گیلان.27.9.96.1دفترانجمن جامعه شناسی ایران در دانشگاه گیلان، معاونت فرهنگی دانشگاه گیلان با همکاری پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، نشست «ابعاد اجتماعی فرهنگی آموزش عالی ـ دانشگاه گیلان» را با حضور دکتر حسین زاده (عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی)، دکتر محمدامین کنعانی، دکترمحمدمهدی رحمتی، دکتر علی یعقوبی (اعضای هیأت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه گیلان)، دکتر فاطمه کریمی (عضو هیأت علمی گروه علوم تربیتی)، دکتر سالار جمالی (عضو هیأت علمی گروه گیاه پزشکی) و منصور حبیب دوست (عضو هیات علمی گروه موسیقی) روز دوشنبه مورخ ۲۷ آذر ماه ۹۶ در تالار حکمت دانشگاه گیلان برگزار نمود.

در ابتدا جلسه دکتر حسین زاده در خصوص مسایل و مشکلات دانشگاه ها با توجه به متغیرهای محلی به بحث پرداخت و گفت: بررسی و تحقیق درباره مشکلات محلی باعث شناخت عمیق تر آن خواهد شد.

دکتر رحمتی به عنوان سخنران اول این نشست درخصوص طرح «عامل های مؤثر بر مشارکت دانشجویان خوابگاهی دانشگاه گیلان در فعالیت های ورزشی دانشگاه» گفت: نتایج حاصل از یافته هاي این تحقیق نشان داد که میانگین پرداختن به ورزش در دانشگاه برای پسران 2:35 ساعت در هفته و دختران 2:07 ساعت در هفته بود. افزون بر این، 16 درصد از پسران و 32 درصد از دختران اصلاً ورزش نمی کردند. همچنین، در این پژوهش مهم ترین عامل های مؤثر برای مشارکت دانشجویان خوابگاهی در فعالیت های ورزشی، عامل های جسمانی وکم اهمیت ترین عامل ها، عامل های مدیریتی است. یافته های این پژوهش ها مبنی بر فعالیت و مشارکت بیشتر پسران در ورزش را می توان به فرصت های نابرابر و ایدئولوژی جنسیتی مربوط دانست. آمارها و واقعیت های اجتماعی موجود نشان می دهند که از یک سو امکانات و تجهیزات فیزیکی- ورزشی برای دختران و بانوان کمتر از پسران و آقایان است، و از دیگر سو، وجود باورهای فرهنگی در باره تمایز میان فعالیت های فیزیکی بر مبنای جنس در مواردی از مشارکت دختران و بانوان در فعالیت های ورزشی و اجتماعی جلوگیری می کند. با این حال، نتیجه پژوهش حاضر با نتايج بدست آمده از محققان دیگر همخوانی ندارد. اما در این که چرا در خوابگاه های دانشگاه گیلان چنین تفاوتی به چشم نمی خورد، به عنوان یک عامل مهم می توان به استقرار خوابگاه دختران در دانشکده تربیت بدنی و امکان استفاده از فضا و امکانات ورزشی برای دختران نام برد.

گیلان.27.9.96.2وی افزود: بنابراین بر مبنای نتایج این پژوهش مهم ترین عامل مؤثر برای مشارکت دانشجویان خوابگاهی در فعالیت های ورزشی، عامل های جسمانی است. از این رو، مشخص می شود چنين عامل هایی براي مشاركت ورزشي دانشجویان خوابگاهی بسيار مهم است، اما باید توجه داشت که در عين حال انگيزه هاي روانی و شخصي نیز در عینی شدن این رفتار اهمیت دارند. به همين دليل اطلاعات موجود و يافته های این تحقيق منجر به بيان يك فرضيه جامع نمي شود. با وجود اين، تأكيد زياد بر روي عامل ها و انگيزه هايي مانند سلامتي، بهداشت و تندرستي، تناسب اندام و كنترل وزن در بين دانشجویان اميدوار كننده است؛ لذا انتظار اين است كه اقتدار قانوني نهادها و سازمان هاي ورزشی دانشگاه ها زيادتر شده و از طرف سازمان ها و مقامات دولتي پشتيباني و حمايت شوند. افزون بر این، با توجه به مشارکت افراد خیر و نیکوکار در توسعه فیزیکی دانشگاه ها، می توان از این فرصت و سرمایه در جهت تجهیز امکانات و تجهیزات ورزش دانشجویی بهره گرفت.

سخنران دیگر این مراسم دکتر علی یعقوبی بود که در خصوص خوابگاه و ذهنیت دانشجویی (مورد مطالعه دانشجویانِ خوابگاهی دانشگاه گیلان) سخن گفت.

وی گفت: خوابگاه تنها یک واقعیت روانی- جغرافیایی نیست، بلکه همچنین، یک سازۀ «اجتماع خیالی» است که دارای خصوصیات اجتماعی و بازنمای مشترک مجموعه افراد است. خوابگاه امری مکانی و زمانی است و فهم افراد از آن تابع این امور است. در این باره، مکان مزبور به سه شکل بازنما شده است. برخی موافق زندگی خوابگاهی هستند و آن را تجربه مثبت و مطلوبی در زندگی دانشجویی خویش تلقی کرده اند. آنها رابطۀ وجودی با خوابگاه داشته اند که با مکان مزبور پیوند هویتی و رابطه ای پیدا کرده اند. برخی نیز مخالف زندگی خوابگاهی هستند و آن را مکانی کسل کننده و ملال آور می دانند و با توجه به زندگی دانشجویی به اجبار آن را برگزیده اند. این گروه از دانشجویان پیوند صمیمانه با خوابگاه نداشته و درنتیجه دچار بی مکانی شده اند و از حیث ملال انگیزی دارای ملال عمیق تری در سیستم خوابگاهی هستند. گروهی دیگر نگاه تلفیقی دارند. خوابگاه را به مثابه یک امر جغرافیایی، روانی و اجتماعی تلقی کرده که دارای کارکردهای مثبت و منفی هست. با این تفاسیر، جنبه های مثبت خوابگاه را از جنبه های منفی آن بیشتر می دانند. این امر تداعی کننده دیدگاه هایدگر است. از نظر هایدگر انسان جدای از عالم وجود ندارد. رابطه جهان(خوابگاه) و انسان(دانشجو) رابطه عین و ذهن است. به تعبیر نوربرگ شولتز ترکیبی زیبا و آرامش بخش از عین و ذهن است. پیوند آنان با خوابگاه نه بصورت طیفی بلکه اسمی است زیرا؛ نمی توان به طور کامل " مکان" یا " نامکان" نامید و ایندو می توانند به یکدیگر تبدیل شوند. از حیث ملال بودگی دارای ملال سطحی تری نسبت به مخالفان زندگی خوابگاهی هستند.

گیلان27.9.96.3وی در ادامه افزود: بر مبنای نتایج این تحقیق دانشجویان خوابگاه ایده آل و مناسب را با خصیصه هایی از قبیل رفاهی، تفریحی، انسانی(روابط انسانی) و مکانی مقوله بندی کرده اند. درخصوص برنامه های فرهنگی مناسب در سیستم خوابگاهی می توان آنها را در ابعاد هنری، ورزشی، رفاهی، تفریحی، آموزشی، مذهبی، فردی و ادبی مقوله بندی کرد. دانشجویان مشکلات خوابگاهی در زندگی روزمره خوابگاهی را در ابعاد اجتماعی، رفاهی، تفریحی، انسانی، مکانی، بهداشتی، ایاب و ذهاب اظهار نموده اند. مهم ترین آسیب های اجتماعی خوابگاهی را می توان در ابعاد اعتیاد، فردی، جنسی، خشونت و اقتصادی مقوله بندی کرد. کلیۀ برنامه های پیشنهادی برای رفع مشکلات خوابگاهی را می توان در دو مقولۀ جامعه محور و فردمحور تقلیل داد.

سپس دکتر محمد امین کنعانی درباره نگاهی جمعیت شناختی به تحولات آموزش عالی در استان گیلان به بحث پرداخت. وی گفت:در گذشته جهت جلوگیری از باسواد شدن دختران معمولاً گفته می‌شد که «دختر چه نیازی به درس خواندن و باسواد شدن دارد» و این صدایی بود که تا همین اواخر نیز توسط برخی از سنت ‌گرایان در جامعه مردمحور زمزمه می‌شد. اگر پای صحبت بسیاری از مادران دیروز بنشینیم، قصه‌های فراوانی درباره دلایل بیسواد ماندن شان نقل می‌کنند. جمله فوق یکی از این دلایلی است که آنها نقل می‌کنند. اما امروزه خانواده‌ها نه تنها به این صداهای بازمانده از گذشته گوش نمی‌کنند، بلکه با صرف هزینه‌های بسیار و وارد آوردن فشارها و استرس‌های فراوان به دختران خود نه تنها از تحصیلات ابتدایی آنها، بلکه از تحصیلات آنها تا عالی‌ترین سطوح حمایت و پشتیبانی می‌کنند. بنابراین، یکی از برجسته ترین ابعاد تحولات زندگی اجتماعی در ایران در دهه‌های اخیر را می‌توان تحولات در آموزش و پرورش دختران و زنان و به ویژه تحصیلات عالی آنها دانست. اگرچه آغاز این تحول به پیش از انقلاب بازمی‌گردد، ولی وقوع انقلاب اسلامی و آشنا شدن بیشتر مردم با اهمیت علم آموزی در اسلام و اعتقاد به برابری جنسیتی در اسلام در زمینه علم آموزی نگرانی‌های سنتی در باب تحصیلات زنان کاهش یافته و در نتیجه، با افزایش تقاضای آموزش عالی و خصوصاً از طرف زنان در این عرصه رو به رو بوده‌ایم.

گیلان27.9.96.4وی تاکید کرد: رشد انفجاری جمعیت در هیچکدام از دوره‌های گذشته سرشماری به اندازه رشد انفجاری جمعیت در دوره بین سال های 1355 تا 1365 گسترده و فراگیر نبوده است. رشد موالید در این دوره موجب شکل گیری نسلی گردید که تمامی وقایع سال‌های بعد در کشور را رقم زده است و به عنوان نسل «انفجار نوزادان ایران» یا نسل «دهه شصتی» معروف شده‌اند. تأثیر آنها بر سیستم آموزشی ابتدا در شکل‌گیری مدارس چند شیفته (تا شش شیفته) و سپس شکل ‌گیری مدارس غیر انتفاعی آشکار گردید. رسیدن آنها به سنین آموزش عالی، نظام آموزش عالی را نیز دگرگون کرد. ابتدا با راه اندازی و سپس به رسمیت شناخته شدن دانشگاه آزاد، سیستم شبانه، پیام نور، غیرانتفاعی و غیره که حتی به نسل‌های بعدی نیز سرایت کرده و تاکنون نیز ادامه دارد. در کنار این اثرات، شاید یکی از مهمترین اثرات این نسل بر آموزش عالی، افزایش میزان مشارکت زنان در تحصیلات عالی بوده است که به دلیل ضعف در دیگر ساختارهای اقتصادی - اجتماعی این پدیده که می‌توانست به عنوان موهبتی برای جامعه به کار گرفته شود، به نوبه خود موجب برخی آسیب‌های اجتماعی از جمله افزایش بیکاری تحصیل ‌کردگان به ویژه تحصیل ‌کردگان زن، افزایش سن ازدواج، افزایش طلاق و سایر آسیب‌های اجتماعی بوده است که به نوعی با سیستم آموزش عالی و ورود این نسل به سنین آموزش عالی ارتباط دارند. با رشد بالای جمعیت در دهه 60 برنامه ریزی برای تنظیم ابعاد خانواده در سال‌های 1367 و 1368 آغاز شد. این برنامه‌ها در کنار سایر تحولات اقتصادی- اجتماعی و به ویژه تحولات فرهنگی و آموزشی زمینه‌ ساز کاهش میزان‌های باروری زنان و در نتیجه کاهش میزان‌های رشد جمعیت گردید. علاوه براین، با ورود بازماندگان نسل متولدین 1350 تا 1370 به سنین باوری موج بعدی افزایش موالید همزمان با کاهش میزان‌های باروری کشور از سال 1390 موجب شکل‌گیری پدیده نیروی محرکه جمعیت یا همان گشتاور جمعیتی گردید. استان گیلان در این زمینه روند متفاوتی با کل کشور را تجربه کرده است. اگرچه در سال‌های دهه 60 گیلان و کل کشور روندهای نسبتاً مشابهی را در زمینه افزایش باروری و میزان‌های رشد جمعیت طی کرده‌اند اما در سال‌های بعد، کاهش در میزان‌های باروری در استان گیلان شتاب بیشتری داشته، به گونه‌ای که پدیده گشتاور جمعیتی در سال‌های 1390 و 95 در این استان مشاهده نمی‌شود.

بررسی ساختار سنی و جنسی دانشجویان در حال تحصیل در کل کشور و استان گیلان نشان می‌دهد که آموزش عالی تا پیش از آغاز دهه 1370 عمدتاً مردمحور بوده است و زنان سهم پایینی از آموزش عالی را داشتند. اما این مسئله در سال‌های بعد تغییر کرده و در حال حاضر، زنان و مردان سهم برابری در آموزش عالی دارند. همچنین، در گذشته، آموزش عالی عمدتاً به سنین کمتر از 25 سالگی اختصاص داشت که این امر در مورد زنان نمود بیشتری دارد، در حالی که امروزه سنین بالاتر نیز سهم بیشتری در آموزش عالی دارند. به طور کلی، ساختار سنی تأثیر بیشتری بر روی تقاضای آموزش عالی در بین زنان دارد و اگرچه این تأثیر کمتر شده اما همچنان باقی است. میزان فارغ التحصیلان آموزش عالی در سطح کشور و استان گیلان همچنان از سهم بالاتر مردان نسبت به زنان حکایت دارد. پایین بودن تقاضای زنان در سنین بالاتر برای آموزش عالی و نیز مردمحوری موجود در نظام آموزش عالی وضعیتی را ایجاد کرده که مردان فارغ‌التحصیل بیشتر از زنان باشند.

گیلان27.9.96.6دکتر سالار جمالی یکی دیگر از سخنرانان این نشست علمی بود که سخنان وی به چالشها و راهکارهای اشتغال دانش آموختگان بخش کشاورزی در دانشگاه گیلان اختصاص داشت. او گفت: در سال های اخیر گسترش بی رویه دانشکده های کشاورزی دولتی و غیردولتی، سبب تبدیل بحران بیکاری دانش آموختگان کشاورزی به یکی از معضلات اجتماعی شده است. چالش اشتغال نه تنها یکی از مهمترین مسائل اجتماعی روز در کشور به شمار می رود بلکه با توجه به میزان رشد جمعیت ایران در سه دهه گذشته، می تواند مهمترین معظل اجتماعی در دهه های آینده نیز تلقی شود. پیامدهای اجتناب ناپذیر این معظل، گسترش فقر و دیگر آسیب های اجتماعی از جمله دزدی، اعتیاد، فحشا و غیره خواهد بود که باعث به مخاطره انداختن ثبات و نظم جامعه خواهد شد. بخش کشاورزی یکی از ارکان فعالیت های اقتصادی در کشور است که به رغم اهمیت و مزیت های اقتصادی آن، از حیث توسعه اشتغال، با محدودیت های جدی نسبت به بخش صنعت مواجه است. مواردی چون عدم سازمان یافتگی فعالیت ها، مخاطره پذیری تولیدات، قابل پیش بینی نبودن رفتار مصرف کنندگان، وجود نداشتن تعاریف مشخص از روابط کار، ضعف در کاربرد فناوری های نوین و پیشرفته، غیرمتمرکز بودن فعالیت ها و تأثیر پذیری از شرایط طبیعی و اقلیمی از جمله دلایل این محدودیت محسوب می شوند. زمانی عقیده براین بود که گسترش دانشکده های کشاورزی و تربیت نیروی تحصیل کرده منجربه توسعه کشاورزی خواهد شد. بنابراین قدم های زیادی برای تربیت نیروی انسانی برداشته شد به طوریکه امروزه به جرات می توان گفت ایران در زمینه نیروی تحصیل کرده کشاورزی، البته به لحاظ کمی، نه تنها کمبودی ندارد بلکه مشکل بیکاری انبوه فارغ التحصیلان این بخش خود به معضل دیگری تبدیل شده است. با بررسی روند رشد اقتصادی کشورهای توسعه یافته، در می یابیم که برنامه ریزی و کارآفرینی در اشتغال زایی نقش عمده ای ایفا نموده است. نگاهی اجمالی به کارایی فارغ التحصیلان رشته های کشاورزی در گیلان و توانمندیهای عملی آنها برای ایجاد تحول در کشاورزی این استان، نشان دهنده واقعیتی تلخ و ناخوشایند در مورد ضعف مشهود در این ارتباط است.

منصور حبیب دوست عضو هیات علمی گروه موسیقی دانشکده هنر و معماری دانشگاه گیلان درباره موسیقی، افزایش بهره وری و دانشگاه به سخنرانی پرداخت و گفت: آموزش و اجرای موسیقی در کنار شنیدن آن عملکرد ذهن و جسم را در زمینه های مختلف بهبود می بخشد و این موضوع از دوره یونان باستان و حتی در تمدن اسلامی مورد نظر قرار گرفته است. انواع تاثیراتی که آموزش و اجرای موسیقی به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر افزایش بهره وری دانشجویان در محیط دانشگاه می تواند داشته باشد در قالب افزایش تمرکز، کنترل استرس، هماهنگی حرکتی و گفتاری، کاهش فشارهای روانی، مشارکت پذیری، و پذیرش گفتمان قابل بحث است تا جایی که حتی جریان آموزشی دانشگاه بدون استفاده از تاثیرات حاصل از آموزش و اجرای موسیقی ممکن است کامل به نظر نرسد. بر این اساس می توان برای آموزش و اجرای موسیقی مناسب در نظام آموزش عالی کشور تحت عنوان فعالیت-های فوق برنامه و یا به عنوان واحد درسی جایگاه مشخصی در نظر گرفت تا تاثیرات مطلوب آن در افزایش بهره وری را هم در بهبود سطح زندگی فردی و هم در بهبود سطح اجتماعی زندگی دانشجویان در محیط دانشگاه مشاهده کرد. در پایان این نشست دکتر کریمی ضمن تشکر از همه دست اندرکاران تهیه و تدوین نشست مزبور، انجام و تداوم این برنامه ها را موجب شناخت عمیق تر حوزه های فرهنگی دانشگاهها دانست و این نشست با جمع بندی ایشان به اتمام رسید.