مادری دکتر اعزازیدومین نشست گروه مطالعات زنان انجمن جامعه شناسی ایران در سال 1395 با بررسی ابعاد روانشناختی و حقوقی مساله مادری روز دوشنبه 17 آبان ماه 1395 در سالن کنفرانس انجمن جامعه شناسی ایران برگزار شد. در این نشست دکتر شیوا دولت ابادی (روانشناس و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی) و زهرا مینویی (حقوقدان و وکیل پایه یک دادگستری) حضور داشتند.

در ابتدای این نشست دکتر شیوا دولت آبادی با تاکید بر هویت مادری و دیدگاه های نظری درباره جایگاه مادری گفت: فروید اولین روانکاوی بود که به بررسی ناخودآگاه و رابطه کودک با مادر پرداخت، سپس نقدهای کارن هورنای و حسرت رحم را در تقابل با دیدگاه فروید مرور کرد.

در ادامه این سخنرانی این روانشناس با مروری بر دیدگاه نانسی چدورو گفت: به عقیده چدورو یادگیری احساس مذکر یا مؤنث بودن یکی از نخستین تجربیاتی است که ازدلبستگی کودک به پدر و مادرش ناشی می‌شود. فروید، پدر را به عنوان عامل منضبط ‌کننده در نظر گرفته بود، در حالی که چودروف بر اهمیت مادر تأکید می‌کند. کودکان گرایش به درگیری عاطفی با مادر دارند، چون مادر به سادگی مهم‌ترین تأثیر را در مرحله اولیه زندگی آن‌ها دارد. این دلبستگی، برای به دست آوردن یک حس جداگانه از خود باید در مرحله‌ای گسسته شود، لازم است کودک وابستگی نزدیک کم‌تری با مادر داشته باشد.

وی افزود: چودروف استدلال می‌کند که این فرایند گسستگی که فروید آن را تحت عنوان مرحله انتقالی اودیپ توصیف کرده است، برای پسران و دختران به شیوه‌ای متفاوت رخ می‌دهد. برخلاف پسران، دختران همچنان به مادر نزدیک می‌مانند، برای مثال، می‌توانند همچنان او را در آغوش بگیرند، ببوسند و در کارها او را الگو و سرمشق قرار دهند یا از او تقلید نمایند. دختر کوچک برای مدتی طولانی‌تر از پسر به مادرش وابسته می‌ماند، از آن‌جا که گسستگی شدید و ناگهانی از مادر وجود ندارد، دختر و بعداً زنی بزرگسال ادراکی از خود دارد که بیشتر با دیگران استمرار می‌یابد. هویت او بیشتر احتمال دارد که با هویت دیگری آمیخته و یا وابسته به هویت دیگری باشد: نخست مادرش و سپس یک مرد. به نظر چودروف، این امر گرایش به تولید ویژگی‌های حساسیت و شفقت عاطفی و باز تولید آن‌ها در میان نسل‌ها در زنان دارد.پسرها حس آگاهی از خود را از طرق در تندروانه‌تر نزدیکی نخستین‌شان با مادر به دست می‌آورد و ادراکشان از ویژگی‌های مردانه با دختران متفاوت است. به همین دلیل، پسرها در برخورد با دیگران مهارت چندانی ندارند؛ آن‌ها به شیوه‌های تحلیلی‌تری به جهان می‌نگرند، آن‌ها دید فعال‌تری به زندگی‌شان دارند، و به پیشرفت و بردن بیشتر اهمیت می‌دهند؛ اما توانایی خود را برای درک احساسات خود و دیگران سرکوب کرده‌اند.

شیوا دولت ابادی در ادامه سخنان خود با انتقاد از این فرض نظریه زیست شناختی اجتماعی که جنس ماده را به دلیل اینکه در باروری سرمایه گذاری می کند، بنابراین حس مادری در او قوی است، گفت: طبیعت شامپانزه ها خلاف این دیدگاه را اثبات می کند.

این استاد روانشناسی در بخش دیگری از سخنان خود با طرح این پرسش که آیا مادری عنصر اصلی وجودی زن است؟ گفت: نقش پذیری وابسته جنسیت، ویژگی های زنانه را در مفاهیمی چون همدلی، مهربانی، ایثار و مراقبت از دیگران محدود می کند و نقش های زنانه را نیز در تناسب این ویژگی ها تعریف می کند، که این نقش ها می توانند اگر با آگاهی و انتخاب همراه نباشد می تواند مانع پیشرفت و شکل گیری شخصیت فردگرا و مستقل، خلاق و جسور باشند. اما زنانی که با آگاهی مادری را انتخاب می­کنند و در زمان مناسب این تجربه را به دست می آورند می توانند، زنانی موفق باشند.

شیوا دولت ابادی همچنین با اشاره به نظریه ویگند، دوبعد تجربه مادری در زنان را مورد بررسی قرار داد. بعد عاطفی: عشق جاذبه شدید عاطفی، ترس ها و درماندگی خود را به همراه دارد و بعد شناختی که دانش، انتظارهای درونی شده، الگوها، معمولا ارزشهای درونی شده کلیشه ای هستند.

وی در ادامه گفت: بخشی از این هویت را ترس از اشتباه کردن در مادری تشکیل می دهد. مادران کم سوادتر که الگوهای گذشته را تکرار می کنند، اضطرابهای کمتری دارند، در حقیقت زنان باسوادتر نگران صلاحیت خود برای مادری هستند و زنان کم سواد تر صلاحیت خود را از مادری کسب می کنند.

وی در پایان سخنان خود افزود: هویت مادری و سلامت روان زن، در گرو تفاهم با پدر در مورد سهم هر یک از والدین در فرزندپروری و کار در خانه و اشتغال در بیرون از خانه و به ویژه نان آوری و حمایتهای اجتماعی حقوق و جایگاه حقوقی مادری در جامعه و فرهنگ عمومی و همچنین خودآگاهی و تصویر خویشتنی متناسب با انتظار از خود در قالب مادری است.

در بخش دوم این نشست زهرا مینویی حقوقدان و فعال حقوق زنان به بررسی ابعاد حقوقی جایگاه مادری در جامعه ایرانی پرداخت. این حقوقدادن گفت: متاسفانه با وجود همه والایی که جایگاه مادری در اذهان و عرف جامعه دارد در نظام حقوقی ایران مادر حقوق چندانی ندارد، به عنوان مثال در بحث حضانت و چالش هاى آن كه بيشتر مسئوليت است، به عهده مادر است ولی تصميم گيرى براى زندگى فرزند و در حقیقت ولایت فرزند به عهده پدر است.او با بیان اینکه ولايت قهرى پدر كه در تصميم گيرى هاى بزرگ تقريبا مطلق است مثل ازدواج دختر كه در صورت نبود پدر و جد پدرى باز هم مادر حق تصميم ندارد و بايد دادگاه اجازه دهد، ادامه داد: در بحث ارث نیز دو سوم پدر ارث مى برد و تنها مادر يك سوم از اموال فرزند را به ارث می برد. وی همچنین با اشاره به بحث مجازات در نظام حقوقی ایران گفت: در بحث قصاص كه پدر و جد پدرى قصاص نمى شوند و مادر قصاص مى شود، وی در ادامه به موضوع تابعیت اشاره کرد و خاطر نشان کرد: بحث تابعيت كه از پدر منتقل مى شود و نه از مادر.

زهرا مینویی گفت: در بحث كار و شغل زنان نیز جایگاه مادری چندان در قوانین لحاظ نشده است، به عنوان مثال فقدان مهدکودک در ادارات و الزام به احداث مهدکودک باعث شده زنان بسیاری مجبور شود، بین کار و مادری انتخاب کنند.

این حقوقدان در بخش پایانی سخنان خود بازنگری در قوانین و لزوم توجه به نیازهای مادران را بسیار ضروری دانسته و گفت که این چالش ها باعث می شود زنان زیادی مجبور شوند بین مادری و پیشرفت فردی دست به انتخاب بزنند.