نشست « نقش روشنفکران در جهان رمان» که پژوهشی جامعه شناختی در رمان معاصر فارسی در بازه زمانی (1320 تا 1357 شمسی است، بر اساس آرای هربرت بلومر و کارل مارکس، از سوی حلقه مطالعاتی فرود به زمین گروه علمی تخصصی جامعه شناسی تفسیری برگزار شد.
مرتضی هادیان به عنوان پژوهشگر مطالب خود را به صورت آنلاین و در بستر گوگل میت، در 1401/8/25 به حاضران ارائه داد.
یکی از موضوعات مهم جامعهشناسی ادبیات؛ مطالعه رمان از دیدگاه جامعه شناسی طبقات اجتماعی است. در این دید شخصیتروشنفکر به عنوان آنتی تز در طبقه فرودست جامعه، کنشگری می کند. بنابراین برای فهم نقش شخصیت روشنفکر با باید به قشربندیهای اجتماعی توجه شود. طبقههای اجتماعی موقعیت کنش شخصیت کنشگر را فراهم میکند.
هویت و نقش شخصیت روشنفکر در رمان معاصر فارسی در موقعیتهای اجتماعی چگونگه بازنمایی میشوند؟ برای این مقصود باید به شیوه کنشگری شخصیتها در موقعیت اجتماعی توجه کنیم؛ زیرا از یک سو موقعیت اجتماعی تعیین کننده شیوه زندگی شخصیت است و از سوی دیگر انسان تفسیرگر با تحلیل موقعیت کنشگری میکند. از این رو لازم است که موقعیت مادی و فرهنگی روشنفکران را در جهان رمان واکاوی کرد تا هویت، الگوی کنش و تحول طبقاتی شخصیت آنان تبیین شود.
در این بحث هویت، نقش شخصیتهای روشنفکر رمانهای چشمهایش، بزرگ علوی( 1331)؛ شکر تلخ، جعفر شهری (1347)؛ دلکور، اسماعیل فصیح( ۱۳۵۱)؛ شبچراغ، جمال میرصادقی(1355) و بار دیگر، شهری که دوست میداشتم (1355) را در بستر نظام تولیدی تبیین می شود. علت انتخاب ، ماهیت رئالیستی رمان ها و توالی تاریخی، در دوره های متفاوت و مهم تاریخی( پایان قاجار، پهلوی اول، پهلوی اول و دوم، پهلوی دوم، آستانه انقلاب اسلامی) است.
هریک از رمانها، بازنمای یک دوره تاریخی از سال 1320-1357ه.ش. است. شخصیتهای رمان «شکرتلخ» در اواخر عصر قاجار و دوره سلطنت احمدشاه قاجار کنشگری میکنند. رمان «چشمهایش» نمایی از وضعیت و مبارزه سیاسی روشنفکران در دوره اقتدارگرای رضاشاه نشان میدهد. رمان «دل کور» به وضعیت اجتماعی دوره پایان عصر رضا شاه و دوره اول پادشاهی محمدرضاشاه میپردازد. «رمان بار دیگر، شهری که دوست میداشتم» نمایی از سلطه شدید من اجتماعی بر «من» در دوره مدرنیزاسیون محمدرضاشاه پهلوی ارائه میکند و رمان «شب چراغ» روایتگر وضعیت روشنفکران در سالهای قبل و بعد از کودتایمرداد 1332 ه.ش. است.
حرکت کلیتهای اجتماعی،واقعی و تاریخی است
ماتریالیسم چیست؟موقعیت و شرایط مادی زیستی و اجتماعی انسان که زیرساخت را تشکیل می دهد. (طبیعت، انسان و ابزا)
تاریخی چیست؟ رابطه دیالکتیک میان نیرو و روابط تولید و صورتبندی نظام تولیدی و نظام طبقاتی(طبقات اجتماعی)
در الگوی تحلیلی مارکس انسان و عناصر مادی دیگر مانند طبیعت و ابزار، زیر ساخت اجتماعی تشکیل میدهند و در موقعیت «آنتیتز» در مقابل «تز» یعنی روساخت قرار میگیرد. حاصل همفراخوانی و رابطه دیالکتیک زیرساخت و روساخت، حرکت مادی تاریخ و صورتبندی طبقات اجتماعی و در نهایت تغییر شیوههای تولیدی میشود.
ادبیات و جایگاه انسان در نظام تولیدی کشاورزی نظام تولیدی صنعتی ، نظام تولیدی مبتی بر کوچ روی و عشایری متفاوت است مانند جایگاه زن در هر سه نظام متفاوت است.
حرکت چیست و چگونه روی میدهد؟در نتیجه دیالکتیک میان عناصر زیر ساختی روی می دهد زیرا ماهیت دیالکتیک حرکت است و سپس دیالکتیک میان زیرساخت و رو ساخت روی میدهد و باعث استمرار حرکت میشود و شکلها زندگی و طبقات نیز نمود می یابند. در واقع اینگونه تاریخ آغاز می شود.
دیالکتیک نیز به عنوان یک روش در حوزههای جامعه شناسی و تاریخ به بحث پیرامون حرکت میپردازد. روایتشناسی و روش فلسفی دیالکتیک که هر دو متضمن مفهوم تاریخ یا زمان هستند.
تعاریف عناصر نظریه همکنش گرایی نمادین
الف)ادراک شناسی(معانی)
ب)ساختار خود(هویت)
ج)خود جامعه
هویت یا ساختار «خود» شخصیت های روشنفکر رمان
در تحلیل رمانها میتوان سه نوع رابطه میان «من» و «من اجتماعی» در ساختار «خود» واکاوی کرد. برای فهم فردیت باید رابطه دیالکتیکی «من» در ارتباط با «من اجتماعی» و «خود فردی» در رابطه با «خود جمعی» واکاوی کنیم. در صورتی که توان و ویژگی «آنتی تز»ی «من» در رویاریی با «تز» یا «من اجتماعی» تضعیف شود؛ دلیلی بر سلطه «من اجتماعی» بر «من» است و در این شکل امکان نمود فردیت تضعیف میشود. «خود» فردی و ارتباط با خود جمعی نیز وضع به همین شکل است؛ یعنی هویت «خود جمعی»، ویژگی آنتی تزی «خود فردی» را کنترل و پاسبانی میکند.
عاشق شدن پسر رعیت بر دختر ارباب در نظام فرهنگی و در باور «من اجتماعی» خود جمعی غیر قابل پذیرش و گناهی نابخشودنی است. پسر رعیت و دختر ارباب در رمان «بار دیگر، شهری که دوست میداشتم» عاشق یکدیگرند و «من اجتماعی» مانع وصال آنان است؛ بنابراین با تضاد در تقابل با «من اجتماعی» راه فرار را انتخاب میکنند و از جامعه طرد میشوند. خشونت از ویژگی چنین جامعهای است و روشنفکران قربانی خشونت میشوند. رسول و فرشته در رمان «دل کور» از شخصیتهای قربانی رمان هستند.
گاه ممکن است رابطه متقابل «من» و «من اجتماعی» در ساختار «خود» در فرایند تضعیف نیروهای تولیدی به رابطهای گسسته بدل شود. «من» نسبت به «من اجتماعی» و معانی پذیرفته شده بیاعتنایی میکند؛ زیرا رابطه من با من اجتماعی پیشین منقطع و خودی جدید و نو، ظهور میکند. روشنفکر در این فرایند برای بازگشت به «من اجتماعی» و بازتولید معانی پیشین تلاش میکند. تلاش روشنفکر همان بازگشت به خویشتن است. شخصیت «کبری» در رمان «شکر تلخ» تاب ایستادگی در برابر «خود جمعی» ندارد. در واقع شخصیت کبری به عنوان «خود فردی» کنشگر و روشنفکر در برابر «خود جمعی» و «من اجتماعی» نوظهور ناتوان است.
در تحلیل رمانها میتوان گفت که رابطه متقابل «من» و «من اجتماعی» در ساخت «خود» شخصیتهای رمان «چشمهایش» و «شب چراغ» رابطهای همفراخوان است. در چنین جامعهای خودهای متنوعی متکثر میشوند و تنوع «خود فردی» باعث تنوع خودهای جمعی میشود.
زمینه های تولید معنا در جهان رمان
با توجه به نظام تولیدی، چهار نوع وضعیت معنایی در جهان رمانهای پژوهش شده قابل فهم است:
الف-تحمیل و انسداد معانی: تولید نفت باعث توسعه شهر و نظام بورکراتیک و اقتدار نظام سیاسی میشود و درکنار تولید نفت نظام تولید کشاورزی نیز وجود دارد. مدیریت نیروهای تولیدی و ثروت آفرین نفت در اختیار خاندان شاهی یا نظام سیاسی قرار دارد. انحصار مدیریت نیروهای تولیدی توان تحمیل و انسداد معانی را به نظام سیاسی میدهد. در رمان «چشمهایش» معانی کشف حجاب و مدرنیزاسیون بر خود جمعی تحمیل میشود و معانیای مانند آزادی عقیده نیز بر هنرمندان مسدود میشود. معانی جدید و تحمیل شده با «خود جمعی» ناهمگون است. از سوی دیگر جامعه به معانی مانند آزادی احساس نیاز میکند که از سوی نظام سیاسی مسدود شده است. تحمیل و انسداد معنا در رمان «چشمهایش» از زمینههای کنشگری روشنفکر رمان چشمهایش است.
ب-انسداد معانی برون ساختاری(خارج از ساختار اجتماع): انسداد برون ساختاری در اینجا به این معنی است که انسداد معنی از سوی حاکمیت سیاسی روی میدهد. در رمان «شب چراغ» انسداد معنا وجود دارد که نظام سیاسی مانع مفاهیمی مانند عدالت و آزادی اندیشه است. همین موجب کنش کنشگران در رمان «شب چراغ» میشود.
ج-انسداد معانی درون ساختاری(درون ساختار اجتماع): رابطه غیر قابل انعطاف «من» و «من اجتماعی» در ساخت «خود» باعث انسداد معانیای میشود که برای «خود» کنشگر در جامعه نا آشناست؛ بنابراین ورد معانی نو در چنین جامعهای بدعت و در ساحت کلان «خود جمعی» غیر قابل پذیرش است. رابطه غیر قابل انعطاف «من» و «من اجتماعی» در نظام تولیدی کشاورزی موجب تقابل دو طبقه ارباب و رعیتی در جهان رمان «بار دیگر، شهری که دوست میداشتم» میشود. شخصیت روشنفکر به دنبال فردیت و تولید معانی مقتضای «خود»ش است. بنابراین شخصیت در پی تحقق معانیای است که «خود» را بدان نیازمند میبیند و از این رو شخصیت پسر رعیت با دختر ارباب برای زندگی مشترک شهر و دیار شان را ترک می کنند و من اجتماعی هیچ گاه اجازه بازگشت به پسر رعیت نمی دهد.
د- تهی شدگی معنا: تهی شدگی معنا با گسست میان «من» و «من اجتماعی» و تضعیف نیروهای تولیدی در رمان «شکر تلخ» روی میدهد، معانی در ساحت روساختی، از معنای پیشین تهی میشوند و بار ارزشی را از دست میدهند. خود جمعی یا شخصیتهای رمان شکر تلخ دیگر به معانی و من اجتماعی اعتنایی ندارند. شخصیتهای نسل اول در رمان شکر تلخ با معانی و مفاهیم سنتی روبرو هستند و موقعیت اجتماعی را با معیارهای ارزشی جامعه را تعریف میکنند و هر شخص بدان اعتبار سنجی میشود. مصادف با حیات اجتماعی نسل دوم، خشکسالی روی میدهد و فشار فقر، معانی را در ساحت روساختی از معنا تهی میکند. در جهان رمان شکر تلخ شدت گرسنگی، مفاهیم حلال و حرام را از یاد شخصیتها میبرد؛ زیرا هر شخص برای بقا به مصرف مواد غذایی نیازمند است؛ در وضعیت گرسنگی و نبود مواد غذایی حلال و حرام برایشان بیمعنا میشود و همچنین بسیاری از معانی دیگر مانند حقوق زنان از معنا تهی میشوند. با تضعیف نیروهای تولیدی، حقوق به عنوان یک مفهوم روساختی نیز نادیده میشود؛ در چنین وضعیتی زنان از کوچکترین حقوق برخوردار نیستند.
نوع نقش یا جهت گیری کنش روشنفکران
تهی شدگی، تحمیل و انسداد معنا، نشان دهنده نیاز خود فردی و خود جمعی به معانی جدید است. از این رو روشنفکر برای تحقق معانی مورد نیاز فرد و جمع میکوشد. با توجه به ساختار خود و معانی موجود در زیست جهان رمانهای مورد پژوهش دو نوع نقش یا جهتگیری کنش برای شخصیتهای رمان ترسیم می شود:
الف-نقش سیاسی و جهتگیری به سوی نظام سیاسی
- چشمهایش: نظام تولیدی کشاورزی و تولید نفت درآمدهای زیادی برای طبقه فرادست و خاندان شاهی فراهم میآورد. این وضع باعث اقتدار بیشتر نظام سیاسی میشود و نیروهای تولیدی را با اقتدار به مدیریت میکند. این شرایط زمینه تحمیل و انسداد معانی را بر جامعه نیز هموار میکند. از این رو روشنفکر در برابر تحمیل معانی میایستد و تلاش میکند که معنی آزادی عقیده و برابری برای جامعه فراهم کند. جهان رمان چشمهایش جامعه متکثر است؛ به این معنا که خودهای جمعی متعدد و متفاوتی در جامعه حضور دارد. در چنین جامعهای روشنفکر، مطالبات فرهنگی وا جتماعی ندارد و سوی کنش و نقش روشنفکری به سمت نظام سیاسی برای تحقق آزادی و عدالت جهت میگیرد.
- شب چراغ: در جهان رمان شب چراغ تولید نفت، درآمدهای زیادی برای حاکمیت سیاسی فراهم میآورد که باعث سلطه و اقتدار نظام سیاسی میشود. در این صورت نظام سیاسی میتواند زمینه انسداد معانی را بر جامعه تحمیل کند. از این رو روشنفکر در برابر انسداد معانی میایستد و تلاش میکند معنی آزادی عقیده و برابری برای جامعه فراهم کند. جامعه جهان رمان شب چراغ، جامعهای متشکل از خودهای جمعی متفاوتی است. در چنین جامعهای سوی کنش و نقش روشنفکری به سمت نظام سیاسی جهت میگیرد.
ب-نقش فرهنگی و جهتگیری اجتماعی
-رمان شکر تلخ: با توجه به تضعیف نیروهای تولیدی در نظام تولیدی جهان رمان «شکر تلخ»، گسست رابطه میان «من» و «من اجتماعی» و تهی شدگی معانی روشنفکر خواهان پاسبانی از معانی از دست رفته و بازگشت به خویشتنی است که در من اجتماعی و معانی پیشین تعریف شده است. در واقع کنش روشنفکرانهاش در تقابل با خود جمعی و خود فردی برای بازگشت به خویشن شکل میگیرد. بنابراین ماهیت فرهنگی-اجتماعی کنش، بازگشت به معناها و سوگیری اجتماعی شخصیت روشنفکر در رمان شکر تلخ مشهود است.
- دل کور: خشونت میان خودهای فردی در رمان «دل کور» و از سوی دیگر تقابل خود فردی در مقابل خود جمعی در طبقه فرودست نمایان میشود. از این رو خشونتستیزی و تلاش برای تحقق دنیایی سراسر صلح و مهربانی، مهمترین نقش فرهنگی روشنفکر است. جهتگیری «خود» در برابر خود جمعی و فردی روی میدهد.
- رمان شهری که دوست میداشتم: نقش فرهنگی و سوگیری کنش روشنفکر در این رمان در ستیز با چیزی است که مانع نمود و ویژگی آنتی تزی «من» در ساختار خود میشود که فردیت را سرکوب میکند. نظام تولیدی کشاورزی در جهان رمان، دو طبقه ارباب و رعیت را صورتبندی میکند. مدیریت نیروهای تولیدی در انحصار ارباب یا مالکان است. ساختار «خود» شخصیتهای رمان به این گونه است که رابطه میان «من» و «من» اجتماعی یک رابطه ایستاست و «من»، معانی موجود را پذیرفته است. در چنین جامعهای«خود جمعی»، ظهور معانی جدید و مغایر با من اجتماعی را نمیپذیرد؛ اما عشق در جهان رمان، «من اجتماعی» را نادیده میگیرد. در جهان رمان شهری که دوست میداشتم، پسر رعیت عاشق دختر ارباب میشود؛ اما پدر دختر، مخالف ازدواج آنان است. پسر رعیت با نادیده انگاشتن «من اجتماعی» و در تقابل با باورهای «من اجتماعی»، دختر ارباب را فراری میدهد. بنابراین سوگیری شخصیت کنشگر در تقابل با «من اجتماعی» و «خود جمعی» است؛ به تعبیر دیگر کنشگری به سوی جامعه و فرهنگ جهتگیری می شود. در جهان رمان روشنفکر مطالبات فرهنگی و اجتماعی دارد و میخواهد معانی تازهای را وارد باورهای جمعی کند.
نقش و جهت گیری کنش روشنفکر در جهان رمان
در همه رمانها، روشنفکران در پی تولید معانی یا بازتولید معانی هستند. در واقع شخصیتهای کنشگر، به این معانی نیازمند هستند و آن را از لوازم حیات معنوی خود میدانند. در رمان «شب چراغ»، «چشمهایش» «دل کور»، «شکر تلخ» بازتولید معانی زمینه نقش و کنشگری روشنفکر است. از سوی دگیر ممکن است آنان در تجربه زیستیشان از معانی محروم شده باشند که روشنفکران در پی تولید آن هستند؛ مانند رمان «شهری که دوست میداشتم» که مسئله فردیت، کنش شخصیتهای روشنفکران را تعیین میکند. همچنین کنشها در دو گروه سیاسی و فرهنگی نیز میتوان تقسیم کرد که رمان چشمهایش و شب چراغ جهتگیری کنش به سمت نظام سیاسی است و کنش شخصیت روشنفکران در دیگر رمان به سمتها فرهنگ یا روساختهای معنایی سو میگیرد.
فرجام شخصیتهای روشنفکر در تمام رمانها، تنهایی و به حاشیه رانده شدن از جامعه سیاسی و اجتماعی است. روشنفکران در جامعه رمان «چشمهایش» و «شب چراغ» از مناسبات سیاسی و اجتماعی رانده میشوند؛ اما روشنفکران در رمان «دل کور»، « شکر تلخ» و «بار دیگر شهری که دوست میداشتم» از مناسبات اجتماعی طرد میشوند.
پرسش های مطرح شده پس از ارائه
پرسش: از آنجا که رمان از رهگذر ذهن نویسنده روایت می شود و می توان رمان را حاصل خیال پردازی رمان نویس دانست. بنابراین پرسشی که مطرح می شود این است که آیا می توان نویسندگان رمان ها را نیز در شمار روشنفکران آورد؟
باید گفت که همه آثار هنری همچنین رمان از رهگذر ذهن نویسنده خلق می شود و نویسنده با توجه به دنیای ذهنی خود آثار هنری می آفریند. اما در این جا بیشتر بر کنشگری شخصیت های رمان تاکید میشود. از آنجا که رمان های برگزیده رمان های واقع گرایانه هستند رخدادهای واقع گرای جامعه در هنر روایت بیان می شوند و ماهیت چنین رخدادهایی دارای اعتبار جامعه شناختی هستند. در این پژوهش سعی بر این است که کنشگری روشنفکر در جهان رمان به مثابه نقش روشنفکر بازنمایی شود و از این رو با توجه به تاریخی بودن رمان ها می تواند نتایجی ارائه نماید که ارزش جامعه شناختی داشته باشند.
در ادامه باید گفت نویسنده رمان ممکن است از رخدادهای اجتماعی جانبداری کند و گاه رخدادها را قضاوت کند. اگر نویسنده رمان، متعهد به جامعه باشد تنها رهگذر کنشگری او هنر اوست از این رو می توان نویسنده را نیز روشنفکر دانست؛ اما در این جا تنها به بحث ، نقش شخصیت های روشنفکر در جهان رمان واقع گراست.
پرسش: کارل مارکس هیچ گاه در آثار خود از اصلاحات زیر ساخت و روساخت سخن نمی گوید؛ چرا در این بحث به جای اصطلاحات کاربردی «نیروهای تولیدی» و «روابط تولیدی» در آثار مارکس بر زیر ساختار و روساخت ساخت تاکید می شود؟
نیروهای تولیدی در دیگاه مارکس زیر ساخت و روابط تولیدی نیز روساخت هستند. اگرچه مارکس از زیرساخت و روساخت سخن به میان نمی آورد؛ اما آشکار است که نیروهای تولیدی -انسان، ابزار و طبیعت- زیرساخت هستند و روساخت نیز قوانین و فرهنگ و ... می باشند، زیرا شارحان آراء مارکس به زیرساخت و روساخت اشاره می کنند و نیروهای تولیدی را زیرساخت و روابط تولیدی را رو ساخت مینامند. در این بحث همه مفاهیم دارای زیر ساخت و روساخت هستند و دارای رابطه همفراخوان هستند از این رو برای ایجاد پیوند تحلیلی با سایر مفاهیم مانند معنا، خود، خود اجتماعی و ... بیشتر به زیرساخت و روساخت تاکید می شود تا ذهن مخاطب بتواند نظریه مارکس را با نظریه بلومر و ح.ا.تنهایی را در پیوند با یکدیگر درک کند.
پرسش: تفاوت نقش روشنفکران با کاربست نظریه های مارکس، بلومر و تنهایی با نقش گفتمانی روشنفکران در چسیت؟
من کاربست این نظریه ها را یکی از کاربست های تحلیل گفتمان نقش روشنفکران می دانم . زیرا بسترهای مادی مارکس یا شرایط عینی زندگی انسان در جامعه و نیز نظریه قشرهای اجتماعی که ح.ا. تنهایی ارائه می کند؛ روشی مناسب برای تحلیل رخدادهای تاریخی هستند. در هر دوره از تاریخ، معانی گوناگونی برای کنشگری روشنفکران وجود دارد که ممکن است آن در دوره های دیگر توانش معنایی شان از بین برود یا به معانی دیگر بدل شوند. در هر دوره روشنفکر به اقتضای معانی موجود و زنده اجتماعی، نقش روشنفکری خود را آشکار می کند و بر اساس قضیه سوم بلومر یا «بازنگری خود» ، وضعیت های معنایی در شرایط زیستی ، کنشگری و نقش روشنفکر را تعیین می کند. بنابراین این کاربست نظری روشی مناسب برای تحلیل گفتمان نقش روشنفکران است.