اجتماعی. بررسی زمینههای خودکشی در جامعه ایران حداقل طی دو دهه 80 و 90 و ارائه مهمترین مولفهها، دلایل و زمینهها و تدوین سیاستها و برنامههای عملیاتی مداخلات اجتماعی بر اساس آن؛ سیاستها میبایند متناسب و همخوان با دلایل و زمینههای اجتماعی شکلگیری مساله اجتماعی تعریف شوند.
ه. عدم توجه به خلاءهای قانونی و حقوقی کشور به تولید و بازتولید آسیبهای اجتماعی: نظام مددکاری اجتماعی قوانینی که زمینههای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی تولید و بازتولید خشونت خانگی، طرد اجتماعی، انگ اجتماعی، حاشیهنشینی را مورد ارزیابی و نقد قرار دهد. قوانین مجلس این ساختارهای معیوب را تضعیف نمایند و موقعیت فرودست گروهها و اقشار آسیبپذیر به حاشیهرانده شده را بهبود بخشد. مواردی چون فرهنگ مردسالاری، کودک همسری، قتلهای ناموسی و انسداد ارتباطی و اجتماعی در فضای خانواده که میتواند توسط قوانین حوزه خانواده میتواند توسط نظام مددکاری اجتماعی و حوزههای حقوقی و قضایی کشور تصویب و تعدیل گردد و این ساختارهای مولد جرائم، آسیبها و انحراف اجتماعی به چالش کشده شود. نمونه عینی این قوانین که به تازگی توسط مجلس شورای اسلامی ایران به تصویب رسید، قانون مجازات برای ازدواج دوم مردان است. این قانون قدرت سلطه مردان را به بطور جدی به چالش کشیده است.
ی. فقدان توجه سیاستهای اجتماعی به تقویت حوزه عمومی جامعه برای شکلگیری گفتگوی اجتماعی رها از سلطه کنش ارتباطی و فهم مشترک؛ حوزه عمومی فضایی فارغ از فضای کار و خانه است. در این فضا در شهرهای ایران به شدت تضعیف شده است. وقتی حوزه عمومی جامعه پویا و زنده باشد افراد فرصت بیشتری برای معاشرت اجتماعی دارند و برای کمک به افراد در معرض آسیب فرصتهای بیشتر وجود دارد.
در پایان ضمن قدردانی مجدد از آقای دکتر سلمان قادری نویسنده محترم کتاب و آرزوی سربلندی برای ایشان از همه خوانندگان محترم به ویژه کارشنان آسیبهای اجتماعی، روانشناسان، مددکاران اجتماعی، مدیران و برنامهریزان حوزه مسائل و آسیب های اجتماعی کشور استدعا دارم کتاب «کشاکش مرگ و زندگی؛ راهنمای عملی مداخلات اجتماعی در خودکشی» را مطالعه و از نتایج علمی و تجربی این اثر ارزشمند بهره لازم ببرند.