" ظهور تغییر در زیست روزمرهی زنان و مردان پساز اعتراضات اخیر سال ۱۴۰۱ "
در روزهای پایانی سومین ماه اعتراضات موسوم به زنزندگیآزادی، یکی از پدیدههای مورد تأمل و چشمگیر برآمده از آن؛ ظهور و مشاهدهی تغییرات زیست فردی و اجتماعی زنان و مردان در گروهها و طبقات متفاوت جامعه در مناطق مختلف ایران است. این تغییرات در مردان و بهویژه زنان نسبت به زندگی روزمرهی آنان پیش از اعتراضات جاری، محسوس بنظر میرسد. ویژگی این تغییرات را میتوان چنین برشمرد:
1️محدود به پایتخت یا کلانشهرها نیست و شهرهای دور از مرکز را هم شامل میشود.
2️محدود به گروه شغلی خاصی نمیشود و در طیف وسیعی از خانهدار، دانشآموز، دانشجو، معلم، استاد دانشگاه، کارمند، ورزشکار، هنرمند، راننده، کارگر، پزشک، مدیر دولتی و غیردولتی، و بازنشسته؛ وجود دارد.
3️گروه سنی گستردهای را دربرمیگیرد، از نوجوانان و جوانان تا سالمندان.
4️ازنظر تحصیلی، شامل طیف متنوع و گستردهای از زنان و مردان است.
5️ازحیث اعتقادات و باورهای دینی، شامل افراد با گرایشات زیاد تا گرایشات پایین و اندک دینی است.
6️هم شامل زنان و هم شامل مردان است.
نگارنده، نتایج مشاهدات روزانه و مستمر سهماههی خود را به همراه نظرات مبتنیبر مشاهدات ۲۰نفر از زنان و ۲۰نفر از مردان( جمعا ۴۰نفر) با شغل، تحصیل، سن و محل سکونت مختلف در پاسخ به پرسشی دراینباره به شرح زیر؛ چنین جمعبندی کرده است.
پرسش : از منظر مشاهدات و ارتباطات شما آیا زیست فردی و اجتماعی زنان و مردان جامعه در محیطی که زندگی میکنید، پس از اعتراضات اخیر نسبتبه زمان پیش از آن؛ تغییر کرده است؟
اگر پاسخ شما مثبت است، به این تغییرات اشاره نمایید.
مشخصات افراد پرسششونده عبارتند از:
۱-گروه سنی: ۱۵ تا ۶۲ سال
۲-شغل : دانشآموز، دانشجو، هیأتعلمی، کارمند، بازنشسته، نویسنده، راننده تاکسی، مدیر دولتی، مدیر و کنشگر غیردولتی، کارگر، خانهدار، پزشک، پژوهشگر، روانشناس.
۳-تحصیلات: دبیرستان، دیپلم، دانشجوی کارشناسی، کارشناسی، کارشناسیارشد، دکتری.
۴-محل سکونت: تهران، رشت، سنندج، زاهدان، لاهیجان، اصفهان، شهرکرد، هشتگرد، شهریار، کرج، مشهد، ایلام، گرگان، اهواز، ساری، شیراز، اروميه، یزد.
پاسخ پرسششوندگان:
طی این پرسش فراخوانی (فرآیندی) از ۴۰ پرسششونده، ۷۰ پاسخ باز دریافت شد. که برحسب محتوا؛ در ۳ دسته جمعبندی و به اطلاع خوانندگان میرسد. در پایان نیز، تحلیلی کوتاه و فشرده ازسوی نگارنده تقدیم میشود.
1-تغییرات در سطح کنش
????️حضور آزادانهی زنان بدون حجاب مورد قبول جمهوری اسلامی
????️سادگی زنان در پوشش و ظاهر و کاهش مصرف لوازم آرایش و زیبایی و تجملگرایی
????️کاهش جراحیهای زیبایی زنان و مردان
????️افزایش مشارکت زنان در قالب کنش فعالانه باهدف مطالبهی حقوق خود، بیان اعتراض، درخواست آزادی، برابریخواهی و رفع تبعیض
????️کاهش مشهود آزار خیابانی زنان از سوی برخی مردان (شامل چشمچرانی و کلامی)
????️افزایش شجاعت زنان در ابراز دیدگاه و نظرات برابریخواهانه و اعتراضی در حوزهی زیست فردی و اجتماعی
????️افزایش مهربانی و کاهش خشونت در حوزهی عمومی با انجام رفتارهای حمایتگرانه، همدلانه و مسؤولانهی مردم بایکدیگر
????️همدردی و توجه مهربانانهی مردم بصورت عملی نسبتبه آسیبدیدگان اعتراضات جاری و خانوادههای آنان
????️دفاع کلامی و رفتاری برخی زنان محجبه و مردان معتقد به حجاب اسلامی از زنان بدون روسری در حوزهی عمومی و افزایش فضای مسالمتآمیز بین این گروهها
????️نمایش همبستگی اجتماعی و اتحاد و همرأیی مردم در اعتراضات اخیر با شیوههای مختلف
????️افزایش ارعاب و برخوردهای سخت امنیتی از سوی حاکمیت درپاسخ به ابراز آزادانه و بدون ترس مطالبات و اعتراضات مردم
????️تشدید مهاجرت به خارج از کشور
????️اقبال عملی از رسانههای خارجی با بیاعتنایی به رسانههای داخلی
????️کاهش و تغییر کمی و کیفی تبلیغات رسمی نظام درخصوص حجاب و مسائل زنان (بهعنوان نمونه: تبلیغات شهری، رسانهای و نمازجمعه)
????️افزایش کنش نمایشگونهی نوجوانان در مخالفت با مظاهر و باورهای اسلام سیاسی
????️کاهش محدودیتهای زنان در محیطهای خانوادگی و عمومی بصورت عملی
????️افزایش آسیبهای فردی و اجتماعی
????️کاهش رونق کسب و کار
????️افزایش اعتراض به تبعیض و بیعدالتی در اقوام
????️اعتراض و بیان آشکار مطالبات در قشر آرام و خاموش و منفعل جامعه
????️کاهش سختگیری در مسئلهی حجاب در ادارات برای کارکنان و اربابرجوع
????️تنبیهاجتماعی بیاعتنایان به اعتراضات اخیر از جانب مردم معترض
2 ️تغییرات در سطح نگرش
????️افزایش توجه زنان به مطالبات عمومی جامعه
????️افزایش احترام و نقش حمایتی مردان نسبت به زنان در زیست اجتماعی
????️تسری مفاهیم مردانهی پهلوانی و رشادت به زنان از سوی مردان با کاهش تعصبات و نگرشهای جنسیتی در تعامل میان آنان
????️نگرش مثبت مردان به آزادی انتخاب سبک زندگی زنان و اصلاح نگاه آنان به ایشان از توصیفاتی مثل مادیگری، تجملگرایی، و وابستگی
????️قطبی شدن نگرش افراد حتی در حوزهی خصوصی و مناسبات خانوادگی
????️فشار و نظارت اجتماعی بر افراد مقابلهکننده با اعتراضات مردم
????️تشدید دیدگاه منفی به حاکمیت در جامعه
????️نگرش کلان به مطالبات معترضین فراتر از مسئلهی حجاب (فقر، تبعیض، بیعدالتی، نقص قوانین، نبود آزادی، مدیریت افراد نالایق)
????️ افزایش تغییر هنجارهای نسل جدید
????️افزایش تغییر نگرش به باورهای دینی با انتقاد و هجو باورهای اسلام سیاسی و حکومتی
????️افزایش نگرش مثبت به نهادها و تشکلهای غیردولتی
3️- تغییرات در سطح احساس
????️احساس قدرت، شجاعت، اعتماد بهنفس، باور و امنیت بیشتر زنان در زیست فردی و اجتماعی
????️احساس یگانگی و اتحاد زنان در عین متفاوت بودن اعتقادات و باورها با دیگران
????️احساس دلهره و اضطراب افراد برای حضور آزادانهی زنان بدون روسری با احتمال برخوردهای امنیتی و انتظامی
????️احساس ترس، نگرانی و بلاتکلیفی افراد در فضای دودستگی و رویارویی باهم و نیز نسبتبه ابراز دیدگاه و کنش آزادانه بهدلیل ازدیاد کنترلهای رسمی و امنیتی
????️احساس رضایت و راحتی زنان و مردان در انتخاب آزادانهی پوشش
????️احساس تردید و دودلی در تصمیمات کاری و عاطفی بهدلیل پیشبینی ناپذیری وضعیت جامعه
????️احساس خشم و دلهرهی فردی و جمعی همراه با یأس و آزردگی و ناراحتی
????️احساس عدمامنیت مردم بهعلت وجود فضای امنیتی جامعه
????️افزایش احساس ناکارآمدی مسوولان از سوی مردم
????️ایجاد و افزایش احساس دوگانهی بیم و امید نسبتبه تغییر ساختار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و دینی آینده
????️ایجاد احساس توقع و انتظار در نوجوانان و جوانان برای کسب حقوق و مطالبات بیشتر و ایجاد تغییرات اساسیتر
جمعبندی :
حدود ۹۰ روز از حادثهی جانباختن مهساامینی میگذرد، در مدت اعتراضات پساز این حادثه با هر عنوانی که بر آن بگذاریم و هر تعریفی که داشته باشد- خیزش، شورش، جنبش و یا انقلاب- ایجاد تغییر در فضای جامعه؛ مشهود و آشکار است. آشکارترین شکل بروز این تغییرات، کنار رفتن غبار سنگین و ویرانگر سکون و انفعال فردی و اجتماعی ایرانیان برای نمایش و خروج گدازههای ملتهب زیر خاکستر این انفعال و سکوت در قالب اعتراض و مطالبه است.
فردگرایی مفرط، بیتفاوتی نسبتبه یکدیگر، بیاعتنایی و قهر عمومی توأم با یأس نسبتبه هرنوع تغییر روال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی حاکم بر جامعه، سکوت و سکون جنبش دانشجویی، تسلط ابربحران اقتصادی، نزول فزایندهی معیشت و رفاه مردم، فقر گسترده، رشد آسیبهای فردی و اجتماعی، بهویژه پساز دورهی طولانی زیست همراه با محدودیتهای عجیب و تجربه نشدهی دوران کووید۱۹؛ فضایی ساکن و منجمد البته با التهاباتی گدازهوار و زخمهایی کهنه و چرکین و ترمیمنشده در زیر این لایهی منجمد، توصیف وضعیت جامعه در طی حداقل یک دههی گذشته است که بارها و بارها توسط متخصصان علوم انسانی و اجتماعی، کنشگران مدنی و منتقدان به این وضعیت؛ بیان و تذکر داده شده و حتی بروز این اعتراضات و تغییرات برآمده از آن نیز، پیشبینی و گوشزد شد.
اکنون که حدود ۹۰ روز به مشاهدات خود از جامعهی اطراف در فضای فیزیکی و رسانههای اجتماعی و نیز تحلیلها و اظهارنظر تودهی مردم و نخبگان و بهطور خاص به پاسخهای موشکافانه و دقیق ۴۰ نفری که در یک هفتهی گذشته با آنها صحبت کرده و شنوندهی نظراتشان بودهام دقت میکنم؛ جامعهی ایران را بیشاز هر زمان دیگر به توصیف و تذکرات و پیشبینی متخصصان که به برخی از آنها اشاره کردم، نزدیک میبینم.
ایران در این ۹۰ روز، تغییر کرده و رو بهسوی تغییرات و تحولات بیشتری نیز دارد، حتی اگر مجددا سکون و رخوت و انفعال بر آن حاکم شود.
البته بدیهیاست این تغییر و تحول در مناطق مختلف شهری و روستایی، سنتی و مدرن، دارای تنوع قومیتی و مذهبی؛ متفاوت است.
التهابات اجتماعی خودبخود درمان نمیشود و ازبين هم نمیرود بلکه شدت و گسترش یافته و صورتهای جدیدی نیز بخود میگیرد و درنهایت راه بروز خود را از لایههای منجمد نادیدهانگاری و طرد و سرکوب؛ خواهد یافت و آنزمان دیگر شاید برای توجه و درمان، بسیار دیر باشد.
۲۳ آذر ۱۴۰۱