روز اول

17دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در روزهای 25 و 26 اردیبهشت 1392 پذیرای جمعی کثیری از علاقه مندان به مباحث جامعه شناسی و مسائل اجتماعی ایران بود. این همایش پس از تلاوت آیاتی چند از کلام الله مجید و سرود ملی جمهوری اسلامی ایران با خوش آمد گویی دکتر قانعی راد آغاز گردید.

مراسم افتتاحیه

ریئس هیئت مدیره انجمن جامعه شناسی، در سخنان خود بر ضرورت برگزاری چنین همایش‌هایی تأکید داشته، و گفت: لازم است این هم اندیشی‌ها مبتنی بر یک طرح تحقیق انجام پذیرد، بدانیم چه می‌خواهیم، دنبال چه مسئله‌ای هستیم، چه اهدافی را دنبال می‌کنیم و طرح مفهومی بر چه چارچوبی استوار است؟ وی برگزاری همایش‌های پی در پی بدون طرح مسئله و پژوهش را یک آسیب دانست.

دکتر قانعی راد به بیان اهداف برگزاری این همایش پرداخته و دلایل کنکاش در مفاهیم نظری جامعه ایران را موارد زیر دانست:

  1. تبدیل یک نظریه در سطح نظر به عمل
  2. ایجاد باز اندیشی در زمینه نظریه و مفهوم عام آن
  3. توجه جدی تر به مفاهیم تولید شده
  4. جمع آوری نظریه ها و دیدگاهها ی گوناگون در باره جامعه ایران
  5. ایجاد فضایی برای گفتگوی نظری درباره جامعه ایران که مبنای چند رشته ای داشته باشد.
  6. گسترش رویکرد تاریخی در مطالعات ایران
  7. هویت دیدگاههای مفهومی
  8. بررسی و نقد تئوریهای اجتماعی
  9. گسترش ارزیابی پژوهش‌ها

قانعی راد به محصولاتی که در همایش 5 سال پیش تولید شده اشاره ای داشته و ابراز امیدواری کرد که در این همایش نیز دستاوردها و تولیدات آن در اختیار اعضاء و علاقه مندان قرار بگیرد. رئیس انجمن جامعه شناسی ایران از همه دست اندرکارانی که برای برگزاری همایش تلاش کردند به ویژه آقایان دکتر محمد جواد زاهدی، دبیر علمی همایش، و دکتر محمد علی محمدی، دبیر اجرایی، و از دو سخنران مدعو دکتر پرویز پیران و بابک احمدی تشکر کرد.

دبیر علمی همایش، دکتر زاهدی، نیز ضمن خوش آمد گویی به حضار مراحل علمی کار را توضیح داده و اشاره کرد که برای نخستین بار بخشی از کار به مدیران علمی - تخصصی انجمن واگذار و نیز بخشی از آن را انجمن‌های انسان‌شناسی، جمعیت شناسی، ایرانی تاریخ، علوم سیاسی، انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات ایران به عهده گرفتند. در نتیجه سخنرانی‌هایی که در این نشست‌ها ارائه می‌شود حاصل فعالیت و برنامه ریزی مدیران این نشستها بوده است. وی اظهار داشت، 133 چکیده مقاله به دبیرخانه انجمن رسید که 117 مقاله مورد تأیید قرار گرفت بر اساس آن 41 سخنرانی به صورت موازی در تالار ابن خلدون، شریعتی و سالن جلسات انجمن جامعه شناسی ایران ارائه خواهد شد. زاهدی نیز با تشکر از دو میهمان ویژه بابک احمدی و پرویز پیران به سخنان خود پایان داد.

آغاز سخنرانی‌های تالار ابن خلدون با بابک احمدی بود. او معتقد بود، فلسفه اینک حالت میان رشته ای پیدا کرده و از بابت اینکه نظریه‌ای که در کتاب اخیرش در مورد روشنفکری ارائه داده، با سکوت روبرو شده و نقدی از طرف صاحب نظران بر آن صورت نگرفته ناخرسند بودند زیرا این امر منجر به این شده که ارزیابی مناسبی از بازتاب نظریه اش نداشته باشد، وی گفت: هیچ چیز هراس آورتر از این نیست که فرد حرفی بزند و پاسخی نگیرد. احمدی در کتابش سعی دارد روشنفکری را تعریف کند و اعتقاد دارد که کار فکری در قلمرو گفتمان‌ها معنا پیدا می‌کند و بنا به تعریف گفتمان، کار روشنفکری حلقه بین گفتمانهاست و کار روشنفکر ناگزیر یک کار دانشگاهی می‌شود؛ ممکن است از دانشگاه در نیاید اما بر دانشگاه اثر می‌گذارد. امروز بدون بهمن محصص نمی‌شود به کسی نقاشی یاد داد، بدون آثار این هنرمند نمی‌شود کار آکادمیک و دانشگاهی کرد و تاثیر آثار محصص راز بقای او می‌شود بنابراین با اسلامی کردن علوم یا تکیه بر ارزش‌ها کار ایشان محدود نمی‌شود.

سخنران دوم همایش دکتر پرویز پیران، با تشکر از بابک احمدی کتاب ایشان را یک اثر ماندگار معرفی کرد. وی ضمن آسیب شناسی مدرنیته در ایران مواردی از معضلات مدرنیته را به اختصار بیان کرد و گفت: مدرنیته در ایران به سه صورت مطرح شده:

1-   سرتا پا فرنگی شویم.

2-   مدرنیته سبب کنار گذاشتن دین و ایمان می شود.

3-   برداشت مکانیکی که ترکیبی از سنت ایستا و مدرنیته، و منجر به مدرن شدن می‌شود.

در واکنش به این سه تعبیر بود که با عجله و ناتوانی در شناخت زبان شروع به مفهوم سازی کردیم. بنابراین مشکل 1- در چارچوب مفهومی این علوم است 2- با نگاه سریع به مدرنیته الگوی سریع و ناقص به مدرنیته داشتیم و تاریخ‌مان را بر اساس این نگاه ترجمه کردیم، در ضمنِ این بازنویسی، از تاریخ انتقام گرفتیم در نتیجه زمینه‌های مذهبی و نهادهای مرتبط آن با مدرنیته ناآشنا شدند و علوم اجتماعی زمینه اجتماعی خود را از دست داد. وی اشاره کرد که تمام دانش بشر، نظری، سیاسی و اجتماعی است و در مورد ایران جهانی بودن دانش هم مهم است. بومی سازی نمی‌تواند جدای از نظریه پردازی جهانی رخ دهد. وی توجه حضار را به تعدادی از مسائل اجتماعی ایران از جمله بحث یارانه‌ها، مواد مخدر صنعتی‌، جنبش‌های اجتماعی از بالا و پایین، فقر، اخلاق، گذراندن زندگی برای اکثریت مردم، فرهنگ در حیطه شهر و رفتار شهری جلب کرد.

نشست مطالعات توسعه

18پس از مراسم افتتاحیه در تالار ابن خلدون با دبیری دکتر زاهدی پنلی با محوریت توسعه و با سخنرانی دکتر فیروز توفیق، دکتر محمد حسین شریف زادگان و دکتر حسین ایمانی جاجرمی برگزار گردید. دکتر توفیق در مورد برنامه ریزی در ایران و روش‌های آن به سخنرانی پرداخت. ایشان ضمن اشاره به تاریخچه برنامه ریزی در ایران به جنبه‌های مختلف آن اشاره کرده و افزود: برنامه‌ریزی راهبردی آمیخته با آینده پژوهی است. سخنران دوم این نشست، دکتر شریف زادگان به مباحثی مانند برنامه‌ریزی منطقه‌ای، توسعه یافتگی مناطق به منظور ایجاد توسعه ملی پایدار سرزمین، اثر اجرای " طرح‌های توسعه ملی" بر " توسعه منطقه‌ای" صحبت کرد. سوال اساسی او این بود که آیا می‌شود مدل مفهومی درست کرد که مشکل طرح‌هایی که در استان‌ها اجرا می‌شود ولی تبدیل به توسعه نمی‌شود را برطرف کنیم ؟

ایمانی جاجرمی "تحولات نظری و مفهومی پارادایم های اداره شهر: از بلدیه تا شهرداری شراکت پذیر" را بررسی کرده و معتقد بود: اینک از پارادایم اشیاء به پارادایم مردم حرکت کرده‌ایم برای مثال ساخت چند پل مهم نیست اینکه مردم از این پل راضی هستند و پیامدهای آن چیست مهم است.

دکتر مجتبی مقصودی، رییس انجمن سیاسی ایران، سخنران بعدی این پنل بود که مهمترین مسئولیت دولت‌ها را برقراری امنیت و ایجاد شادی و نشاط اجتماعی می‌دانست. او ضمن بیان جمله ای از پدرشان که " قانون اساسی مشروطه مترقی است، اما مشکل اصلی اجرای آن است"، اشاره کرد: مجریان باید پای بند به قوانین خود نوشته باشند. در پایان این نشست زاهرا ذاکری، به تحلیل نابرابری در ایران عصر مدرن بر مبنای سنت وبری، پرداخت. در پایان این نشست از میهمانان به صرف ناهار پذیرایی شد.

نشست مطالعات تاریخی

19نشست دوم به طور همزمان در سالن شریعتی برگزار می‌شد که پنل اول آن با محور مطالعات تاریخی و با سخنرانی دکتر زهیر صیامیان، دکتر ناصر صدقی، دکتر حمید کرمی پور، دکتر علیرضا ملائی توانی، دکترعبدالرحمان حسنی فر و رضا علیزاده برگزار گردید.

دکتر صیامیان نخستین سخنران سالن شریعتی بود که در بحث خود به وظیفه محققان تاریخی و چگونگی تعامل آنان با رشته‌های جامعه‌شناسی و علوم سیاسی پرداخت. او در بخشی از سخنرانی خود در مورد محقق تاریخی اظهار داشت: وظیفه محقق تاریخی این نیست که فقط به گردآوری داده‌ها پرداخته، آنها را استفاده نماید، مثلا در مورد رویداد مشروطه بر اساس اسناد و مدارک موجود اطلاعات را جمع آوری کرده، سپس واقعۀ مشروطه به مثابه یک پدیده علمی یا گزارش مطلق ارائه شود. نتیجه این درک، شناخت و تصوب از رشته تاریخ، در میان اهل تاریخ از کارکردش این خواهد بود که کسانی که درحوزه جامعه‌شناسی و علوم سیاسی، به طرح بحث‌های مفهومی و نظری در مورد تغییر وضعیت جامعه الگوهای ثبات، الگوهای تداوم، تحول در پدیده‌های اجتماعی فرهنگی جامعه معاصر، طرح بحث می‌کنند، مبتنی بر اطلاعات اشتباه است، چرا که آنها فقط در تاریخ چیزی شبیه به دیتا محوری یا داده محوری را می فهمند، درحالی که اگر رشته تاریخ و کسانی که در رشته تاریخ زندگی و حیات علمی می‌کنند درک درستی براساس ره یافته‌های تحلیلی از موقعیت استراتژی علم تاریخ داشته باشند آن موقع می‌توانند خیلی خوب به تعامل با رشته‌های جامعه شناسی و علوم سیاسی پرداخته، بتوانند از این زاویه با استفاده از دیتاها، واقعیت را شناخت. وی با این سوال به طرح بحث در مورد دوره متقدم پرداخت.

دکتر ناصر صدقی سخنران بعدی بود که سخنرانی خود را با نگاهی نظری به ساخت و کارکرد اجرایی دولت در تاریخ ایران آغاز و از اینکه فرصتی در اختیار اهل تاریخ گذاشته شده تشکر کرده و اظهار داشت: این تجربه شاید نخستین حضور تاریخی‌ها در میان جامعه شناسان است و ابراز امیدواری کرد که در تجربیات آینده این نشست‌ها به گونه ای برگزار گردد تا مورخان و جامعه‌شناسان با هم به تولید اندیشه بپردازند، نه به این شکل که تاریخ را از جامعه‌شناسی جدا کرده و خودمان هم مدعی یک نوع گفتگوی طرفینی هستیم. حداقل در این برنامه ریزی این ایراد هست که ان شاءالله برطرف شود. دکتر صدقی بحث خود را با اشاره به سخنرانی دکتر صیامیان مطرح کرد و گفت: در نگاه اندیشمندان مسلمان مسئله محوری و اساسی دولت است، شاید اوج این دیدگاه را در اندیشه ابن خلدون داریم. چه در شرایط معاصر و یا از منظر تاریخی در واقع بحث‌های جدی ما در حوزه ادبیات نظری در مورد دولت است، من به عنوان نمونه سه دیدگاه را آورده ام که در مورد مقولۀ دولت رایج ترین یا شاید مسلط ترین دیدگاه هاست. یکی را به عنوان قرائت لیبرالیستی عنوان کردم که اکنون بیشتر در قالب مفاهیمی همچون نظام آسیایی یا استبداد شرق و سلطانیسم و امثال اینها بیان می‌شود و بیشتر محصول ادبیات شرق شناسی است و شاید زبده و اساس این نگاه را در دیدگاه‌های کاتوزیان یا کاظم علم داری یا در نگاه احمد صیف یا طیف‌های مشابه با آنها ببینیم. در این دیدگاه یک نوع نگاه مبتنی بر گفتمان مدرنیته نسبت به دولت حاکم است دولت در تاریخ ایران به عنوان یک امر مطلق توصیف می شود در واقع دولت بواسطه تشکیلات دیوان سالاری خود بر جامعه مسلط است. نگاه دوم دیدگاه مارکسیستی بوده که تا حدودی در نقطه مقابل ویژگی قبلی، برای دولت یک نوع پایگاه طبقاتی تعریف می‌شود و بیشتر دارای مقام نماینده طبقات مسلط بر جامعه بوده، دولت را هم به نمایندگی از خودشان در جامعه حمایت می‌کنند. نگاه سوم و رایج ترین نگاه به دولت در ایران دولت فئودالی است، شاید دارای مبانی نظری تعریف شده نیست اما در متون اندرزنامه نویسی از جامعه عهد ساسانی نوشته شده تا الان هم ادامه دارد اگر در فرهنگ سیاسی ما نگاه کنید اشاره این ادبیات تا الان چه در فعل سیاسی و چه در نظریه، آثار خودش را نشان می‌دهد این دیدگاه بر خلاف دو نگاه پیشین یعنی قرائت‌های لیبرالیستی یا مارکسیستی که بیشتر محصول گفتمان مدرنیته هستند ذاتا نگاهی ایجابی و مثبت به دولت داشته، دولت مجری عدالت و حافظ دین و شکایت، برقرار کننده عدالت الهی روی زمین و در جامعه -دراینجا- دولت بیشتر در شکل نظام سیاسی پادشاهی نمود پیدا می‌کند؛ یک نوع امر قدسی است وبرای همه تبعیت از چنین نظامی به عنوان یک امر واجب شده، طبعا دولت ایفای نقش و کارکردهای خودش را در شکل نظام دیوان سالاری نشان می دهد،ایشان قصد خودشان را از بیان این سه دیدگاه این طور مطرح کردند که این نگاه‌ها، نگاه‌های ایدئولوژیک است.

سخنران بعدی دکتر کرمی پور، در سخنرانی خود به بررسی آئین فتوت در سده های هفتم و هشتم هجری از منظر رهیافت جمعی پرداخت. ایشان در بخشی از بحث خود، به جایگاه آئین فتوت در ادبیات اشاره کرد و گفت، آئین فتوت و مسلک جوانمردی ما در ادبیات و متون ادبی در طول تاریخ انعکاس گسترده ای پیدا کرده، یعنی هر کسی که حتی تحصیلات آکادمیک هم نداشته، اما با اشعار حافظ یا آثار شعرا و متصوفین ما آشنا باشد به این واژه زیاد برخورد می کند بنابراین ما با یک سری از ارزش‌های اجتماعی به عنوان آئین فتوت مواجهیم از طرف دیگر با یک جریان و بینش که تحت عنوان فتوت فردیت تحولات گسترده‌ای را در جامعه شکل داده روبرو هستیم. حدوداً 150 سال پیش نخستین کسانی که روی این موضوع کار کردند مستشرقین آلمانی بوده، اما جدا از آن به تدریج در میان محققان ایرانی هم اهمیت این موضوع کشف شد به همین جهت یک روند رو به افزایش در میان محققین نسبت به اهمیت این موضوع پیدا شده و کارهای زیاد صورت گرفت؛ اما آنچه که این موضوع را با مبحث جامعه‌شناسی پیوند می‌دهد؛ شناخت لایه‌های زیرین جامعه که به این جنبش می‌پیوستند و از طریق آن ساختار درونی جامعه را می‌توان کشف کرده، بینش‌های اجتماعی را ذیل این مقوله بررسی کنیم.

20دکتر علیرضا ملایی توانی سخنران بعدی بود که بحث خود را بر آسیب شناسی گذشته زیانبار و بازدارنده متمرکز کرد و به تفصیل به توضیح این مقوله پرداخت. او به بخشی از طرح در دست مطالعه خود اشاره کرد و سپس با طرح سوالاتی سخنرانی خود را آغاز نمود: گذشته چیست و به چه منظور است؟ نسبت جامعه ایران به گذشته چگونه است؟ با گذشته چگونه باید تأمل کرد؟ آیا می‌توان با گذشته وداع کرد؟ رسالت مورخان و جامعه‌شناسان در برخورد با این پدیده چگونه است؟ گذشته ممکن است به معنای پیشینه تاریخی باشد؟ رویدادهایی که در گذشته تاریخی رخ داده امکان دارد به معنای پیشینه تاریخی و مهم تر ممکن است به فرایند شدن آدمی باشد. وی پس از مطرح کردن سوالات خودش و اینکه برداشت وی از گذشته هیچکدام از این سوال ها نبوده، به بیان برداشت خود از گذشته پرداخت: منظور من از گذشته به معنای یک رشته واقعیت‌های کهن و ریشه دار تاریخی، که به صورت زنده و پایدار در متن جامعه امروز ما جریان دارد و خود را در صورت بندی های اجتماعی سیاسی فرهنگی و فکری نشان می دهد،است. این گذشته می تواند دو سطح مختلف داشته باشد: گذشته مثبت و گذشته منفی، من وجه دوم را مدنظر دارم یعنی گذشته زیان بار،سنت‌ها، باورها و رفتارهایی که در بطن جامعه امروز ما جریان دارد .او سپس با بیان تاثیر این گذشته زیان بار در حوزه های سیاست و اجتماع و فرهنگ پرداخت : در حوزه سیاست باور به حق الهی حکومت، باور به مبنای شریعت آسمانی، غلبه اطاعت و تکلیف بر حق در حوزه سیاست، روح استبدادی و ساختار سیاسی اجتماعی غیر دمکراتیک و از این قبیل. در حوزه اقتصاد باور به گذرا بودن این جهان، باور نداشتن به رفاه متعارف دنیوی، اختلاف نظرهای جدی در راه کسب سود و در عمل سرازیرشدن سرمایه ها در جریان‌های دلالی به جای امور تولیدی و مالیات گریزی و غیره. در حوزه مذهبی باور به آمیختگی مذهب با همه امور، راز آمیزی قدسیت امور دینی و پرهیز از عقلانیت در امور اعتقادی، مخالفت با دیگر اندیشی دینی و مانند این. در عرصه اجتماعی مشورت ناپذیری، خودروی،حقیقت گریزی، پنهان کاری، ریاکاری، فرار از مسئولیت، خرافه باوری، شکل نگرفتن شهروندان مستقل و مسئول و مواردی از این قسم را می‌توان نام برد. وی مسئولیت مهم دانش تاریخی و اجتماعی را در درجه اول شناخت این گذشته دانست وی همچنین گفت : تا ما مدام به ریشه ها نپردازیم این باورها و سنت های غلط ریشه‌کن نمی‌شود برای بنا کردن تمدن جدید و نوین و نگاه به آینده نیاز به بازنگری و انتقاد هستیم تا بتوانیم تمدنی متناسب با ابداعات جدید بنا کنیم ،همچنان که تمدن غرب در راه استقرار تمدن جدید با گذشته تاریخی وکلیشه ای خودش وداع کرد و آن را به مرگ سپرد و در واقع مرگ گذشته را اعلام کرد. و ما هم نیاز داریم برای پیشرفت جامعه خودمان مرگ گذشته زیان بار را اعلام کنیم.

دکتر عبدالرحمان حسنی‌فر سخنران بعدی بود که بحث خود را با عنوان جایگاه اجتماع در تاریخ سیاسی جدید مطرح کرد و به جایگاه مردم در ساختار اجتماع و حکومت پرداخت. او در بخشی از سخنرانیش به جایگاه دولت به عنوان مهمترین نهاد سیاسی که از ترکیب سه عنصر سرزمین، مردم یا اجتماع و حاکمیت شکل می گیرد پرداخت و اینکه هیچ دولتی بدون این اجزا، شکل وجودی واقعی به خود نمی‌گیرد و نحوه تبلور هر یک از اجزاء شکل دهنده دولت متفاوت است .او مساله اصلی بحثش را بررسی نوع و نحوه تبلور وجودی مردم در دولتها به عنوان یکی از اجزاء اصلی شکل دهنده آن عنوان کرد که در هر زمان متفاوت بوده و دیدگاه‌های متفاوتی درباره آن مطرح شده، وی در ادامه گفت امروزه، در وضعیتی بنام »دوران مدرن« بسر می‌بریم نحوه ظهور مردم یا اجتماع در عرصه سیاست به مثابه پایه، اساس و مبنای دولت، نگریسته می‌شود. در تاریخ سیاسی جدید، اجتماع نه تنها به عنوان یک عضو شکل دهنده دولت بلکه هویت بخش و پیش برنده دولت و تمام نهادهای اجتماعی بوده، سیاست نیز در معانی حداکثری یا حداقلی آن به نوعی، برآیندی از اجتماع و اعضاء آن است. در این دوران نقش افراد قهرمان کم، بلکه نقش فرد فرد اعضاء اجتماع مهم می شود. قهرمانان در بهترین تعبیر نخبگانی حاصل اراده و تدبیر جمعی هستند و حرکت و فعالیت شان در راستای نیازها و خواست‌های اجتماع تعریف می‌شود .به عبارت دیگر ویژگی‌ها، ظرفیت‌ها و قابلیت‌های تک تک افراد اجتماع اهمیت یافته و باعث پیشبرد بهتر امور آن خصوصا در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی می‌شود. نوع و نحوه ظهور مردم از منظر سیاسی و اجتماعی در پژوهش‌های تاریخی به ویژه درمطالعات تاریخ سیاسی به دو دوره متفاوت قدیم و جدید تقسیم می‌شود. در تاریخ سیاسی جدید جایگاه مردم و اجتماع از اهمیت اصلی و اساسی برخوردار است.

آخرین سخنران این نشست، رضا علیزاده بود در بحث خود به واکاوی معانی مدرنیته از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی پرداخت. او گفت تجدد یا مدرنیته از آن مفاهیمی است که اصطلاحاً هم سهل و هم ممتنع بوده،همه راجع به آن صحبت می‌کنیم، ولی این که کجای مدرنیته قرار داریم و ایران در فرایند مدرنیته کجای دنیا قرار دارد شاید محل بحث و مناقشه باشد من در این قسمت شاید این طور بتوانم عرض کنم مواجه سنگین ما با مفهوم مدرنیته بعد از جنگ‌های سیزده ساله ما با روسیه در دوره قاجار بود، شکست هایی که ما از روس ها داشتیم شاید تلنگری برای ایران و روشنفکری ایرانی در دوره های بعد بود، که با این مفهوم مواجه شوند. سه سوال عمده شاید در طول تاریخ بعد از شکل گیری مدرنیته در ایران بوجود آمد؛ یک در حوزه اقتصاد، چرا ما از حیث صنعتی و تکنولوژیک عقب افتاده ایم؟ دو: در حوزه سیاست، حکمران خوب کیست و چه ویژگی هایی دارد؟ سه: در حوزه فرهنگ، خاصه در حوزه دین که رابطه علم و دین در جامعه ایران چگونه است و رابطه دین و دنیا چگونه چیست؟

نشست اقتصاد و نظریه‌های اجتماعی

21نشست اقتصاد و نظریه‌های اجتماعی در عصر روز چهارشنبه در تالار ابن خلدون دانشکده علوم اجتماعی ایران برگزار شد. اعضاء هیت رئیسه این پنل، دکتر حسین راغفر، دکتر یوسف اباذری، دکتر فرشاد مؤمنی و دکتر شاپور اعتماد بودند. دکتر راغفر، مدیر این نشست، در سخنرانی خود در مورد سرمایه فرهنگی، خردگرایی و سیاست‌های اقتصادی در ایران صحبت نمود و گفت: فسادها معمولا از سطح به عمق می‌رسند و در مورد ایران فساد اقتصادی و مالی از رانت‌های درآمدهای نفتی اداره می‌شود. شاپور اعتماد، از انجمن حکمت و فلسفه، بحث خود را با طرح یک سوال آغاز کرد و پرسید: آیا می‌توان مفهومی از عدالت وضع کرد که به کمک آن بتوانیم موقعیت‌های مختلف را محک بزنیم؟ او با طرح این سوال که اصل اجتماعی چگونه حاصل می‌شود گفت: باید تعامل متقابل افراد را درنظر بگیریم. او همچنین با اشاره به اصل افتراق موقعیت عدالت را بررسی نمود.

در ادامه این جلسه دکتر اباذری در مورد بازار آزاد و نسبت آن با مسائل اجتماعی- سیاسی سخنرانی کرد و بحث خود به سه بخش تقسیم نمود: 1- علم اقتصاد وجود دارد.2- جامعه‌شناسی چپی به علم اقتصاد حمله کرده3- لیبرال‌های بازار آزاد وظیفه دارند روشنفکری بسازند.

دکتر فرشاد مؤمنی نیز در بیان بحث خود از اصطلاح شگفتی‌های اقتصاد ایران استفاده کرده و گفت: پایین‌ترین میزان مداخله دولت در اقتصاد، نرخ تورم و نقدینگی در این دوره چهل ساله در سال‌های جنگ رخ داده است.

نشست مطالعات فرهنگی و ارتباطات

22در سالن شریعتی پنلی با حضور دکتر علی ربیعی، نعمت الله فاضلی، هادی خانیکی و مسعود کوثری به موازات تالار ابن خلدون برگزار گردید. «مناسبات شبکه‌های اجتماعی مجازی و حقیقی و تاثیر آن بر روابط بین نسلی در ایران» عنوان سخنرانی بود که دکتر فرهنگ ارشاد ایراد کرد. او گفت: واژه »مجازی« در ادبیات ما معمولاً در برابر واژه «حقیقی« به کار گرفته می‌شود. هرچند این تمایز برای فهم کامل این مفهوم در ترکیب »شبکههای اجتماعی مجازی «کافی و کامل به نظر نمی‌رسد ولی چون مفهوم کلی این ترکیب تا حدودی مشخص است، فعلا ضروری نیست که در تعریف آن نکته‌ای افزوده شود. شبکه‌های اجتماعی مجازی از دستاوردهای فناوری اطلاع رسانی، نمودهای بارز علوم کامپیوتری، در فرایندی موسوم به «جهانی شدن» هستند؛ به پیروی از هابرماس و تقسیم بندی دوگانه او می‌توان آن را »جهانی شدن از بالا« نامید، بعضی هم ترجیح می‌دهند آن را جهانی سازی یا جهانی شدن سرمایه بنامند. نقطه مقابل آن »جهانی شدن از پایین« یا جهانی شدن فرهنگی است، هرچند این بدیل، از سوی منتقدان اولیه جهانی شدن اقتصادی، آرمانی خواستنی بود ولی با توسعه شبکه‌های مجازی کامپیوتری که به موازات جریان پست-مدرنیسم و پوپولیسم تحقق یافته، فرهنگ‌های محلی، قومی، و ملی به گونه ای در معرض شالوده شکنی قرار گرفته و از این رو روایت کنونیِ جهانی شدن از پایین نیز از نگاه انتقادی صاحب نظران در امان نمانده است. فردریک جیمسون در کتاب معروف و مرجع خود:پسا-نوگرایی: منطق فرهنگی سرمایه داری متاخر 1991))، فرهنگ پسامدرن را نماینده نگرش آمریکای شمالی در باره تحولات جهان می داند و اشاره می کند که برای بسیاری از مردم، »جهانی شدن « مترادف با »آمریکایی شدن«است. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که درک و تحلیل شبکههای اجتماعی مجازی به شناخت »جهانی شدن کنونی« و »شرایط پست مدرن« وابسته است. به عبارت دیگر جهانی شدن، شرایط پست مدرن، و توسعه شبکههای اجتماعی مجازی، سه فرایند روزگار ما هستند که با یکدیگر آمیخته اند. پژوهشگران معتقدند که لازم است بین دو مفهوم »پسانوگرایی یا پست-مدرنیسم«از یک سو و »شرایط پسامدرن« از سوی دیگر تمایز قائل شد. دلیل شان آن است که صرف نظر از چند و چون دیدگاههای پسانوگرایی، روابط پسامدرن، حضور و گسترش روزافزون خود را بر جهانیان تحمیل کرده است. چنانکه به طور نمونه، تحول واقعیت مناسبات زمان - فضا یا به گفته گیدنز فاصله مندی زمان – فضایی در جامعه ما نیز تاثیر خود را گذاشته و شبکه های اجتماعی مجازی و امواج ماهوارها سازوکارهای توانمندی در این زمینه بوده اند. به همین دلیل است که جیمسون باور دارد پسانوگرایی یا در واقع اشاعه شرایط پست-مدرن عمده ترین جریان سلطه فرهنگ جهانی را نمایندگی می کند. هدف اصلی گفتار حاضر کوشش در تشریح این موضوع است که شبکه های اجتماعی مجازی، به عنوان نمود برجسته ای از جهانی شدن کنونی)جهانی شدن از بالا یا جهانی سازی اقتصادی(، به گونه ای نامریی رویاروی کارکرد شبکه های اجتماعی سنتی، مانند خانواده، رفت و آمدهای خویشاوندی و دوستانه و ازاین قبیل را گرفته و با آن درگیر شده است. تضعیف شبکه های اجتماعی حقیقی و سنتی متاثر از عوامل دیگری همچون ملاحظات اقتصادی و گسترش شهرنشینی و برخی فاصله مندیهای اجتماعی دیگر نیز هست، و در این میان گسترش روزافزون شبکه های اجتماعی مجازی نیز عاملی تشدید کننده در میان چند عامل دیگر است. نکته مهمتر این که تاثیرگذاری توسعه شبکه‌های اجتماعی مجازی بر روی گروه‌ها و لایه‌های اجتماعی مختلف حداقل در جامعه ما، همه به یکسان نبوده، گروههای سنی جوانتر، بیش از گروه‌های میان سال و سال خورده تحت تاثیر این جریان قرار گرفته اند. به طور خلاصه، با گسترش شبکه‌های اجتماعی مجازی، دامنه تاثیر شبکه‌های اجتماعی حقیقی )خانواده، گروههای محلی، شغلی، هنری و همچنین بسیاری از سازمان های غیرحکومتی -NGOs-رسمی و غیررسمی( تنگتر و ضعیفتر می‌شود و بر بحران هویت اجتماعی دامن می زند. این ادعا با تحلیل‌های چارلز تیلور، یورگن هابرماس، فردریک جیمسون و حتی نظریه مخاطره اولریش بک موافقت دارد. تقابل بین شبکه‌های اجتماعی مجازی و حقیقی در جوامعی چون ما با جهان پیشرفته وقدرتمند غرب تفاوت کیفی ندارد هر چند تحلیل این موضوع بدون توجه به عامل قدرت و چگونگی توزیع آن در مقیاس ملی و جهانی ممکن نیست. به هر حال، به نظر می رسد به دلایلی چند، گسترش شبکه‌های مجازی در جوامع ما به صورت نبردی نرم و نامحسوس در برابر شبکه های اجتماعی حقیقی در آمده، به همان صورت که شبکه های اجتماعی مجازی ریشه در نظام جهانی و مناسبات جهانی شدن از بالا دارد، شبکه های اجتماعی حقیقی و بومی بیشتر با روایت جهانی شدن از پایین و جهان زیست ملی پیوند دارد.

سخنران بعدی این نشست نعمت اﷲ فاضلی، مهمترین مسأله اجتماعی و فرهنگی که علوم اجتماعی و انسانی ایرانی باید آن را در کانون گفتمان خودقرار دهد را ارائه درک و شناختی روشن از وضعیت و نسبت میان جامعه ایران و تجدد در جهان کنونی و معاصر دانست. به همین دلیل فیلسوفان، جامعه‌شناسان، مورخان، روشنفکران، محققان ادبی و ادبای ایرانی طی سال‌های گذشته به نحو گسترده‌ای برای نشان دادن و تحلیل تجربه تجدد در ایران تلاش کرده اند. این تلاش‌ها تاکنون منجر به ظهور دیدگاه‌های متعدد در این زمینه شده، برخی از» نظریه انحطاط« و «امتناع اندیشه «دفاع می‌کنند و قائل به این نیستند که تحول بنیادی در ایران معاصر رخ داده، برخی دیگر از »نظریه عقب ماندگی «دفاع می‌کنند ومعتقدند استعمار یا فرهنگ ایرانی امکان توسعه همه جانبه ما را نمی‌دهد برخی دیگر نیز جامعه ایرانی را جامعه ای استبدادی می‌دانند و»حکومت خودکامه «را علت تاریخی عقب ماندگی می‌شناسند. درمقابل، نظریه طرفداران تغییر و تجدد ایرانی وجود دارد، براساس این دیدگاه یا نظریه، جامعه ایرانی تغییر کرده و به سوی مدرن شدن در حال تغییر دائمی است. او خود را از جمله این گروه محققان دانست و به تشریح رویکرد فرهنگی به تجدد در ایران پرداخت و افزود: ایده اصلی این است که جامعه و فرهنگ ایران طی یک قرن و نیم گذشته در مواجه با شرایط تاریخی معاصر که معمولاً آن را با مفهوم تجدد توضیح می‌دهند توانسته است تجدد را متناسب با مقتضیات و الزامات فرهنگی و تاریخی ویژه خودش تجربه و ابداع کند.

منظور از تجربه کردن تجدد و ابداع آن این است که انسان و جامعه ایرانی مانند تمام جوامع متمدن معاصر دیگر در معرض مجموعه نیروها یاعوامل تحول زای فرهنگی و اجتماعی تجدد قرار گرفته و تحت تأثیر این عوامل لاجرم ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن متناسب با امکانات و الزامات تاریخی و فرهنگی اش دگرگون شده است عوامل تحول زا شامل فناوری‌ها، دانش‌ها، شهرنشینی و نهادهای اجتماعی جدید )مانند بروکراسی، پارلمان، دانشگاه، نظام مدرسه ای(هستند. این گزاره که انسان و جامعه ایران متجدد شده، تجربه بومی و محلی خود از تجدد را ابداع و تجربه کرده، منتقدان جدی و پر شماری دارد. همچنین برخی محققان و نظریه پردزان اجتماعی در سال‌های اخیر از نظریه تجدد ایرانی دفاع کرده اند. دکتر فاضلی هدف از تشریح نظریه تجدد بومی را، دفاع از این نظریه و تکمیل آن از طریق ارائه روشی مردم نگارانه و پدیدارشناسانه برای نشان دادن تجدد بومی در ایران دانست. در این رویکرد مردم نگارانه از دیدگاه »تجربه مدرنیته «مارشال برمن در کتاب مشهور خود با همین عنوان کمک گرفته شده است. مارشال برمن برای توضیح رویکرد خود از روش تفسیر متن استفاده می کند و با استناد به نحوه بازنمایی انسان و جامعه معاصر در متون ادبی بزرگ، ایده خود را شرح می دهد.

پس از سخنرانی دکتر فاضلی، دکتر مسعود کوثری بحث خود را ارائه داد . او با این جمله که: من از ادامه بحث دکتر فاضلی شروع می‌کنم، سخنان خود را آغاز کرد و گفت: مطلبی که امروز خواهم گفت این است که نظریه پست مدرن هم یک نوع تفتیش، گرته برداری و مهمل گویی و هم یک نوع نقیضه گویی است. نقیضه گویی اش در دو عبارت نهفته شده،عبارت اول من از نظریه ای به نام مدرنیته صحبت می‌کند و در دو سویش مهملاتی که از سه رشته جامعه شناسی، ارتباطات، و مطالعات فرهنگی به هم بافته ام. امیدوارم که این دو قابل تحمل باشد. سخنران این نشست، عکسی را به نمایش گذاشت و از حضار خواست به عکس نگاه کنند و ادامه داد: من معتقدم که فهم و تحمل جوامعی مثل جامعه ما با یک عبارتی به نام نامدرنیته ممکن می‌شود، نامدرنیته ضد مدرنیته نیست من اسم جوامعی مثل جوامع خودمان را نامدرنیته‌های مدرن گذاشته ام. به خاطر اینکه بین دو مفهوم از مدرنیته تمایز می گذارم. مفهومی که به جهان بینی و برداشت از جهان مدرنیته و مفهومی که به ماشین و تکنولوژی و سازمان اجتماعی مدرنیته برمی‌گردد. به نظر من جوامعی مثل جوامع ما تا حدودی از ماشین تکنولوژی و حتی سازمان اجتماعی مدرنیته بهره برده‌اند و به این معنا مدرن هستند، اما به معنای آن جهان بینی و تغییر جهان بینی در اروپا نامدرن هستند، بنابراین ما همچنان نامدرنیته های مدرن هستیم.

دکتر هادی خانیکی سخنران بعدی این پنل درباره کاوش های مفهومی و نظری ارتباطات پژوهی در ایران سخنرانی کرد و گفت: توسعه مفهومی است که اگرچه عمدتا متناظر با »توسعه اقتصادی« معرفی شده، اما در ساحت‌های نظری و عملی به سوی مقولاتی مرکب در حوزه‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، علمی و ارتباطی سوق یافته، این تحول گفتمانی متغیرها و عوامل تاثیرگذار در توسعه را نیز دربرگرفته، به طوری که در اسناد برنامه ریزی های توسعه هم می‌توان آثار آن را مشاهده کرد. مطالعه سیرتحول مفهوم »ارتباطات و متغیرهای منتج از آن به سبب تأثیراتی که بر ابعاد دیگر توسعه دارند، از جمله زمینه هایی است که این مهم را با وضوح بیشتری نشان می هد.

«مطالعات فرهنگی ایرانی و نگاهی تازه به روش و کار روشنفکری» عنوان سخنرانی دکتر محمد رضایی بود که در این پنل انجام شد. دکتر رضایی، فارغ از تقابل‌های نظری موجود در میان اصحاب مطالعات فرهنگی و جامعه‌شناسی در ایران، استدلال کرد که مطالعات فرهنگی در ایران توان نظری و روشی برای پروبلماتیزه کردن موضوعاتی را دارد که کمتر در حدود شاخه‌های دیگر علوم اجتماعی قرار گرفته است. این توانایی در عام‌ترین سطح، به بازنگری در روش و کار روشنفکری در ایران منجر می‌شود که به جای تکیه بر ایده تقابل با دولت و نهادهای ایدئولوژیک آن، شیوه نقادی مبتنی بر مجادله /مذاکره (negotiation) را در پیش گرفته است .از همین رو، مطالعات فرهنگی ایرانی نوعی صورتبندی گفتمانی است که مبتنی بر سه هدف برنامه ای تربیتی، کوششی پژوهشی و مداخلۀ سیاسی، و با توسل به ایده روشنفکر ارگانیک، موضوعاتی از نقد ایدئولوژی تا ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی را در کشور شامل می شود.اهداف سه گانه مطالعات فرهنگی در ایران به مدد خصلتهایی رقم می خورد که آن را برای ایجاد تغییراتی اصلاحی مناسب می سازد. ایشان بر چند ویژگی مهم مطالعات فرهنگی مانند زمینه گرایی، مقطع گرایی تاریخی، روشنفکری تجربی به جای نظریه گرایی، و مناسبت آنها برای تقویت دانشی میان رشته‌ای و مؤثر در حیات اجتماعی و سیاسی ایران تأکید کرد و گفت: روشنفکری ارگانیک در مطالعات فرهنگی ایرانی با تکیه بر مفهوم عدالت، می‌تواند پروژه‌ای تازه را، برای ایجاد برابری و کاهش رنج و محنت در میان گروه‌های اجتماعی فرودست در جامعه، صورتبندی نماید.

پرویز اجلالی در سخنرانی خود با عنوان "سینما در ایران: تلاش مستمر برای کسب محبوبیت، مشروعیت، و فرصت برای خلاقیت" گفت: بیش از یک قرن از عمر سینما می گذرد .از آغاز سینما به عنوان یک سرگرمی سبک عصرانه در میان بیشتر فرهنگ‌های خاورمیانه و آسیا با استقبال رو به رو شد. هرچند فرایندی ساده و یکنواخت نبوده، با این وجود، گسترش نهاد سینما به معنای تولید،نمایش و سینمارفتن است. بررسی من در تاریخ اجتماعی سینما نشان می‌دهد که اشاعه، پذیرش، و تطور سینما در هر جامعه و فرهنگی، کم و بیش فرایندی خاص و بی‌همتا بوده، که نیازمند بررسی جداگانه است. هر فرهنگ کوشیده، تا معنای خاص خود را به سینما ببخشد و این فرایند معنا بخشی یکبار و برای همیشه اتفاق نیفتاده،زیرا هم کارکرد و هم منزلت سینما در طول زمان دگرگون شده است. ایشان شناخت مهمترین چالش‌هایی که این رسانه در طول تاریخ بیش از یک قرن خود در ایران با آن رو به رو بوده است را چنین برشمرد:

•چالش کسب و حفظ محبوبیت سینما و سود آوری اقتصادی آن

•چالش کسب و حفظ منزلتی مشروع برای سینما

•چالش ایجاد و حفظ فضای سیاسی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مناسب برای بروز خلاقیت در زمینۀ سینمانگاه فرهنگی به کلیت سینما(نه تک تک فیلم ها) حداقل به صورت آگاهانه امری است کاملاً نو.

از این دیدگاه معنـای چیزهـا محصـول تعامـل اجتماعی است و توسط کنشگران تعریف می‌شود و با مذاکره وتفاهم جمعی، درونی و تثبیت می‌شود اما حتی این مفاهیم هم ثبـاتی ندارنـد و هر لحظه باید دوباره تعریف شوند در واقع فرهنگ روش‌های تفسیر یا معنا سازی است و نه مجموعه‌ای از معناهای ثابت . اجلالی در ادامه بحث خود افزود: تاریخ سینما در ایران را به شش دوره می‌توان تقسیم کرد و نشان داد که در هر دوره با توجه به شرایط اجتمـاعی، متن سینما به شیوه‌ای خوانده شده و معنایی خاص یافته، بررسی این پویۀ تاریخی نشان می‌دهد که چگونه نظام‌هـای معنـایی مـرتبط با نهاد رسانه‌ای همچون سینما در دوره‌های مختلف مرتب دگرگون شده به طوری که انتظارات رسمی و غیر رسمی از آن همواره در حـال تغییر بوده و در نتیجه دست اندر کاران سینما نیز همواره برای سازگار کردن این نهاد با شرایط و کسب و حفظ محبوبیت و همین طور منزلـت اجتماعی آن را دگرگون ساخته اند .بنابرابن نهاد سینما را در یک کشور نمی‌توان با ویژگی‌های ثابتی تعریف کرد و تنها راه شناخت یک رسانه در یک کشور شناخت تاریخی رسانه همچون متنtext با استفاده از شرایطcontextآن است.

نشست جامعه‌شناسی علم و معرفت

23نشست ششم که در تالار ابن خلدون برگزار شد به محور علم و معرفت اختصاص یافته بود. هیات رئیسه این نشست، دکترغلام عباس توسلی، دکتر منوچهر آشتیانی، دکتر محمد امین قانعی راد، دکتر محمد علی مرادی و اسماعیل خلیلی بودند. حضور دکتر توسلی به عنوان پیشکسوت فضای خاصی به پنل داد و در هنگام خروج از سالن اساتید و دانشجویان به احترام ایشان برخاسته و او را بدرقه کردند. محمد علی مرادی در باره کاربرد ایده‌ها و مفاهیم عام و خاص در مورد جامعه ایران سخن گفته و تأکید کرد: مفاهیمی که در بستری تاریخی جامعه ای برساخت و تکوین یافته، اگر در جامعه ای دیگر که تاریخ و فرهنگی دیگر دارد برای تبیین به کار گرفته شود از آنجا که نسبتی با مسائل و موضوع‌های آن جامعه و داده‌های آن ندارند، لاجرم فرمی از مفاهیم اند که از طریق مشاهده به دست نیامده و ناگزیربا اتکا به گونه‌ای شهود حاصل شده، که می‌توان به آن مفاهیم اشکالی یا نومن نه فنومن گفت. او تلاش کرد با آوردن مثال‌هایی از جامعه ایران به این نتیجه برسند که امر جهانی تنها از منظر برساخت‌های ایده‌ها ممکن می‌شود چرا که ایده‌ها وحدت بخش اند و مفاهیم بازتابی از کثرت بوده که باید به تأثیر دو سویه این وحدت و کثرت و خاص و عام دقت کرد. اسماعیل خلیلی نیز با ارائه مقاله ای تحت عنوان "نظریه پردازی و مسئولیت دانشمند اجتماعی" در این پنل شرکت کرد که محور اصلی سخنان او در مورد ابهام روزافزون آینده جامعه در چالش بقاء و سپس در انداختن طرحی برای مسئولیت علوم جامعه ای در این شرایط است. و برای پاسخ به این پرسش، گفت: دانشمند باید بیش از هر چیز به حقیقت وفادار باشد؛ این حقیقت در قبال امرمشخص و موجود خارج از ذهن، یعنی جامعه بدین جا راه می‌برد که نه پیشرفت به خودی خود اصالت دارد و نه حفظ وضع موجود، بلکه این بقای جامعه است که واجد اصالت نهایی و اصلی به عنوان وظیفه یک علم اجتماعی است. او همچنین قائل به وقوع غفلت نسبی از پرسش‌ها و به ویژه چالش‌های اصلی جامعه در فراز یک قرنی و بالاخص در دهه‌های اخیر است.

روز دوم

24روز پنج شنبه 26 اردیبهشت سال 1392 مراسم در ساعت 30/8 با قرائت قران و سرود ملی آغاز شد.نشست اول که در تالار ابن خلدون برگزار شد در باب جامعه‌شناسی دین بود، ابتدا با سخنان دکتر جبار رحمانی و بحث در مورد دین روستایی و شهری شروع شد. وی معتقد بود دین روستایی در فرم جادویی تجلی می‌یابد، مفاهیمی مانند نذر، نیاز، برکت، دین بارگاهی یا زیارت گاهی در روستا مهم است. در حاشیه شهرها که عموما روستاییان مهاجرت کرده، زندگی می‌کنند این الگو رواج دارد. وی گفت: در فهم جامعه شناسی دین در ایران اگر مؤلفه‌های دین فقاهتی را از آن بگیریم چیز زیادی باقی نمی‌ماند. جامعه شناسان دغدغه دین شهری دارند در صورتی که باید برگردیم به دین روستایی چون هنوز در ایران رواج دارد. سخنران دوم، عماد الدین باقی بود که در مورد دوالیسم عرفی – قدسی سخن گفت و آن را امری اعتباری دانست نه حقیقی و افزود: باید دین را از مقام الوهی پایین کشید تا بتوان بررسی کرد. وی به گردش مالی عظیمی که به دنبال پدیده‌های دینی مانند سوگواری‌هاست اشاره کرد و این را هم آغوشی بین نیروهای قدسی و عرفی دانست و با این جمله که نادیده گرفتن جهان عرفی و قدسی و تقلیل یکی برای دیگری منشاء کژتابی‌های فکری و معنوی است بحث خود را پایان داد.

دکتر سارا شریعتی در ساعت 9:15 صبح به سخنرانی خود در مورد جامعه‌شناسی استحمار پرداخت. وی ضمن تعریف کلمه استحمار به آیه 5 سوره جمعه اشاره کرده که این کلمه توسط دکتر علی شریعتی از آن استخراج شده و اینکه علت العلل همه پریشانی‌ها را استحمار کهنه و نو می‌دانست. به نظر شریعتی، نقادی دین در جوامع شرقی هنوز شروع نشده است. شریعتی همچنین در بخش پاسخ به سوالات به تحریک پذیری احساسی مسلمانان اشاره کرد که براحتی با یک کاریکاتور، عکس و از این قبیل می‌تواند منجر به فاجعه ای شود.

دکتر محدثی سخنران بعدی این پنل بود که سه آسیب‌شناسی در حوزه جامعه‌شناسی دین مطرح کرد.1- تفکری که دین را عرضه کننده مهمترین معرفت می‌داند و مفاهیمی که ارائه می‌کند غیر قابل تغییر است. بنابراین متون دینی جامع همه علوم است 2- جامعه‌شناسی علمی است برای خدمت به دین همان گونه که در خدمت سکولاریسم، مارکسیسم، اسلام و غیره بوده باید از مفاهیم جامعه‌شناسی برای موجه کردن اسلام استفاده کرد. 3- جامعه‌شناسی مکتبی و هنجاری است، جامعه‌شناسی اسلامی مدعی است می‌توانیم براساس مبانی دینی معرفت علمی ایجاد کنیم. بنابراین قلمرو جامعه شناسی دین آشفته بازار می شود و باید وقت زیادی را بگذاریم که بگوییم جامعه شناسی یک معرفت انتقادی است. اسلام باید موضوع کار قرار گیرد مانند علوم پزشکی که جسدی را موضو ع کار قرار می دهد. ایشان در پایان راه حل خود را برای این آشفته بازار این می دانست که معرفت دینی، معرفت برتر نیست، آخرین نیست، یکی از انواع معرفت است، مانند معرفت‌های دیگر. اگر به یک معرفت جایگاهی بدهیم که دیگر معرفتها را بی اعتبار سازد فایده ای ندارد زیرا معرفت تک منبعی نیست.

دکتر فراستخواه در ساعت ده صبح سخنرانی خود را با این جمله که امر دینی در ایران موضوع علم ورزی نشده، آغاز کرد و به انباشت دانش اشاره کرد که منجر به ایجاد یک سپهر می‌گردد و با قرار گرفتن در آن روی موج قرار می‌گیریم. وی همچون دکتر محدثی معتقد بود که نمی‌شود با ایدئولوژی امر دینی را در ایران توضیح داد. دین را در همسایگی معرفت‌های دیگر باید دید، از جنس مرکز نیست بلکه در محور افقی در کنار نهادهای دیگر است. دکتر شجاعی زند از دیگر سخنرانان بود که با نظر خودشان به علت ضیق وقت تصمیم گرفتند سخنرانی خود را در موقعیت دیگری ارائه دهند.

نشست خانواده و سلامت

25نشست موازی که در سالن جلسات انجمن جامعه‌شناسی ایران به موازات تالار ابن خلدون تشکیل شد در باب جامعه شناسی خانواده بود. اعضاء هیئت ریئسه این میزگرد دکتر باقر ساروخانی، دکتر غلام رضا غفاری، دکتر ناصر فکوهی، دکتر شیرین احمدنیا و دکتر عالیه شکر بیگی بودند. در این محفل دکتر ساروخانی در مورد "جامعه‌شناسی خانواده در ایران: چند مفهوم و نظریه "صحبت کرده به انواع خانواده و نظریه‌های جدید در این زمینه اشاره کرد. او معتقد بود که تولید مفاهیم و نظریه‌های جدید، در هر حوزه از دانش نقش‌های بسیاری را داراست، موجبات بقاء دستاوردهای دانش را فراهم می آورد و با مثالی از خودکشی دورکیم که از سطح جمع آوری آمار به نظریه رسید و سبب ماندگاری نظر او شد تاکید کرد: در مورد خانواده نیز تنها جمع آوری آمارهای گوناگون کافی نبوده باید منجر به تولید نظریه شود. او با ذکر مفاهیم نظری که در طی سالها تلاش در این زمینه به دست آورده، از جمله در حوزه کلان: در جامعه شناسی ایران به خانواده فصلی، (که معمولا شوهر به طور منظم، در فصولی از سال دور از خانواده است) و یا خانواده دورزی، (که در آن عواطف انسانی حاکم است لیک به جهت الزام شرایط اقتصادی و گاه فرهنگی و یا اجتماعی اعضاء خانواده دور از یکدیگر زندگی می کنند)، خانواده اضظراری (که دچار طلاق عاطفی یا طلاق خاموش یا هردو شد)ه و انواع دیگر خانواده مانند خانواده تفردی، ستاکی و از این قبیل بحث خود را ادامه داد. او با ذکر این نکته که لازم است در حوزه خرد: به مفاهیمی مانند اشتغال زنان، عوامل و تبعات آن، خشونت در خانواده و انواع آن، شکاف نسلی در خانواده‌های ایرانی، هرم قدرت در خانواده و مانند این پرداخته شود و نظریه‌هایی متناسب با خانواده ایرانی داده شود، به یک نوع دیگری از خانواده اشاره کرد که خانواده تام نامیده می‌شود. در خانواده تام زن و شوهر هم پای هم کار می‌کنند و با یکدیگر مشارکت و هم صحبتی دارند. سخنران این نشست از خانواده‌ای نقل قول کرد که بعد از 80 سال زندگی پس از مرگ شوهر، همسرش اعتراف کرد که طی این سالها شوهر توانایی زندگی زناشویی نداشته و او برای حفظ آبروی اجتماعی تاکنون این موضوع را عنوان مطرح نکرده و این مساله با وضعیت کنونی مقایسه کرد و گفت: به همین دلیل نیازمند نگرش دوباره و بازتعریف دوباره مسائل خانواده ایرانی هستیم. مفاهیم و رویکردهای نظری تحولات نهاد خانواده در جامعه ایران برگرفته از تقابل ساختار و عاملیت، عنوان سخنرانی دکتر عالیه شکربیگی بود. وی ضمن اینکه خانواده را به عنوان یک ساخت اجتماعی و اساسی ترین هسته تربیتی و کانون"جامعه پذیری انسان" دانست به توجه حضار را به این امر که این نهاد در معرض تحولات ارزشی و هنجاری و ساختاری قرار گرفته جلب کرد. رخ دادهایی مانند افزایش طلاق، خشونت خانوادگی، تغییر سبک زندگی، جهانی شدن خانواده، عرفی گرایی خانواده، حقوق زنان، فردگرایی، تغییر معیارهای همسر گزینی، چگونگی باورهای دینی، رسانه ای شدن خانواده، سرمایه اجتماعی خانواده، دموکراتیک شدن تعاملات زوجین در زندگی خانوادگی و از این قبیل را نشان از تحولات خانواده ایرانی دانست که در تقابل اجتماعی میان "ساختار و عاملیت" صورت می گیرد. او ضمن بیان پژوهشی که در این رابطه انجام داده بود، برعواملی مانند تجدد به عنوان عامل خارجی، دین و دولت (داخلی) که تاثیر حیاتی در تقابل و به وجود آوردن تحولات خانواده ایرانی شده، اشاره کرد. ناصر فکوهی نیز در مورد نظریه اندیشه پیچیده " ادگارمورن و کاربرد پذیری آن در تحلیل جامعه – انسان شناختی ایران معاصر" سخنرانی کرد و گفت: در میان نظریات جامعه شناختی و بین رشته ای که در طول چند دهه اخیر در حوزه علوم انسانی مطرح شده اند، نظریه پیچیده ادگارمورن جایگاه ویژه‌ای دارد. این نظریه بر پایه مجموعه‌ای از اندیشه‌های این متفکر فرانسوی و با ابعاد جهانی شکل گرفته است که در طول بیش از سی سال درباره جامعه مدرن و پسا مدرن و روش تحلیل آن ها ارائه شده اند. او در سخنرانی خود تلاش داشت ضمن تشریح این نظریه کاربرد پذیری اش با موقعیت کنونی و چشم اندازهای کوتاه و میان مدت جامعه معاصر ایران ارائه دهد. در ادامه این نشست، امید علی احمدی در مورد مفهوم سازی مناسبات شهری و خانوداه و زهرا بزرگ نژاد در باره کنکاشی جامعه شناختی در حوزه مفاهیم درمان در ایران، سخنرانی کردند. امید علی احمدی در سخنان خود گفت: تحولات روی داده در خانواده ایرانی را باید ناشی از تأثیر عوامل درون زا و برون زایی دانست که کلیت نظام اجتماعی ما را دچار دگرگونی کرده، آنچه روی داده، را باید نتیجه دخالت دولت در سایر نهادها وسازکارهای اجتماعی دانست و یا دست کم، آن تغییرات را باید به نتایج ناخواسته و قصد ناکرده توسعه نامتوازن در جامعه ایرانی مرتبط دانست. بخشی از این دخالت ها را می‌توان به دخالت مدیریت های شهری و شهرداری ها خصوصاً در کلان شهرها مربوط دانست.

نشست جامعه‌شناسی سیاسی و انقلاب

26نشست دهم این همایش دو روزه که در تالار ابن خلدون برگزار شد با حضور دکتر علی محمدحاضری، دکتر قدیرنصری، دکتر محمد سالار کسرایی، دکتر عباس کشاورز، دکتر محمدرضا طالبان برگزار شد. محور مباحث جامعه‌شناسی سیاسی و انقلاب بود . دکتر حاضری از امکان یا امتناع پیش بینی انقلاب ها سخن راند با تفسیر تئوری مارکس مباحث خود را مطرح کرد. وی گفت: شاید بتوان ادعا کرد تئوری‌ها عملا بعد از تولد، خود به عاملی برای ابطال خود تبدیل می‌شوند چرا که نوعا حکومت‌ها براساس تئوری‌های موجود، راهکارهای تداوم و بقای خود را تدارک می بینند و متقابلا انقلابیون با نوعی ابتکار و سود جستن از نقطه های کور و گریز گاه‌هایی که حکومت‌ها از آن غفلت کرده اند بسیج انقلابی خود را سازمان می دهند. بدین ترتیب شاید بتوان گفت هر انقلابی، فی نفسه، معرف عناصر یا مقولاتی است که در ادبیات موجود مورد غفلت بوده، این امر رمز پویندگی و نو شدگی تئوری‌هایی است که پس از وقوع انقلابها و در تبین علت و نحوه وقوع موارد جدید ساخته می‌شوند.

در ادامه این نشست، همچنین دکتر طالبان "معمای پیش بینی انقلابات" و دکتر قدیر نصری "اعتماد و امر سیاسی: منابع سیاسی اعتماد و بی‌اعتمادی در نظریه‌های جدید" را مطرح کردند. نصری در بحث خود تلاش داشت به آزمون این فرضیه بپردازد که اعتماد و بی‌اعتمادی روند یا خصیصه ای تکوین یابنده‌اند که در مباحث جامعه شکل می‌گیرند و اصلی‌ترین نیروی شکل دهنده به این روند یا خصیصه، عبارت است از قدرت سیاسی، که به خاطر توانایی در اتخاذ تصمیم های زیاد، مهم و اثر گذار، دامنه و عمق اعتماد- بی اعتمادی را عمیقاً متأثر می‌سازد. "فراتحلیل نظریه‌های مربوط به ماهیت دولت رضا شاه" عنوان مبحث دکتر کسرایی بود، وی در مورد صفات مختلفی که در باره دولت پهلوی داده شده صحبت کرد و به تعدادی از آنها مانند، دولت مطلقه مدرن، دولت آتوکرتیک، دیکتاتوری، استبداد شرقی، استبداد ایرانی، دولت وابسته، دولت اقتدار گرای نوساز، دولت تحصیلدار، پاتریمونیالیسم و از این قبیل اشار کرده و مسئله اصلی بحث خود را مبتنی بر فراتحلیل این صفات قرار داده وبا رویکرد آسیب شناسانه به مبحث خود پرداخت. دکتر کشاورز در مورد اثر انقلاب اسلامی در نظریه پردازی انقلاب سخنرانی نمود.

در عصر دومین روز همایش مراسم انتخابات اعضاء هیت مدیره دوره هشتم، تغییرات اساسنامه و راهبردهای انجمن برگزار گردید. خانم پورفرد از انجمن‌های علمی کشور در این مراسم شرکت داشته و موارد لازم را در باره انتخابات متذکر شدند. نتایج انتخابات در سایت انجمن درج گردیده است.

تهیه و تنظیم گزارش: حسین طادی